انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 3 از 22:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  19  20  21  22  پسین »

فرخ تمیمی



 
عاشقــــــــــانه 7
سخت رهایی زمن نهان گرانبار
اندوه این جدایی را
ایا کدام تیغ دو نیمه تواند کرد
که
درین راه
من گرانبار شایسته
و تو سبکبار بایسته .
هان ای نیام بیدار کدامین تیغ
برین آخته شفاعت من کن
که تمامی این اندوه حصّه ی من باد!
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
عاشقــــــــــانه 8
چه خوبی ای زرد پی « آشیل »
که مرا به قله ی رفیع دوست رهنمون شدی
چه رحمت باز یافته ای .
چون از معبر باریک می گذشتم
دریافتم
که من
نخستین مردی نیستم که برین شکوه ره می یابم
اما چون به سختان باز پس می نگرم
و معبد را ، فراز آشیانه عقاب می بینم .
بر آستان معبد سجده می کنم .
که :
من نخستین مردی نیستم که برین شکوه ره می یابم .
خدایا ،
اما
فرجامین زایر معبدم بشناس .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
توپ زمیـــــــن
زندانی جوان
از مانده های جیره ی نانش
بانگ قناریان خمیرین را
پرواز می دهد
رؤیای گربه ها
دنیای زرد بال قناریهاست .
ای شاخه صبور گلابی
یکدم رها بکن
سنگین این قفس را-با گربه های مست -
زنجیر زندگی
سیاره ی زمین را چون واژه ی خدا
آویخته به گردن « دالایی لاما * » ی پیر .
هان دستهای خسته ی بودا
زنجیر واژه را بگسل .
تا هول مرگ
و ترس سقوط
سیاره ی زمین را در کام خود کشد .
پیچیده در اتاق
آواز خک .
آواز باد .
آواز آب
و بانگ قناریان دلشاد.
توپ زمین
در پیش چشم گربه ی من چرخ می خورد .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
پـــــــــل
او
بر آن کرانه بود
بانگم پلی شد و تا او رفت
او
بر این کرانه بود .
آب گلین
بر پایه های سنگی پل شعر می نوشت :
« این قصه را نهایت خود بی نهایتی است
آیا دو امتداد موازی
حتی
در خوابهای هند سگی می رسد به هم ؟»
تنها نه او
که
صدها
هزارها
بر لب سوال
در جست و جوی پاسخ « آیا؟ »
از پل گذشته اند .
شعر روان رود
راز آشنای پاسخ « آیا ؟ » ست
اما
با عابران پل
ره - بارهای کهنه و سنگین ادعاست.
شعر روان رود .
بر خیل عابران نگشوده است
یک گوشه از نهفته ی « آیا ؟ »
تاریخ مرگ پل
بر پایه های سنگی حک است .
رود بزرگ
آن را سروده است .
تاریخ مرگ پل
شاید نهایتی است
بر مرزهای هندسه بی نهایتی .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
آواز تـــــــاک
آواز عاشقانه تاکان
شب را به همسرایی می خواند
شب تازه خفته بود
رود بلند بانگ شغالان
با تاک ها به زمزمه برخاست .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
پیغــــــــام خاک
هنگام آن رسیده که تقویم باد سرد
در وازه های ساکت بهمن را
از لحظه های یاس تهی دارد
و همراه جیوه ی متحرک
در لوله های تنگ حرارت سنج
سوی بهار سبز شتابد .
آوندها - این کوچه های سبز -
از خواب های قطبی بیدار گشته اند
و پیغام دوستانه ی ژرفای خاک راتا انتهای مویرگ برگ می برند .
ای سبز جاودانه
ای کلروفیل
پیغام خاک را
با شاخه های منتظر دست من بگو
تا بارور شود .
تا آفتاب را
دعوت کنم به خانه ی قلبم
و با سخاوتی که از پدرم ارث بردهام
زنبیل های سرشار از سیب نور را
بخشم به خیل گرسنگان شهر :
- این شبزیان تنبل بیمار -
آنان که بی خبر ز کسان باد کاشتند
توفان درو کنند
و توفان
نظم و شکوه گردش باد آس قریه را
در هم شکسته است .
و دشتبان پیر
در باورش که این همه آسیب
تأثیر کوچ کردن ایمانست
بر کاغذ گشوده ی خاک زرد
تکرار واژه های گاو آهن است و خیش
و قوس های شاخ بلند گاو
افراشته است
پس طاق های نصرت درموکب بهار .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
واژه بــــــــرکت
تا بادها
با پرده های ساکن باد آس روستا
از آشتی سخن بسراید
دستان چوب پنبه ای من
در خواب های زرد گندمگون
نان :
- تکرار واژه ی برکت - را
از بر کرد .
و بر صف بلند منتظرانشادمانه خواند .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
عزیمتی بــــــــرون از خویش
تصویر بادهای غبارین استوا
در انتظار مرد مسافر جوانه زد
و مرد مسافر
با تیغ بازوان بلندش
عرض هوای ساکن سربی را
در امتداد محور « او ایکس » پاره کرد
و محور « او ایکس »
طول عزیمتی است برون از خویش
و ایکسپایان روزهای مکرر .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
معمار این جـــــــدایی
هرگز ، پروا ندارم اینکه بگویم :
من کشته ام .
من کشته ام .
هان بنگرید
خون می چکد
از پنجه های تشنه به خون من .
من کشته ام
او را
او را که سال هاستمعمار این بلند غم انگیز لال بود
معمار این جدایی بیمار
این بین ما نشسته :
دیوار .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
مرگ و میـــــــلاد
در استوای خون « لوتر کینگ »
خورشید ایستاد .
روز بزرگ تاریخ
آغاز می شود .
او
بکر وسیع قاره ی افریقاست .
او
مفهوم قهرمانی انسان قرن ماست .
و پرچم صداقت خورشیدبر نیزه های خشم سیاهان
میلاد یک سیاه زبر مرد را
تعبیر میکند .
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 3 از 22:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  19  20  21  22  پسین » 
شعر و ادبیات

فرخ تمیمی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA