انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 33 از 61:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  60  61  پسین »

Alame Eghbal | علامه اقبال


زن

 




خودی را مردم آمیزی دلیل نارسائی ها

تو ای درد آشنا بیگانه شو از آشنائی ها

بدرگاه سلاطین تا کجا این چهره سائی ها

بیاموز از خدای خویش ناز کبریائی ها

محبت از جوانمردی بجائی میرسد روزی

که افتد از نگاهش کاروبار دلربائی ها

چنان پیش حریم او کشیدم نغمهٔ دردی

که دادم محرمان را لذت سوز جدائی ها

از آن بر خویش می بالم که چشم مشتری کور است

متاع عشق نافرسوده ماند از کم روائی ها

بیا بر لاله پا کوبیم و بیباکانه می نوشیم

که عاشق را بحل کردند خون پارسائی ها

برون آ از مسلمانان گریز اندر مسلمانی

مسلمانان روا دارند کافر ماجرائی ها


     
  
زن

 





چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام

تا بدست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش

شعله ئی آشفته بود اندر بیابان شما

فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق

پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما

میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما


     
  
زن

 





دم مرا صفت باد فرودین کردند

گیاه را ز سرشکم چو یاسمین کردند

نمود لالهٔ صحرا نشین ز خونابم

چنانکه بادهٔ لعلی به ساتگین کردند

بلند بال چنانم که بر سپهر برین

هزار بار مرا نوریان کمین کردند

فروغ آدم خاکی ز تازه کاریهاست

مه و ستاره کنند آنچه پیش ازین کردند

چراغ خویش بر افروختم که دست کلیم

درین زمانه نهان زیر آستین کردند

در آبسجده و یاری ز خسروان مطلب

که روز فقر نیاکان ما چنین کردند


     
  
زن

 





گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد

سخن دراز کند لذت نظر ندهد

شنیده ام سخن شاعر و فقیه و حکیم

اگرچه نخل بلند است برگ و بر ندهد

تجلئی که برو پیر دیر می نازد

هزار شب دهد و تاب یک سحر ندهد

هم از خدا گله دارم که بر زبان نرسد

متاع دل برد و یوسفی به بر ندهد

نه در حرم نه به بتخانه یابم آن ساقی

که شعله شعله ببخشد شرر شرر ندهد


     
  
زن

 




در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را

پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را

اگر یک یوسف از زندان فرعونی برون آید

بغارت میتوان دادن متاع کاروانی را


     
  
زن

 




ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است

دل شاهین نسوزد بهر آن مرغی که در چنگ است

پشیمان شو اگر لعلی ز میراث پدر خواهی

کجا عیش برون آوردن لعلی که در سنگ است

سخن از بود و نابود جهان با من چه میگوئی

من این دانم که من هستم ندانم این چه نیرنگ است

درین میخانه هر مینا ز بیم محتسب لرزد

مگر یک شیشهٔ عاشق که از وی لرزه بر سنگ است

خودی را پرده میگوئی بگو من با تو این گویم

مزن این پرده را چاکی که دامان نگه تنگ است

کهن شاخی که زیر سایه او پر بر آوردیی

چو برگش ریخت از وی آشیان برداشتن ننگ است

غزل آن گو که فطرت ساز خود را پرده گرداند

چه آید زان غزل خوانی که با فطرت هماهنگ است


     
  
زن

 




بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو

که نیرزد به جوی اینهمه دیرینه و نو

چون پرکاه که در رهگذر باد افتاد

رفت اسکندر و دارا و قباد و خسرو

زندگی انجمن آرا و نگهدار خود است

ایکه در قافله ئی بی همه شو با همه رو

تو فروزنده تر از مهر منیر آمده ئی

آنچنان زی که بهر ذره رسانی پرتو

آن نگینی که تو با اهرمنان باخته ئی

هم به جبریل امینی نتوان کرد گرو

از تنک جامی ما میکده رسوا گردید

شیشه ئی گیر و حکیمانه بیاشام و برو


     
  
زن

 





جهان رنگ و بو پیدا تو میگوئی که راز است این

یکی خود را بتارش زن که تو مضراب و ساز است این

نگاه جلوه بدمست از صفای جلوه می لغزد

تو میگوئی حجابست این نقابست این مجاز است این

بیا در کش طناب پرده های نیلگونش را

که مثل شعله عریان بر نگاه پاکباز است این

مرا این خاکدان من ز فردوس برین خوشتر

مقام ذوق و شوقست این حریم سوز و ساز است این

زمانی گم کنم خود را زمانی گم کنم او را

زمانی هر دو را یابم چه رازست این چه رازست این


     
  
زن

 





از داغ فراق او در دل چمنی دارم

ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم

این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به

لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم


     
  
زن

 



به نگاه آشنائی چو درون لاله دیدم

همه ذوق و شوق دیدم همه آه و ناله دیدم

به بلند و پست عالم تپش حیات پیدا

چه دمن چه تل چه صحرا رم این غزاله دیدم

نه به ماست زندگانی نه ز ما ست زندگانی

همه جاست زندگانی ز کجا ست زندگانی

     
  
صفحه  صفحه 33 از 61:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  60  61  پسین » 
شعر و ادبیات

Alame Eghbal | علامه اقبال


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA