انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 16 از 23:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  22  23  پسین »

Shafiey Kad Kani | شفیعی کدکنی


مرد

 


در بادهای امشب و هرشب

این بادهای هر شب و امشب
این باد آسیایی این باد مشرقی
وا می کنند پنجره ها را به روی تو
و فصل را دوباره ورق می زنند
در بادهای هر شب و امشب
از بهر این هیولا
این لاشه ی بزک شده در باران
گوری به عمق چند هزارانسال
در یک دقیقه حفر خواهد شد
این بادهای هر شب و امشب
با کیمیای عشق و با سیمیای مستی
نسجی ز آب و آتش ترکیب می کنند
و تا زباله دان
اوراق روزنامه های محلی را
تعقیب می کنند
     
  
مرد

 


ایه های شنگرفی

در سربی و ستاره و سرما
کبوترها
میدان را می دانند
هر چند روزنامه نخوانند
شوق عبور از پل طوفان و هر چه باد
این پیغمبران کوچک را
تسخیر کرده است
آه
پیغمبران کوچک ؟
هرگز
این صاحبان عزم و عزیمت
این انبیای مرسل
این خیل عاشقان اولوالعزم
با سحرشان سحرها
معنای دیگری ست که در واژه می دمند
اینان
بر جا نمی گذارند از خود
جز ایه ای شگرف
واندر حضور حادثه
شنگرف روی برف
     
  
مرد

 


با سبزنای گندم چنگیز

ینجا غبار صورتی و سبزی
پاشیده اند روی درختان دوردست
که در هوا
هنوز شناور
معلق است
از راه دور
بوی بهار تو را هنوز
آمیخته به خون خزانی
احساس می کنم
ای جلگه ای که رایحه ی هجرت
از برگ برگ باغ و
بهار تو می وزد
می بینم
آه
اینجا
گنجشک ها
که بر لب پاشوره های حوض
با ماهیان سرخ
سخن از مهاجرت
می گویند
با سبزه نای گندم چنگیز
دهقان توس و تبریز
نوروز باستانی فرخنده باد
     
  
مرد

 


قصه الغربه الغربیه

نیلوفری شدم
بر آبهای غربت بالیدم
نالیدم
گفتم
با انقراض سلسله ی سرما
این باغ مومیایی بیدار می شود
وانگاه آن چکاوک آواره
حزن درخت ها را
در چشمه سار سحر سرودش
خواهد شست
وینک
درمانده ام که امشب
در زیر برف پر حرف
نعش سروده های شبانگاهی اش را
ایا کجا به خاک سپردند ؟
     
  
مرد

 


بودن

پیمانه های برگ نیلوفران قدسی پر شد
مستان
یک یک
از پای اوفتادند
اما یکی از ایشان
با سایه اش هنوز
در حذبه ی سماع است
در نور سرخ کژتاب
دو خط : سیاه و سربی
بر سطح ارغوانی آرام می گذشت
پرواز محو زاغچه ای با کبوتری
شاید به سوی نور و
شاید به سوی خواب
بر برکه ی غروب نشستن
و اضطراب بودن را دیدن
در پیچ و تاب سایه ی نیلوفری بر آب
     
  
مرد

 


هویت جاری

فیروزه های منتشر سرد سرمدی
آب است و آب و آبی بی ابر
بر آسمان جاری واژون
اسکندریه مثل هلالی است
بر موج ها گریز ستیزای فرصت ست
و مرغکان چیره ی ماهی خوار
77 و
7 و
فراوان 7
در انتشار هندسی خویش
بر موج ها هجوم می آرند
و من طنین پویه و پرواز و پنجه را
بر سطح این هویت جاری
در واجموج هایم
تصویر می کنم


آواره یمگان

کیست در آنجا
کنتار چشمه
که خود را
از گره موج می گشاید تصویر
موی سپیدش : غبار لشکر ایام
ذهنش :‌ ایینه ای موازی شبگیر
تیشه ی طوفان و تندباد نکاهید
هیچ ازین صخره
این شکوه تناور
اینک فریاد اوست از پس ده قرن
بر سر خیزاب و تندباد شناور
اسبش آنجا رهسات
نظم رهایی است
می چمد ‌آنجا که نثر ساده ی شبدر
ریخته در شعر آب و شیری مهتاب
صبح شقایق کنار عصر اساطیر
شعر فروشان روزگار من و او
اینک بعد از هزار سال ببینید
شاعر و شمشیر را و
بیشه ای از شیر
     
  
مرد

 


ایینه ای برای صداها

ایینه ای شدم
ایینه ای برای صدا ها
فریاد آذرخش و گل سرخ
و شیهه شهابی تندر
در من
به رنگ همهمه جاری است
ایینه ای شدم
ایینه ای برای صدا ها
آنجا نگاه کن
فریاد کودکان گرسنه
در عطر اودکلن
آری شنیدنی ست ببینید
فریاد کودکان
آن سو به سوک ساکت گلبرگ ها
وزان
خنیای نای حنجره ی خونی خزان
ایینه ای شدم
ایینه ای برای صداها

     
  
مرد

 


نیویورک

او می مکد طراوت گل ها و بوته های افریقا را
او می مکد تمام شهد گلهای آسیا را
شهری که مثل لانه ی زنبور انگبین
تا آسمان کشیده
و شهد آن دلار
یک روز
در هرم آفتاب کدامین تموز
موم تو آب خواهد گردید
ای روسپی عجوز ؟


سرود

گره می زنم تار ابریشم سرخگون را
به آوای تندر
به آوای باران
می آمیزم این شبنم پرتپش را
به دریای یاران
اگر چند کوتاه اما
گره می زنم این صدا را
درین کوچه آخر
به هیهای بالنده بالای یاران

     
  
مرد

 


درخت

زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
بیداری شکفته پس از شوکران مرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
زیر درفش صاعقه و تیشه ی تگرگ
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست ؟
عریانی و رهایی و تصویر بار و برگ
     
  
مرد

 


شطح اول

با همین واژه هایی که هرگز
دعوی سحر و اعجازشان نیست
مثل سار و قناری و قمری
که اگر چند پیغمبران اند
ایه ای غیر آوازشان نیست
بر من این لحظه وحی آمد از صبح
کان که بودی تو در انتظارش
جز تو خود هیچ کس نیست باری
دیگران گر ندانند این را
بی گمان دیده ی بازشان نیست


شطح دوم

شهری که آن سوی شقایق می شود طالع
در جاده ی جادوی ابریشم
دروازه های عالمی دیگر
به روی آدمی دیگر
آن عالم و آدم که حافظ آرزو ی کرد
نزدیک است
آنک
شهری که از دروازه های آن
هم بوی جوی مولیان خیزد
هم یاد یار مهربان اید
     
  
صفحه  صفحه 16 از 23:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  22  23  پسین » 
شعر و ادبیات

Shafiey Kad Kani | شفیعی کدکنی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA