انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 21 از 23:  « پیشین  1  ...  20  21  22  23  پسین »

Shafiey Kad Kani | شفیعی کدکنی


مرد

 


در اقلیم بهار 2

آفتابی که بدین سوی افق
کوچیده ست
جامه ای
بر تن هر خشک و تری
پوشیده ست
بی گمان هیچ زبانی هرگز
این همه واژه ندارد
اینک
شاعران حیران
در ساحت رنگ و آواز
کانچه در چامه نمی گنجد
در جامه
چه سان گنجیده ست ؟
     
  
مرد

 


در اقلیم بهار 3

آن سبزی نو برگ بیدبن بین
آن سوی جنون می کشد نگه را
می خواهم ازین راه بگذرم لیک
زیبایی گل هاگرفته ره را
نیماب تگرگی ست بر به سبزه
یا هاله گرفته ست گرد مه را ؟
     
  
مرد

 


در اقلیم پاییز

آن بلوط کهن آنجا بنگر
نیم پاییزی و نیمیش بهار
مثل این است که جادوی خزان
تا کمرگاهش
با زحمت
رفته ست و از آنجا دیگر
نتوانسته بالا برود
     
  
مرد

 


دو چهره درخت

درخت پر شکوفه
با دو چهره
در برابر نسیم
ایستاده است
نخست : چهره ی پیمبری که باغ را
به رستگاری ستاره می برد
و چهره ی دگر
حضور کودکی ست
که شیر می خورد
     
  
مرد

 
ﺩﺭ ﺍﻗﻠﯿﻢ ﺑﻬﺎﺭ 3
ﺁﻥ ﺳﺒﺰﯼ ﻧﻮ ﺑﺮﮒ ﺑﯿﺪﺑﻦ
ﺑﯿﻦ
ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺟﻨﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﻧﮕﻪ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﮕﺬﺭﻡ ﻟﯿﮏ
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﮔﻞ ﻫﺎﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻩ ﺭﺍ
ﻧﯿﻤﺎﺏ ﺗﮕﺮﮔﯽ ﺳﺖ ﺑﺮ ﺑﻪ ﺳﺒﺰﻩ
ﯾﺎ ﻫﺎﻟﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺳﺖ ﮔﺮﺩ ﻣﻪ ﺭﺍ ؟
     
  
مرد

 


بهار عاریتی

خضری مگر گذشته ازین راه
آه این چه معجزه ست
کز دور سبز می زند و جلوه می کند
تنوار خشک و پیر سپیدار پار
شاید
اما
نه
بی گمان
این پیچکی ست رسته و بالیده
و افکنده طیلسان بلندش را
بر قامت نژند سپیدار
     
  
مرد

 


حتی به روزگاران

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
ایینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
     
  
مرد

 


زمزمه 1

هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در اینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
     
  
مرد

 


زمزمه 2

نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن
نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن
ای نگاه تو پناهم !‌ تو ندانی چه گناهی ست
خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن
تو مده پندم از این عشق که من دیر زمانی
خود به جان خواستم از دام تمنای تو رستن
دیدم از رشته ی جان دست گسستن بود آسان
لیک مشکل بود این رشته ی مهر تو گسستن
امشب اشک من ازرد و خدا را که چه ظلمی ست
ساقه ی خرم گلدان نگاه تو شکستن
سوی اشکم نگهت گرم خرامید و چه زیباست
آهوی وحشی و در چشمه ی روشن نگرستن
     
  
مرد

 


زمزمه 3

در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست
اشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم
یارای سفر با تو و رای وطنم نیست
این لحظه چو باران فرو ریخته از برگ
صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیست
بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند
بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیست
دل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار
دیدار ' چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیست
بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهایی ست
من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیست
در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا
راهی به جز از سوختن و ساختنم نیست
تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست

     
  
صفحه  صفحه 21 از 23:  « پیشین  1  ...  20  21  22  23  پسین » 
شعر و ادبیات

Shafiey Kad Kani | شفیعی کدکنی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA