انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 57 از 61:  « پیشین  1  ...  56  57  58  59  60  61  پسین »

Alame Eghbal | علامه اقبال


زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


عرب را حق دلیل کاروان کرد
که او با فقر خود را امتحان کرد

اگر فقر تهی دستان غیور است
جهانی را ته و بالا توان کرد


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


درن شبها خروش صبح فرداست
که روشن از تجلیهای سیناست

تن و جان محکم از باد در و دشت
طلوع امتان از کوه و صحراست


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


دگرئین تسلیم و رضا گیر
طریق صدق و اخلاص و وفا گیر

مگو شعرم چنین است و چنان نیست
جنون زیرکی از من فراگیر


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


چمنها زان جنون ویرانه گردد
که از هنگامه ها بیگانه گردد

ازن هوئی که افکندم درین شهر
جنون ماند ولی فرزانه گردد


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


نخستین لاله صبح بهارم
پیا پی سوزم از داغی که دارم

بچشم کم مبین تنهائیم را
که من صد کاروان گل در کنارم


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


پریشانم چو گرد ره گذاری
که بر دوش هوا گیرد قراری

خوشا بختی و خرم روزگاری
که بیرونید از من شهسواری


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


خوشن قومی پریشان روزگاری
که زاید از ضمیرش پخته کاری

نمودش سری از اسرار غیب است
ز هر گردی برون ناید سواری


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


به بحر خویش چون موجی تپیدم
تپیدم تا به طوفانی رسیدم

دگر رنگی ازین خوشتر ندیدم
بخون خویش تصویرش کشیدم


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


نگاهش پر کند خالی سبوها
دواند می به تاک آرزوها

ز طوفانی که بخشد رایگانی
حریف بحر گردد آب جوها


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


چو بر گیرد زمام کاروان را
دهد ذوق تجلی هر نهان را

کند افلاکیان را آنچنان فاش
ته پا می کشد نه آسمان را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


مبارکباد کنن پاک جان را
که زایدن امیر کاروان را

زغوش چنین فرخنده مادر
خجالت می دهم حور جنان را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


دل اندر سینه گوید دلبری هست
متاعیفرین غارتگری هست

بگوشممد از گردون دم مرگ
«شگوفه چون فرو ریزد بری هست»


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


عرب خود را به نور مصطفی سوخت
چراغ مردهٔ مشرق بر افروخت

ولیکنن خلافت راه گم کرد
که اول مؤمنان را شاهیموخت


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


خلافت بر مقام ما گواهی است
حرام استنچه بر ما پادشاهی است

ملوکیت همه مکر است و نیرنگ
خلافت حفظ ناموس الهی است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


در افتد با ملوکیت کلیمی
فقیری بی کلاهی ، بی گلیمی

گهی باشد که بازیهای تقدیر
بگیرد کار صرصر از نسیمی


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


هنوز اندر جهاندم غلام است
نظامش خام و کارش ناتمام است

غلام فقرن گیتی پناهم
که در دینش ملوکیت حرام است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


محبت از نگاهش پایدار است
سلوکش عشق و مستی را عیار است

مقامش عبده'مد ولیکن
جهان شوق را پروردگار است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


به ملک خویش عثمانی امیر است
دلشگاه و چشم او بصیر است

نپنداری که رست از بند افرنگ
هنوز اندر طلسم او اسیر است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


خنک مردان که سحر او شکستند
به پیمان فرنگی دل نبستند

مشو نومید و با خودشنا باش
که مردان پیش ازین بودند و هستند


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


به ترکانرزوئی تازه دادند
بنای کار شان دیگر نهادند

ولیکن کو مسلمانی که بیند
نقاب از روی تقدیری گشادند


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


بهل ای دخترک این دلبری ها
مسلمان را نزیبد کافری ها

منه دل بر جمال غازه پرورد
بیاموز از نگه غارتگری ها


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


نگاه تست شمشیر خدا داد
به زخمش جان ما را حق بما داد

دل کامل عیارن پاک جان برد
که تیغ خویش راب از حیا داد


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ضمیر عصر حاضر بی نقاب است
گشادش در نمود رنگ وب است

جهانتابی ز نور حق بیاموز
که او با صد تجلی در حجاب است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


جهان را محکمی از امهات است
نهادشان امین ممکنات است

اگر این نکته را قومی نداند
نظام کار و بارش بی ثبات است


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


مرا داد این خرد پرور جنونی
نگاه مادر پاک اندرونی

ز مکتب چشم و دل نتوان گرفتن
که مکتب نیست جز سحر و فسونی


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


خنکن ملتی کز وارداتش
قیامتها ببیند کایناتش

چه پیشید ، چه پیش افتاد او را
توان دید از جبین امهاتش


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


اگر پندی ز درویشی پذیری
هزار امت بمیرد تو نمیری

بتولی باش و پنهان شو ازین عصر
که درغوش شبیری بگیری


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ز شام ما برونور سحر را
به قر ن باز خوان اهل نظر را

تو میدانی که سوز قرأت تو
دگرگون کرد تقدیر عمر را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ز شام ما برونور سحر را
به قر ن باز خوان اهل نظر را

تو میدانی که سوز قرأت تو
دگرگون کرد تقدیر عمر را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


چه عصر است این که دین فریادی اوست
هزاران بند درزادی اوست

ز رویدمیت رنگ و نم برد
غلط نقشی که از بهزادی اوست


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


نگاهش نقشبند کافری ها
کمال صنعت اوزری ها

حذر از حلقهٔ بازارگانش
قمار است این همه سوداگری ها


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


جوانان را بدموز است این عصر
شب ابلیس را روز است این عصر

بدامانش مثال شعله پیچم
که بی نور است و بی سوز است این عصر


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


مسلمان فقر و سلطانی بهم کرد
ضمیرش باقی و فانی بهم کرد

ولیکن الامان از عصر حاضر
که سلطانی به شیطانی بهم کرد


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


چه گویم رقص تو چون است و چون نیست
حشیش است این نشاط اندرون نیست

به تقلید فرنگی پای کوبی
به رگهای تون طغیان خون نیست


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


در صد فتنه را بر خود گشادی
دو گامی رفتی و از پا فتادی

برهمن از بتان طاق خودراست
تو قر ن را سر طاقی نهادی


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


برهمن را نگویم هیچ کاره
کند سنگ گران را پاره پاره

نیاید جز به زور دست و بازو
خدائی را تراشیدن ز خاره


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
زن

 

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


نگه دارد برهمن کار خود را
نمی گوید به کس اسرار خود را

بمن گوید که از تسبیح بگذر
بدوش خود برد زنار خود را


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


برهمن گفت برخیز از در غیر
ز یاران وطن ناید بجز خیر

بیک مسجد دو ملا می نگنجد
ز افسون بتان گنجد بیک دیر


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


تب و تابی که باشد جاودانه
سمند زندگی را تازیانه

به فرزندان بیاموز این تب و تاب
کتاب و مکتب افسون و فسانه


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿


ز علم چاره سازی بی گدازی
بسی خوشتر نگاه پاک بازی

نکو تر از نگاه پاک بازی
ولی از هر دو عالم بی نیازی


✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
     
  
صفحه  صفحه 57 از 61:  « پیشین  1  ...  56  57  58  59  60  61  پسین » 
شعر و ادبیات

Alame Eghbal | علامه اقبال


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA