ارسالها: 285
#21
Posted: 20 Aug 2012 04:12
مثل يك بچه نديد بديد
مي شمارم يكي يكي از دور
اختلاف مداد هايت را
دوست دارم به جاي تو يك بار
حل كنم اتحاد هايت را
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#22
Posted: 20 Aug 2012 04:13
کاش می شد ایستاد و فکر کرد
مثل يك زخم سياه و كاري ام
كه به درياي نمك افتاده ام
بين اركان نمازي بي وضو
در وجود تو به شك افتاده ام
آه اگر چيزي نگفتم تا به حال
وحشتم از حرف مردم بوده است
من يقين دارم كه عاشق نيستم
عشق يك سوء تفاهم بوده است !
چاه چشمت عمق چنداني نداشت
غرق بغضم كرد ــ يك حفره ــ مرا
من به تو اسلام آوردم ولي
گريه در مي آورد كفر مرا !
در قنوتي به بلنداي نگاه
زير بار «ربّنا» دستم شكست
عشق بعد از تو «سلامي» سرد شد
دل به هر آيينه اي بستم شكست
دستم از دستم رها شد ! گم شدم
در شلوغي هاي « الرّحمن » تو
خسته ام از جاده ي بي انتهات
خسته ام از دور برگردان تو
می دوم بی اختیار و بی هدف
جبر ، خود را زیر گوشم ذکر کرد
زندگی جاریست اما لحظه ای
کاش می شد ایستاد و فکر کرد !
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#23
Posted: 20 Aug 2012 04:15
هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر
هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر
ای وطن! خون دل از اروند می آید مگر !
هرچه لالایی بلد بودی برایم خوانده ای
خواب چشمانی که می بارند می آید مگر
هرچه شکلک توی ذهنت بود در آورده ای
بر لب شعرم ولی لبخند می آید مگر
تو دلت خوش باشد اما ابر حزبی توده ایست
در پناه چتر ، باران بند می آید مگر
ساختار فصل ها را عصر یخبندان شکست
ماه فروردین پس از اسفند .............؟
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#24
Posted: 20 Aug 2012 04:18
حمله ی بادها و جریان ها
همه را زرد می کند جز تو
حمله ی بادها و جریان ها
همه را زرد می کند جز تو
جنگ جو ها برای جنگیدن
سرشان درد می کند جز تو
هیچ راهی برای رفتن نیست
خنجرت را غلاف کن برگرد
پیش شیطان معتقد بنشین
به خدا اعتراف کن برگرد !
چشم های به راه مانده ی من
انتظار تو را یدک دارد
شعر گفتن بدون تو سخت است
شعر من درد مشترک دارد !
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#25
Posted: 20 Aug 2012 04:19
از آنچه آینه می گفت پیر تر شده ام
از آنچه آینه می گفت پیر تر شده ام
دلم گرفته ولی دلپذیر تر شده ام
خدا از آن بالا لطف کن بیا پایین
چرا که من پسری سر به زیر تر شده ام
چرا که زندگی من شبیه دایره ای است
که از همیشه در آن گوشه گیر تر شده ام
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#26
Posted: 20 Aug 2012 04:20
پر شدم از نیمه ای که پر نباید می شدم
پر شدم از نیمه ای که پر نباید می شدم
در صدف های حماقت دُر نباید می شدم
من برای سفره ی بی رنگ و بوی خانه ام
نان اگرچه نیستم آجر نباید می شدم
نیمه ی لیوان من پر هست آه اما چه سود
پر شدم از نیمه ای که پر نباید می شدم
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#27
Posted: 20 Aug 2012 04:21
شاید هنوزم دیر نیست
در جهان شبيه سازي تو
مرگ بي وقفه زندگي مي ساخت
تابع كشور دلت بودم
گرچه من را به رسميت نشناخت
جاي نام تو در دل تنگم
جاي نام تو در ادامه ي من
سال ها رفته است شيطاني
« توي جلد شناسنامه ي من ! »
بي هويت تر از مسيح شدم
يك جدا مانده و قرينه ي تو
روي بوم زمين كشيده شدم
چون صليبي به روي سينه ي تو !
مثل يك رود از دل چشمه
راه افتاده ماه ، در چشمم
مثل گويي سپيد مي افتد
اتفاقي سياه در چشمم
تو ولي نيستي كه پاك كني
لكه هاي بزرگ ننگم را
تو ولي نيستي كه بشكافي
با دو تا بوسه قلب سنگم را !
طاقت طعنه هاي سنگين و
گريه هاي دوباره را دارم
صفر ، نه ، يازده ، سه تا نقطه ( 0911... )
من هنوز اين شماره را دارم !
عشق ، اشغال بود از اوّل
پشت خط مقدم لب هات
مي روم دستمال بردارم
ماه تب کرده است در شب هات!
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#28
Posted: 20 Aug 2012 04:22
اسباب های بازی من را خراب کرد
آمد زمينه سازي من را خراب كرد
اسباب هاي بازي من را خراب كرد
گيسوي «غير قابل تعريف» و «بي حدش»
يك شب مخ رياضي من را خراب كرد
او با نگاه ، آينه اي واقعي نساخت
خودبيني مجازي من را خراب كرد !
مثل دو تا مثلث در هم فرو شده
با بولدوزر اراضي من را خراب كرد
اشغال شد خطوط و نيازم به ارتباط
احساس بي نيازي من را خراب كرد
چاقو - طناب دار - سرنگ هوا - تفنگ
اسباب هاي بازي من را خراب كرد !
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#29
Posted: 20 Aug 2012 04:24
در عيش و رفاه ، زندگي پيش كشت
بي جرم و گناه ، زندگي پيش كشت
يك سال سپيد از تو مي خواهم و بس
صد سال سياه زندگي پيش كشت
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.
ارسالها: 285
#30
Posted: 20 Aug 2012 04:25
طعم لب و طعنه زدنت را بكشم
يا جذر و مد پيرهنت را بكشم ؟
عريان شو و چند قرن ، بي حركت باش !
بگذار تمام بدنت را بكشم
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که“دوستت دارم.