انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 55 از 55:  « پیشین  1  2  3  ...  53  54  55

Masud Sa'd Salman | مسعود سعد سلمان


زن

 
این خوشرویان که ایستادند همه
از مادر حسن دوش زادند همه
بزم تو شها چشم نهادند همه
در بندگی تو دست دادند همه

********* *********
چون دولت تو جهان جوانست ای شاه
پس دولت تو مگر جهانست ای شاه
بزم تو به حسن بوستانست ای شاه
گویی ز شکوفه زآسمانست ای شاه

********* *********
آمد بر من به چشمکان خواب زده
سر تا به قدم به عنبر ناب زده
همچون دل من دو زلف را تاب زده
رخ چون گل نو شکفته بر آب زده

********* *********
هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه
گریان باشم تا به گه بانگ خروه
همقامت تو چو سرو بینم بر کوه
هرگز نشوم ز دیدن کوه ستوه

********* *********
چندان داری ز حسن و خوبی مایه
کز حور بهشت برتری صد پایه
پیرایه چرا بنددت ای مه دایه
نورست مه دو هفته را پیرایه
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
از هر جنسم چو شاه بگشادی راه
از بخت مرا فزون شدی رتبت و جاه
هر بار چو زر آمدم از دولت شاه
این بار چو گوهر آیم انشائالله

********* *********
آنی که ز فالها همه فال تو به
هر سال تو در عمر ز هر سال تو به
زان مال که داشتم مرا مال تو به
از مال مرا قبول و اقبال تو به

********* *********
ای ملک به دولت تو دارا گشته
وز عدل تو دهر پیر برنا گشته
شمشیر تو قهرمان اعدا گشته
در جمله تو را ملک مهیا گشته

********* *********
با من به میان رسول باید با تو
خورشید نخواهم که برآید با تو
آیی بر من سایه نیاید با تو
شاید همه خلق و من نشاید با تو

********* *********
از کوفتن پای تو و گشتن تو
لعبی است هر اندام تو را بر تن تو
ماهی تو از جیب تو تا دامن تو
چون چرخ همی گردد پیرامن تو
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
ای نای ندیده ام دلی شاد از تو
نایی تو ولیکن نرهد باد از تو
جز ناله مرا چو نای نگشاد از تو
ای نای مرا چو نای فریاد از تو

********* *********
مادر که مرا بزاد زاد از پی تو
هم ایزد که جان داد داد از پی تو
گر نیستم ای نگار شاد از پی تو
خون شمع دلم تافته باد از پی تو

********* *********
هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو
بت را نبود حلاوت چهر چو تو
در حسن نزائید مه و مهر چو تو
ای مهر ندیده اند بد مهر چو تو

********* *********
خوردم همه زهر عشق تو شکر کو
دیدم بتر هوای تو بهتر کو
گر شاخ هوای تو نرفتم بر کو
در تاریکی سکندرم گوهر کو

********* *********
روی و بر من تا بشدم از بر تو
زردست و کبودست به جان و سر تو
زیرا که در آرزوی روی و بر تو
این پیرهن تو گشت و آن معجر تو
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
چون دید که بر عزم سفر دارم رای
آمد به وداعم آن بت روح افزای
سوگند همی داد که از بهر خدای
ای عهد شکسته در سفر بیش مپای

********* *********
ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی
با چرخ و زمانه در نبرد و جنگی
در تو نکند اثر همی دلتنگی
بگداز و بریز اگر نه روی و سنگی

********* *********
چون موی شدم رنج هر بیدادی
در عشق ندید کس چو من ناشادی
برخیزد اگر وزد به من بر بادی
چون چنگ مرا ز هر رگی فریادی

********* *********
ای تن تو به طبع بار بیمار کشی
خوشدل خوشدل رنج و غم یار کشی
از چرخ همی بلای بسیار کشی
خوش بر تو نهد بار که خوش بار کشی

********* *********
ای قلعه نای مادر ملک تویی
دانند که کان گوهر ملک تویی
امروز نیام خنجر ملک تویی
آیا دیدی که بر در ملک تویی
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
از بلبل بر سرو طربناک تری
وز نرگس دسته بسته چالاک تری
زآتش صنما اگر چه بی باک تری
والله که ز آب آسمان پاک تری

********* *********
از غنچه ناشکفته مستورتری
وز نرگس نیم خفته مخمورتری
در خوبی از آفتاب مشهورتری
ای مه ز مه دو هفته پرنورتری

********* *********
ای چرخ همه کار به پرگار زدی
گر مهر درش مگر به مسمار زدی
ای شب تو ردای خویش بر قار زدی
ای تیغ زدوده صبح زنگار زدی

********* *********
آمد بر من خیال زیبا یاری
گفتم به سلامتت بدیدم باری
تو نیز بدین سمج بدیدی آری
شیری شده حلقه بر دو پایش ماری

********* *********
بر شاهان جمله پادشاهی داری
وز نعمت و کام هر چه خواهی داری
ای شاه تو تأیید الهی داری
والله که به حق تو پادشاهی داری
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
ای شاه جهان ز ملک باقی شادی
زیرا که برای ملک باقی زادی
سلطانی را جمال باقی دادی
سلطان سلاطینی باقی بادی

********* *********
نالنده تر از نایم در قلعه نای
همسایه ماه گشتم از تندی جای
نه طبع مرا به جای و نه دست و نه پای
ای شاه جهان رحم کن از بهر خدای

********* *********
مسعود چو دربند گرفتار شدی
از فعل زمانه بر سر کار شدی
از مستی عز و ناز هشیار شدی
در جمله ز خواب دیر بیدار شدی

********* *********
امید به زندگانیم نیست بسی
منصور سعید را بگویید کسی
هستت به خلاص عمر من دست رسی
کز جان رمقی مانده ست از تن نفسی

********* *********
چون بلبل داریم برای رازی
چون گل که نبوییم برون اندازی
شمعم که چو برفروزیم بگدازی
چنگم که ز بهر زدنم بنوازی

********* *********
ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای
ای خسرو جمجاه سکندر سیمای
ای رأی تو چون مهر فلک ملک آرای
زین بند رهیت را رهایی فرمای

********* *********
این چرخ بسی بدل کند نوها را
بدخوست از آن بدل کند خوها را
هم زشت کند به طبع نیکوها را
هم ضعف دهد به قهر نیروها را
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
صفحه  صفحه 55 از 55:  « پیشین  1  2  3  ...  53  54  55 
شعر و ادبیات

Masud Sa'd Salman | مسعود سعد سلمان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA