انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 34 از 101:  « پیشین  1  ...  33  34  35  ...  100  101  پسین »

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی


مرد

 


مکن آن زلف را چو دال مکن
با دل غمگنان جدال مکن

پردهٔ راز عاشقان بمدر
کار بر کام بدسگال مکن

خون حرامست خیره خیره مریز
می نبیلست در سفال مکن

حال خود عالمی کند حالی
فتنهٔ نو میار و حال مکن

این چه چیزست و آن همیشه که تو
با خجسته همیشه فال مکن

با سنایی همه عتاب میار
با خراباتیان نکال مکن
هله
     
  
مرد

 


ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن
در ره آزادگان بسیار ویرانی مکن

همره موسی و هارون باش در میدان عشق
فرش فرعونی مساز و فعل هامانی مکن

بی‌جمال خوب لاف یوسف مصری مزن
بی‌فراق و درد یاد پیر کنعانی مکن

در خراباتی که این گوید که فاسق شو بشو
وندران مجلس که آن گوید مسلمانی مکن

پیشه یاجوج هوا سد سکندروار باش
ور جنان جویی غلو اندر جهانبانی مکن

آن اشاراتی که از عشقش خبر یابی مکن
وان عباراتی که از یادش جدا مانی مکن

چون ز مار و مرغ و دیو و دد بمانی باک نیست
چون ز نعم‌العبد وامانی سلیمانی مکن

پارسی نیکو ندانی حک آزادی بجو
پیش استاد لغت دعوی زبان‌دانی مکن

چون مسلم زمزم و خانی ترا شد زان سپس
قصهٔ دریا رها کن مدحت خانی مکن

از سنایی حال و کار نیکوان بررس به جد
مرد میدان باش تن درمیده ارزانی مکن
هله
     
  
مرد

 


جانا اگر چه یار دگر می‌کنی مکن
اسباب عشق زیر و زبر می‌کنی مکن

گویی دگر کنم مگرم کار به شود
حقا که کار خویش بتر می‌کنی مکن

منمای روی خویش بهر ناسزا از آنک
خود را بگرد شهر سمر می‌کنی مکن

بر گل ز مشک ناب رقم می‌کشی مکش
هر مشک را نقاب قمر می‌کنی مکن

ای سیمتن ز عشق لب چون عقیق خود
رخسارهٔ مرا تو چو زر می‌کنی مکن
هله
     
  
مرد

 


ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن
عاشقی آری ولیکن بر مراد خویشتن

تا ترا در دل چو قارون گنجها باشد ز آز
چند گویی از اویس و چند گویی از قرن

در دیار تو نتابد ز آسمان هرگز سهیل
گر همی باید سهیلت قصد کن سوی یمن

از مراد خویش برخیز ار مریدی عشق را
در یمن ساکن نگردی تا که باشی در ختن

آز را گشتن دگر آن آرزو دیدن دگر
هر دو با هم کرد نتوان یا وثن شو یا شمن

بی جمال یوسف و بی سوز یعقوب از گزاف
توتیایی ناید از هر باد و از هر پیرهن

باده با فرعون خوری از جام عشق موسوی
با علی در بیعت آیی زهر پاشی بر حسن

پای این میدان نداری جامهٔ مردان مپوش
برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن
هله
     
  
مرد

 


صبر کم گشت و عشق روز افزون
کسیه بی سیم گشت و دل پرخون

می‌دهد درد می‌نهد منت
یار ما را عجب گرفت زبون

صنعتش سال و ماه عشوه و زرق
سخنش روز و شب فنون و فسون

پشت کوژ و تنم ضعیف شدست
پشت چون نون و دل چو نقطهٔ نون

عقل با عشق در نمی‌گنجد
زین دل خسته رخت برد برون

حالم اینست و حرص و عشقم پیش
راست گفتند ک «الجنون فنون»
هله
     
  
مرد

 


ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین
پندت سزای بند گشت آخر نگیری پند ازین

گشتی تو سلطان از کشی تا کی بود این سرکشی
عادت مکن عاشقی کشی توبه بکن یکچند ازین

با روی خوب و خوی بد از تو کسی کی برخورد
این خوی بد در تو رسد بگریز ای دلبند ازین

تا کی کنی کبر آوری چون عاقبت را بنگری
ترسم پشیمانی خوری ای یار بد پیوند ازین

اول که نامت برده‌ام صد ضربه از غم خورده‌ام
زان صد یکی نشمرده‌ام آخر شوی خرسند ازین

ای هوش و جان بی‌هشان جان و دل عاشق کشان
از جان ما چد هی نشان روزی اگر پرسند ازین

از جور تست اندر دعا دست سنایی بر هوا
از وی وفا از تو جفا آخر نگویی چند ازین
هله
     
  
مرد

 


ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این
وی چون تو به عالم کم آخر چه کمالست این

تو با من و من پویان هر جای ترا جویان
ای شمع نکورویان آخر چه وصالست این

زان گلبن انسانی هر دم گلی افشانی
ای میوهٔ روحانی آخر چه نهالست این

در وصف تو عقل و جان چون من شده سرگردان
ای وهم ز تو حیران آخر چه جمالست این

گفتی که چو من دلبر داری وز من بهتر
ای جادوی صورت گر آخر چه خیالست این

ای از پی داغ ما آرایش باغ ما
ای چشم و چراغ ما آخر چه مثالست این

هر روز نپویی تو جز عشق نجویی تو
ای ماه نکویی تو آخر چه خصالست این

هر روز مرا نرمک بکشی تو به آزرمک
ای شوخک بی‌شرمک آخر چه وبالست این

پرسی: چو منی دلبر بینی تو به عالم در
ای ماه نکو منظر آخر چه سوالست این

ما را نه بدین سستی زین بیش همی جستی
ای خسته از آن خستی آخر چه ملالست این

گفتی همه جا با تو وصلست مرا با تو
ای بی خود و با ما تو آخر چه دلالست این

گفتی که سنایی خود داریم و ازو به صد
ای ناقد نیک و بد آخر چه محالست این
هله
     
  
مرد

 


ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این
وی سرو سمن سیما آخر چه کمالست این

کوشم به وفای تو کوشی به جفای من
کس نی که ترا گوید آخر چه خیالست این

نابوده شبی شادان از وصل تو ای جانان
در هجر مرا کشتی آخر چه وبالست این

شد اصل همه شادی ای دوست وصال تو
ای اصل همه شادی آخر چه وصالست این

هر گه که مرا بینی گویی که: مرا خواهی؟
گر می‌ندهی عشوه آخر چه سوالست این

خواهم که ترا بینم یک بار به هر ماهی
تن درندهی با من آخر چه ملالست این

هر مرغ که زیرک‌تر هر مرد که عاقل‌تر
در شد به جوال تو آخر چه جوالست این
هله
     
  
مرد

 


خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین
توشهٔ جانها در آن گوشهٔ شبپوش بین

پیش رکابت جمال کیست گرفته عنان
چرخ جفا کیش بین لعل وفا کوش بین

گردش ایام دوش تعبیه‌ای ساختست
سوختهٔ عشق باش ساختهٔ دوش بین

برگذر و کوی او غرقه چو من صد هزار
عاشق جانباز بین مرد کفن‌پوش بین

گوش مینبار و آن نغمه و دستان شنو
دیده برانداز و آن خط و بناگوش بین

در بر تنگ شکر مار جهانسوز بین
بر سر سنگ سیاه صبر جگرجوش بین

گر چه دل ریش ما بر سر سودای اوست
بر دل او یاد ما جمله فراموش بین

صف زده در پیش او خلق خروشان شده
تن زده آن ماه را فارغ و خاموش بین

بهرهٔ ما دیده‌ای ناله و فریاد ازو
بهرهٔ هر ناکسی بوسه و آغوش بین

ساقی فردوس را از پی بازار او
بر در میخانه‌ها بلبله بر دوش بین

زلفش یکسو فگن و آنگه در زیر زلف
جان سنایی ز عشق خسته و مدهوش بین
هله
     
  
مرد

 


خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین
لعل شکروش نگر سنبل خور جوش بین

تا که بر اسب جمال گشت سوار آن پسر
جلمهٔ عشاق را غاشیه بر دوش بین

جزع وی و لعل وی خامش و گویا شدند
جزعی گویا نگر لعلی خاموش بین

بیدل و بیجان منم در غم هجران او
خواجه سلام علیک عاشق مدهوش بین

هست سنایی ز عشق بر سر آتش مدام
گشته دل او کباب جانش پر از جوش بین
هله
     
  
صفحه  صفحه 34 از 101:  « پیشین  1  ...  33  34  35  ...  100  101  پسین » 
شعر و ادبیات

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA