انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 65 از 101:  « پیشین  1  ...  64  65  66  ...  100  101  پسین »

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی


زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


خیز ای دل زین برافگن مرکب تحویل را
وقف کن بر ناکسان این عالم تعطیل را

پاک دار از خط معنی حرف رنگ و بوی را
محو کن از لوح دعوی نقش قال و قیل را

اندرین صفهای معنی در معنی را مجوی
زان که در سرنا نیابی نفخ اسرافیل را

کی کند برداشت دریا در بیابان خرد
ناودان بام گلخن سیل رود نیل را

دست ابراهیم باید بر سر کوی وفا
تا نبرد تیغ بران حلق اسماعیل را

مرد چون عیسی مریم باید اندر راه صدق
تا بداند قدر حرف و آیت انجیل را

در شب تاری کجا بیند نشان پای مور
آنکه او در روز روشن هم نبیند پیل را

هر کسی بر تخت ملکت کی تواند یافتن
همچو گیسوی عروسان دستهٔ زنبیل را

از برون سو آب و روغن سود کی دارد ترا
چون درونسو نور نبود ذره‌ای قندیل را

خیز و اکنون خیز کانساعت بسی حسرت خوری
چون ببینی بر سر خود تیغ عزراییل را

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را
نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را

رسول مرسل تازی که برزد با وی از کوشش
همین گنج زمینی را همان گنج سمایی را

گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی
سخن کز غایبان گویی بلا بینی جدایی را

اگر شبلی زکی بوده ترا زو هیچ نگشاید
چو عالی حج کند شیخا بود مزدش علایی را

اگر حاتم سخی بوده چه سودت بود ای خواجه
تو حاتم گرد یک چندی مکن حاتم سنایی را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿



ای که اطفال به گهواره درون از ستمت
سور نادیده بجویند همی ماتم را

قفسی شد ز تو عالم به همه عالمیان
اینت زحمت ز وجود تو بنی‌آدم را

وه که تا روز قیامت پی آلایش ملک
طاهری از تو نجس‌تر نبود عالم را

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  ویرایش شده توسط: armita0096   
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


روزگار ای بزرگ چاکر تست
هست از آن سوی تو قرار مرا

دامن من ز دست او بستان
به دگر چاکری سپار مرا

شاعران را مدار مجلس تست
ای مدار این چنین مدار مرا

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

تلخ کرد از حدیث خویش طبیب
دوش لفظ شکرفروش مرا

از دو لب داد جهل خویش به من
وز دوزخ برد باز هوش مرا

زین پس از طلعت و مقالت او
گوش و چشمست چشم و گوش مرا

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

چند گویی که بیا تا بر وزانت برم
تا ز تو دور کند مکرمتش احزان را

تو که ناموزونی خیز و ببر وزان شو
من که موزون شده‌ام تا چکنم وزان را

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

ای برآراسته از لطف و سخا معدن خویش
همچو گوهر که بیاراید مر معدن را

دفتری ساختم از بهر تو پر مدح و هجا
هر چه مدحست ترا هر چه هجا دشمن را

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست
زان رو که تا مرا ببری پیش خواجه آب

گر تو دروغ گفتی دادت به راستی
هم لفظ غزنوی به مصحف ترا جواب

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

تا نهان گشت آفتاب خواجگان در زیر خاک
شد لبم پر باد و دل پر آتش و دیده پر آب

چشمها نشگفت اگر شد پر ستاره بهر آنک
روی بنماید ستاره چون نهان شد آفتاب

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

مال هست از درون دل چون مار
وز برون یار همچو روز و چو شب

او چنانست کاب کشتی را
از درون مرگ و از برون مرکب

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ای که چون اندر بنان آری قصب هنگام نظم
صدر چرخ ثانی از فضل تو پندارم قصب

کوکب معنی تو در سیر آوری بر چرخ طبع
وانگه از نوک قصب روز اندر آمیزی به شب

در یکی بیتت معانی روشنی دارد چنانک
صد هزاران آفتاب روشن اندر یک ذنب

شعر تو ناگفته مانند عروس پردگیست
تن نهان در پرده و رخسار در زیر قصب

خاطر و وهم تو چون از پرده بیرون خواندش
خازن رایت ز گنج معرفت آرد سلب

چون به تخت حکمتت بر، جلوه کردی صورتش
دیده داران خرد را لعبتی باشد عجب

شاید ار سلطان همی خواند نظامی مر ترا
چون منظم کرده‌ای هر پنج حس را از ادب

آنکه در هر فن ز دانش ره برد با طبع شعر
جای انصافست اگر باشد نظام او را لقب

قاصد حلم تو از روحانیان دارد نژاد
تا برید حلمت از یونانیان دارد نسب

مدح پاک تو سبب شد مر سنایی را چنانک
مر روان پاک را شد علت اولا سبب

مهترا کهتر که باشد چون تو آیی در خطاب
زان زبان در فروش و خاطر گوهر طلب

پیشت آوردن سخن ترک ادب کردن بود
زشت باشد تازی بغداد بردن در عرب

پرده‌دار عیب کار چاکرت کن خلق خوش
چون دهان را پرده‌دار عیب دندانست و لب

تا بود عقل از ره دانش‌پرستان اصل غم
تا بود جان از پی بی‌دانشان اصل طرب

شخص تو باد از طرب چون تندرستان از غذا
روی بدخواهت ز غم چون روی بیماران ز تب

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم
همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات

هفت ماه آمد که از بهر تقاضای صلت
کرده‌ام بر درگهت چون دولت و دانش ثبات

بارها در طبعم آمد کان چو گوهر شعرها
از زکات شعر گیرم تا مگر یابم نجات

باز گفتم کابلهی باشد که در دیوان شرع
چون مجرد باشد از زر نیست بر گوهر زکات

تا بیابی گر بخواهی از برای حج و غزو
در مناسک حکم حج واندر سیر رسم غزات

دشمن جاه تو بادا پی سپر همچون منا
حاسد صدر تو بادا سرنگون همچون منات

تا بدان روزی که قاضی خلق باشد پادشا
در جهان دین تو باشی مفتی و اقضی القضات

باد صد چندین ترا عمر ای فتی تا از سخات
این امید از تو وفا گردد مرا پیش از وفات

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

گرتیر فلک داد کلاهی به معزی
تازان کله اینجا غذی جان ملک ساخت

او نیز سوی تیر فلک رفت و به پاداش
پیکان ملک تاج سر تیر فلک ساخت


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

گنده پیریست تیره روی جهان
خرد ما بدو نظر کردست

به سپیدی رخانش غره مشو
کان سیاهی سپید برکردست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

قدر مردم سفر پدید آرد
خانهٔ خویش مرد را بندست

چون به سنگ اندرون بود گوهر
کس نداند که قیمتش چندست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

عرش مقاما زر کن کعبهٔ جاهت
دست وزارت در آن بلند مقامست

کز شرف او به روز بار نداند
شاه فلک اوج خویش را که کدامست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 
✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

آن تو کوری نه جهان تاریکست
آن تو کری نه سخن باریکست

گر سر این سخنت نیست برو
روی دیوار و سرت نزدیک‌ست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿



پیش ازین گفتم سه بوسش را همی
مردمست آن روسبی زن مردمست

باز از آن فعل بدش گفتم که نه
سگ دمست آن روسبی زن سگ دمست

گوید از سختی ور امیر سرخس
پر خمست آن روسبی زن پر خمست

باز گویم نی که پر خم زن بود
کژدمست آن روسبی زن کژدمست

کفته بادا سرش زیر پای گاو
گندمست آن روسبی زن گندمست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

دیگ خواجه ز گوشت دوشیزه‌ست
مطبخ او ز دود پاکیزه‌ست

خواجه چون نان خورد در آن موضع
مور در آرزوی نان ریزه‌ست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

خواجه منصور بپژمرد ز مرگ
تازگی جهل ز پژمردن اوست

عالمی بستهٔ جهلند و کنون
زندگی همه در مردن اوست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

ای جود تو ز لذت بخشش سوال جوی
وی عفو تو ز غایت رحمت پناه دوست

بیم و امید بنده ز رد و قبول تست
یک شهر خواه دشمن من گیر خواه دوست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

به مادرم گفتم ای بد مهر مادر
نبیره دوست من دشمن نه نیکوست

جوابم داد گفتا دشمن تست
نباشد دشمن دشمن بجز دوست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

هر جا که روضه‌ایست وردیست
هر جا که ناله‌ایست دردیست

گیتی همه سر به سر کلوخی ست
قسم تو از آن گلوخ گردیست

هر کز تو به خرقه‌ای فزونست
کم گوی که بختیار مردیست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

به همه وقت دلیری نکنند
هر کرا از خرد و هش یاریست

زان که هر جای بجز در صف حرب
بد دلی بیش بود هشیاریست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

جان من خیز و جام باده بیار
که مرا برگ پارسایی نیست

ساغر و می به جان و دل بخرم
پیش کس می بدین روایی نیست

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت
بنشین و برافگن شکم قاقم بر پشت

بس کس که به زردشت نگروید و کنون باز
ناکام کند روی سوی قبلهٔ زردشت

بس سرد نپایم که مرا آتش هجران
آتشکده کرد این دل و این دیده چو چرخشت

گر دست نهم بر دل از سوختن دل
انگشت شود بی‌شک در دست من انگشت

ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چنم از زلف تو یک مشت

آنکس که ترا کشت، ترا کشت و مرا زاد
و آنکس که مرا زاد مرا زاد و ترا کشت

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
صفحه  صفحه 65 از 101:  « پیشین  1  ...  64  65  66  ...  100  101  پسین » 
شعر و ادبیات

Sanai Ghaznavi | سنایی غزنوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA