انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 9 از 23:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  22  23  پسین »

تاریخ ادبیات ایران از ساسانیان تا کنون


مرد

 
تحولات قرن هفتم و هشتم

نخستين موضوعي كه در زبان فارسي عهد مذكور بايد مورد توجه باشد، آنست كه با حمله مغول و برچيده شدن دربارهاي حامي شعر و ادب فارسي طبعاً شعر و نثر از دربارهاي اصلي و مراكز بزرگ حكومتي بيرون رفت و تنها در دربارهاي كوچكي كه از عهد ايلخانان تا حمله تيمور در ايران موجود بود، باقي ماند و با اين كيفيت رواج و رونقي كه در بازار شعر و ادب وجود داشت از ميان رفت و بيشتر جنبه عمومي يافت تا درباري و البته اين امر از يك حيث سودمند و از بابت ديگر تا درجه‏يي زيان‏آور بود: فايده آن رها كردن شاعر از قيود خشك ادبيات درباري و مشغول ساختن او به امور ذوقي بوده است و ضرر آن برداشتن قيود دشوار ادبي براي شاخص شدن در عالم شعر و ادب ميان شاعران متعددي كه داوطلب ورود بدربارها بوده‏اند.
در نتيجه اين امر مي‏بينيم كه اولاً قصيده‏هاي مدحي كه قبلاً كمتر ديواني را از آن خالي مي‏يافتيم كم شد و به جاي آنها غزلهاي شيواي لطيف و دل انگيز و داستانهاي عاشقانه به همين نسبت فزوني يافت و از دوره پيش بيشتر شد. ثانياً توجهي كه از اواسط قرن ششم به موضوعات عرفاني در شعر پيدا شده بود در اين عهد قوت بيشتر يافت و منظومه‏هاي عرفاني متعددي كه برخي از آنها خصوصاً مثنوي مولوي از شاهكارهاي جاويدان شعر پارسيست، به وجود آمد.
دومين موضوع مهمي كه بايد در اين عصر از باب تغييري كه در زبان فارسي ايجاد كرده است مورد توجه كرده است مورد توجه باشد، ورود بسياري از كلمات تركي مغولي است در زبان فارسي. ورود اين لغات و اصطلاحات در نتيجه تسلط مغول و توقف متمادي آنان در ايران و حكومت بر اين سرزمين، امري طبيعي است. غالب اين لغات از طريق ادارات دولتي و كارگزاران دولت و فرمانهاي سلطنتي و تشكيلات مغول در ايران و قسمتي هم از راه حشر سربازان مغولي با مردم به وجود آمده است و از جمله اين كلماتست: قوريلتاي (شوراي سلطنتي، جمعيت پادشاهزادگان)، چپاول (غارت)، ياسا(قانون)، نويان و نوين(شاهزاده)، ايلچي (نماينده، رسول)، بيتكچي(منشي جمع و خرج)، اولاغ(بريد، چاپار)، يام (چاپارخانه)، اردو(سپاه)، يورش(حمله)، يورت(قرارگاه، ابواب جمعي)، قراول(پاسبان)، ايلغار(هجوم)، ايل(مطيع)، تومان(ده هزار)، كوچ(رحلت، عزيمت)، يرليغ(فرمان)، اينجور(مأمور وصول ماليات)، تمغا(مهر)، بياسارسانيدن(تنبيه كردن. مجازات كردن)، پايزه(انعام، مستمري)، آقا(بزرگ و سرور) كنكاج، كنكاش(مشورت) و بسياري كلمات و اصطلاحات ديگر.
     
  
مرد

 
نثر فارسي در قرن هفتم و هشتم:

نثر فارسي در دوره بين حمله چنگيز و تيمور رونق بسيار داشت. از علل عمده اين امر آنست كه در آن عهد آخرين اثر نفوذ سياسي خلفا از ميان رفت و بغداد مركزيت بزرگ علمي و ادبي و ديني و سياسي خود را از دست داد و رابطه ايرانيان با ملل ديگر اسلامي كه غالباً زبان عربي را پذيرفته بودند تقريباً مقطوع شد و ديگر جز كساني كه تأليفات مشكل علمي مي‏كردند و به اصطلاحات آماده و طريقه بحث در مسائل علمي كه از پيش در زبان عرب فراهم شده بود احتياج داشتند، باقي نويسندگان حاجتي به تأليف در زبان عربي احساس نمي‏كردند و حتي بسياري از كتب معروف علمي هم از اين پس به زبان پارسي تأليف شد و هر چه از زمان انقراض بني عباس بيشتر گذشت نگارش كتب علمي به زبان فارسي بيشتر معمول شد و تأليف به نثر عربي زيادتر جنبه اظهار علم و دانش و تفنن گرفت و به جاي آن بر رونق و رواج نثر پارسي افزوده شد.
موضوعي كه به رواج نثر فارسي در اين دوره ياوري بسيار كرد تأليفات متعدد و مفصلي است كه در تاريخ اعم از تاريخ اعم از تاريخ عمومي ايران يا تاريخ مغول يا تواريخ محدود به سلسله‏هاي معين شده است. تأليف در تمام شعب علوم و ادبيات به زبان فارسي از اين پس عموميت بسيار يافت و اگر از سالهاي نخستين اين دوره و حوزه‏هايي مانند حوزه تعليم و تأليف و فعاليت خواجه نصيرالدين طوسي بگذريم، كمتر حوزه فعال علمي كه به زبان عربي توجه داشته باشد، مي‏يابيم.
سبك نثر دوره مغول خصوصاً سبك قرن هفتم با شدت تمام تحت تأثير سبك نثر آخر دوره خوارزمشاهي است. علت عمده آنست كه پيشروان بزرگ نويسندگي اين دوره كساني بودند كه يا در اوائل قرن هفتم پيش از حمله مغول در زمره اهل قلم قرار داشته و به سبك آن دوره مأنوس بوده‏اند و يا كساني كه زيردست نويسندگان آن زمان تربيت شده و بعد سرمشق ساير نويسندگان گرديده‏اند.
مهمترين سبك رايج اين دوره سبك نثر مصنوع است كه از دارندگان بزرگ آن «نسوي» و «عطا ملك جويني» و «وصاف الحضرة» بوده‏اند. ليكن نبايد فراموش كرد كه در همين دوره دنباله روش ساده و بي‏تكلف در نثر فارسي مقطوع نشد بلكه به تدريج قوت يافت و نمونه‏هاي خوبي از آن به وجود آمد مانند طبقات ناصري و جامع التواريخ رشيدي و تجارب السلف و تاريخ گزيده و جز آن، و اين هر دو سبك مصنوع و ساده در يك زمان و يك دوره وجود داشته و بسا اتفاق افتاده كه يك نويسنده حتي در يك كتاب بهر دو سبك توجه كرده است مانند شمس قيس رازي در المعجم كه در مقدمه آن روش مصنوع و متكلفي را بكار برده است ليكن در خود كتاب روش ساده زيبايي دارد.
در آغاز قرن هفتم چند نويسنده بزرگ داريم كه از همه معروفتر نورالدين محمد بن محمد عوفي صاحب كتاب هاي معتبر لباب الالباب (تأليف در حدود سال 618) و جوامع الحكايات و لوامع الروايات (تأليف در حدود سال 630) است. لباب الالباب كتابيست در شرح احوال شاعران فارسي‏گوي از آغاز شعر فارسي تا اوايل قرن هفتم در دو مجلد كه نثري مصنوع و متكلف دارد، و جوامع الحكايات كتابي عظيم شامل حكايات ادبي و تاريخي و حاوي اطلاعات ذي‏قيمت مهمي است كه به نثر ساده و روان و بسيار فصيح نگاشته شده. نويسنده اين كتاب از كساني‏نيست كه خود را از آتش حمله مغول رهايي داده و اواخر عمر را در دستگاه مماليك غوريه در ولايت سند گذرانيده است.
ديگر از نويسندگان اوايل قرن هفتم شمس الدين محمد بن قيس رازي است كه در اواخر عمر خود در خدمت اتابكان سلغري به سر مي‏برد. و كتاب المعجم في معايير اشعار العجم را در علوم شعري يعني عروض و قافيه و بديع و نقدالشعر به زبان فارسي تأليف نموده است(در حدود سال 630). سبك نويسنده در مقدمه كتاب به تمام معني مصنوع ولي در خود كتاب ساده و دل انگيز است. اهميت المعجم در آنست كه از ميان كتب فارسي كه در يكدوره از علوم ادبي نوشته شده و به دست ما رسيده، قديمتر از همه است.
يكي ديگر از نويسندگان مشهور اوايل دوره مغول نورالدين محمد نسوي منشي جلال الدين خوارزمشاه است كه كتاب نفثة المصدور را به فارسي و كتاب سيرة جلال الدين منكبرني را به عربي نگاشت. نفثة المصدور داراي نثري مصنوع و شاعرانه و زيباست كه مؤلف آنرا به سال 632 در شهر ميافارقين نوشته و شرح احوال خود و جلال الدين منكبرني (م.628) را از سال 627 در آن بيان كرده است.
قاضي ابو عمر و منهاج الدين بن سراج الدين جوزجاني معروف به منهاج سراج نويسنده بزرگ قرن هفتم صاحب كتاب طبقات ناصريست كه آنرا به سال 658 به پايان برد. اين كتاب تاريخ عمومي عالم است تا عصر مؤلف و خصوصاً از لحاظ اطلاعات ذي‏قيمتي كه راجع به حمله تارتار و فجايع مغولان دارد داراي ارزش فراوان است. نثر اين كتاب بسيار استوار و سليس و روان و از جمله آثار خوب زبان فارسي است.
در اينجا ذكر علاءالدين عطا ملك بن بهاء الدين محد جويني (متوفي به سال 681) نويسنده بسيار معروف قرن هفتم لازم است. عطا ملك قسمت بزرگي از وقايع عهد مغولان را شخصاً ديده و در مسير آنها قرار داشته و باقي را از موثقين و كساني كه خود شاهد و ناظر وقايع بوده‏اند و يا از مشاهدات جغرافيايي و مطالعات تاريخي دقيق خود، فراهم آورده و از مجموع اين اطلاعات كتاب مشهور جهانگشا را در سه مجلد در شرح ظهور چنگيز و احوال و فتوحات او ، و در تاريخ خوارزمشاهان و حكام مغولي ايران و فتح قلاع اسمعيليه و بغداد تأليف كرده است. جهانگشا گذشته از اهميت تاريخي از آثار مشهور و زيباي نثر فارسي است. روش اين كتاب مصنوع ولي بر اثر استادي و مهارت كم نظير نويسنده از هرگونه سستي و فتور بر كنار است. نويسنده غالباً از اشعار فارسي و عربي و اخبار وامثال عرب و آيات قرآن كريم و پاره‏يي از اصطلاحات علمي نيز استفاده كرده است.
بزرگترين نويسنده قرن هفتم سعدي شيرازي است كه در ذكر شعرا نيز ازو سخن خواهد رفت از سعدي چند رساله به اضافه گلستان به نثر فارسي باقي مانده است: ازين رسائل يكي نصيحةالملوك است كه به نثري ساده و روان و بي‏تكلف نوشته شده و از فصاحت بدرجه‏ييست كه يادآور آثار فصحاي قديم است، رساله ديگر او به نام عقل و عشق وو رساله‏يي ديگر در تربيت يكي از ملوك و رساله ديگري به نام مجالس شيخ و از همه مهمتر كتاب گلستانست كه كتابيست تربيتي و اجتماعي مخلوط از نثر و نظم. در اين كتاب سعدي روش خاص و مشهور خود را كه سبك ميان نثر مرسل و نثر مصنوع است بكار برده و از صنايع لفظي تا آنجا كه مخل فصاحت نباشد استفاده كرده است.
از نويسندگان معروف ديگر آن زمان وصاف الحضرة شهاب الدين عبدالله است كه در سال 663 در شيراز ولادت يافته است و تا نيمه اول قرن هشتم مي‏زيسته است و كتاب خود را به نام تجزيةالامصار و تجزيةالاعصار در سال 712 به اتمام رسانيد و اين همان است كه به «تاريخ وصاف» شهرت دارد. كتاب تاريخ وصاف از حيث تصنع و تكلف داراي جنبه مبالغه‏آميز و از اين باب مورد ايراد نقادان سخن است. اين كتاب ذيلي است بر تارخ جهانگشاي جويني و حاوي وقايع دوره ايلخانان بعد از آن كتاب.
     
  
مرد

 
نثر فارسي در قرن هفتم و هشتم(ادامه)

رشيدالدين فضل الله(645ـ718) وزير دانشمند دوره ايلخانان كه مدتها وزارت غازان و اولجايتو و ابوسعيد بهادرخان را داشت كتاب بزرگ و مشهوري در تاريخ عمومي دارد به نام جامع التواريخ در هفت مجلد كه معتبرترين كتاب تاريخي عهد مغول و داراي نثري ساده و روان است و به سال 710 پايان يافت. غير از اين كتاب از رشيدالدين فضل الله آثار ديگري باقيست مانند الاحياء و الاثار در بيست و چهار قسمت حاوي مسائل مختلف علمي مانند علم فلاحت و معماري و كشتي سازي و غيره. ديگر مجموعه منشآت كه طبع شده است و چند كتاب و رساله ديگر.
يكي ديگر از نويسندگان مشهور قرن هفتم قاضي ناصرالدين بيضاوي دانشمند بزرگ آن قرن است. وي كتاب نظام التواريخ خود را به سال 674 تأليف تأليف كرده و بعد از آن مطالبي تا حدود سال 694 بر آن افزوده است. اين كتاب شامل خلاصه‏يي از تاريخ عمومي از ابتداي خلقت است.
ديگر از نويسندگان اين روزگار ناصرالدين منتجب الدين يزدي منشي قراختائيان كرمان مؤلف سمط العلي للحضرة العليا در تاريخ قراختائيان است كه نويسنده آنرا به تقليد از كتاب عقدالعلي للموقف الاعلي كه نثري مصنوع دارد به سال 716 نوشته است.
ديگر هندوشاه بن سنجر نخجواني نويسنده كتاب تجارب السلف است كه به نثري ساده و روان و فصيح به سال 724 در تاريخ وزراء نوشته شده است.
ديگر شرف الدين فضل الله حسيني قزويني (م. 740) اديب و شاعر و نويسنده معروف است كه كتاب او به نام المعجم في آثار ملوك العجم از نمونه‏هاي مشهور نثر مصنوع فارسي است كه در تاريخ ايران قديم نوشته شده ليكن هيچ ارزش تاريخي ندارد.
ديگر از مورخان معروف اوايل قرن هشتم حمدالله مستوفي قزويني صاحب كتاب مشهور تاريخ گزيده و كتاب نزهة القلوب است كه اولي در تاريخ و ثانوي در جغرافياست و هر دو نثري ساده و روان دارد. از نويسندگان متصوف اين عهد از همه مشهورتر نخست شيخ نجم الدين ابوبكر عبدالله بن محمد رازي (م.665) از مشاهير متصوفه قرن هفتم است. كتاب مشهور او مرصاد العباد است كه نثري بليغ دارد.
ديگر جلال الدين محمد مولوي بلخي است كه نام او را باز خواهيم آورد. اين صوفي بزرگ نيكو سخن در نثر نيز مانند شعر خود جوياي سادگي و صراحت و بيان مقاصد در مباحث مفصلي است كه در پيش مي‏گيرد و با ايراد امثال و اخبار و احاديث و آيات به تصريح و تعريض به نيكي از عهده آنها بر مي‏آيد. مولوي از آرايش كلام بيزار بود و مي‏گفت «سخن را چون بسيار آرايش مي‏كنند فراموش مي‏شود»، از آثار منثور او كتاب فيه‏مافيه، مجالس، مكتوباتست.
ديگر شمس الدين احمد افلاكي صاحب كتاب مناقب العارفين است كه آنرا در اواسط قرن هشتم به پايان رسانيده و اطلاعات ذي‏قيميتي راجع به مولوي و خاندان او در آن آورده است.
از نويسندگاني كه در قرن هفتم و هشتم به نوشتن كتبي در مسائل علمي به زبان فارسي مبادرت كرده‏اند نخست خواجه نصيرالدين محمد بن محمد بن حسن طوسي(597ـ 672) دانشمند بسيار معروف و بزرگ آغاز قرن هفتم است. از تأليفات مهم او به فارسي يكي اساس الاقتباس در منطق، ديگر معيار الاشعار در علم عروض و ديگر اخلاق ناصري در حكمت عملي (علم اخلاق) و ديگر اوصاف الاشراق در تصوف است كه همه به نثر ساده و روان و مطلوبي نوشته شده است.
ديگر افضل الدين محمد بن حسن كاشاني معروف به بابا افضل (م. 707) كه نثري بسيار فصيح و ساده دارد. از رسالات مشهور فلسفي اوست: مدارج الكمال، ره انجام نامه، ساز و پيرايه شاهان پرمايه، رسالة تفاحه(ترجمه‏ييست از ترجمه عربي كتاب التفاحة منسوب به ارسطو)، عرض نامه، جاودان نامه و غيره.
ديگر علامه قطب الدين محمود بن مسعود شيرازي (634ـ 710) شارح معروف كتاب القانون است كه در طب و فلسفه و رياضيات و نجوم براعت داشت. مهمترين اثر فارسي او كتاب درةالتاج است كه حكم دائرة المعارفي را در علوم فلسفي دارد.
     
  
مرد

 
شعر فارسي در قرن هفتم و هشتم

شعر فارسي در اين دوره با شدتي بيش از پيش از بدبيني و ناخشنودي از اوضاع روزگار و ناپايداري جهان و دعوت خلق به ترك دنيا و زهد و نظاير اين افكار مشحونست. علت آن هم آشكار مي‏باشد و آن وضع سخت و دشواريست كه با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونريزيها و بي‏ثباتي اوضاع در دوره فترت بعد از ايلخانان ادامه يافته و محيط اجتماعي ايران را با دشوارترين شرايطي مقرون ساخته بود. همين وضع مورث توجه شديد غالب شعرا به مسائل ديني و خيالات تند صوفيانه و درويشانه و گوشه‏گيري و در نتيجه تصورات باريك و دقيق نيز شده است.
در عصر مغول بر اثر انتشار بسياري از مفاسد اخلاقي انتقادات اجتماعي به شدت رواج يافت. البته پيش از اين تاريخ از اين قبيل انتقادات در اشعار شعرا خاصه در شعراي قرن ششم كه بر اثر تسلط تركان و رواج بعضي مفاسد از اوضاع ناراضي بودند، نيز مشاهده مي‏شود ولي در عهد مغول به همان نسبت كه مفاسد اجتماعي رواج بيشتري يافت به همان درجه هم اين انتقادات شديدتر و سخت تر شد. از اين انتقادات سخت در آثار سعدي خاصه گلستان و در هزليات او و در جام جم اوحدي و د رغزلهاي حافظ و آثار شعراي ديگر بسيار ديده مي‏شود و از همه آنها مهمتر آثار شاعر و نويسنده خوش ذوق هوشيار «عبيد ذاكاني قزويني» است كه آثار او نظماً و نثراً حاوي مسائل انتقادي تنديست كه با لهجه ادبي بسيار دلچسب و شيرين بيان كرده و در اين باب گوي سبقت از همه شاعران و نويسندگان فارسي زبان بوده است. حقاً هم هيچ دوره‏يي از ادوار مقدم بر او در ايران به نحوي كه او مي‏خواسته مانند عهد زندگي وي نمي‏توانست مضاميني بدان شيريني و خوبي براي انتقادات اجتماعي او فراهم سازد.
در شعر قرن هفتم و هشتم قصيده به تدريج متروك مي‏شد و به همان نسبت غزلهاي عاشقانه لطيف جاي آنرا مي‏گرفت. منظومهاي داستاني نو عرفاني زياد سروده شد و همچنين منظومهايي كه حاوي افكار اجتماعي و حكايات و قصص كوتاه باشد(مانند بوستان سعدي) در اين دوره معمول گرديد. داستانهاي منظوم قرن هفتم و هشتم معمولاً به تقليد از نظامي شاعر مشهور پايان قرن ششم ساخته مي‏شد و از بزرگترين مقلدان نظامي در اين دوره امير خسرو دهلوي و خواجوي كرماني را مي‏توان ذكر كرد.
سبك شعر در قرن هفتم و هشتم دنباله سبك نيمه دوم قرن ششم است كه اكنون اصطلاحاً سبك عراقي ناميده مي‏شود. علت توجه شاعران اين قرن به سبك مذكور آنست كه مركز شعر در اين دو قرن نواحي مركزي و جنوبي ايران است كه لهجه عمومي استادان اين نواحي با سبك سابق الذكر سازگارتر است. با اين حال در ميان شعراي اين دوره كساني مانند مجد همگر شيرازي و ابن يمين فريومدي و مولوي بلخي بودند كه به سبك خراساني بيشتر اظهار تمايل مي‏كردند و علي الخصوص سبك مولوي در غزلها و قصائدش نزديكي تام بروش شاعران خراسان دراوايل قرن ششم داشت.
شعر فارسي دوره مغول با دو شاعر بزرگ ايران سعدي و مولوي شروع مي‏شود كه هر دو پيش از حمله مغول ولادت يافته و در محيط دور از دسترس مغولان تربيت شده بودند.
ابو عبدالله مشرف بن مصلح شيرازي به سعدي در اوايل قرن هفتم (حدود 606 هجري) در شيراز ولادت يافت و به سال 691 يا 694 در همان شهر درگذشت، در حالي كه قسمت بزرگي از زندگي خود را در سفرهاي دراز و سير آفاق وانفس گذرانده بود. وي بي ترديد از شاعران درجه اول زبان فارسي و همرديف فردوسي است، قدرت او در غزلسرايي و بيان مضامين عالي لطيف عاشقانه و گاه عارفانه در كلام فصيح و روان كه غالباً در رواني و فصاحت به حد اعجاز مي‏رسد بي‏سابقه بود. علاوه بر اين سعدي در ذكر مواعظ و اندرز و حكمت و بيان امثال و قصص اخلاقي با زباني شيرين و شيوا و مؤثر گوي سبقت از همه گويندگان فارسي زبان ربوده است. نثر او هم كه در عين توجه به بعضي از صنايع لفظي ساده و روشن و خالي از تكلفات دور از ذوق بلكه بسيار لطيف و دلپسند و مطبوع است او را در رديف بهترين نويسندگان فارسي زبان درآورده است چنانكه مدتها كتاب گلستان او در شمار كتب درسي مدارس و مكاتب ايران بوده است و هنوز هم سرمشق فصاحت شمرده مي‏شود. كليات آثار او كه حاوي: مجالس عرفاني و چند رساله و گلستان (نثر) و بوستان يا سعدي نامه و غزليات و مامعات و قصايد عربي و فارسي و ترجيعات و مقطعات و هزلياتست بارها به طبع رسيده و زبانزد خاص و عام ايرانيانست:
از غزلهاي شيواي اوست:
شب فراق كه داند كه تا سحر چندست
مگر كسي كه به زندان عشق دربندست

گرفتم از غم دل راه بوستان گيرم
كدام سرو به بالاي دوست مانندست

پيام من كه رساند به يار مهر گسل
كه بر شكستي و ما را هنوز پيوندست

قسم به جان تو گفتن طريق عزت نيست
به خاك پاي تو و آن هم عظيم سوگندست

كه با شكستن پيمان و برگرفتن دل
هنوز ديده به ديدارت آرزومند است


اين ابيات از بوستان او نقل مي‏شود:
الا تا درخت كرم پروري
گر اميدواري كزو برخوري

كرم كن كه فردا كه ديوان نهند
منازل به مقدار احسان دهند

يكي را كه سعي قدم پيشتر
بدرگاه حق منزلت بيشتر

يكي باز پس خائن و شرمسار
بترسد همي مرد ناكرده كار

بهل تا به دندان گزد پشت دست
تنوري چنين گرم و ناني نيست

بداني گه غله برداشتن كه
سستي بود تخم ناكاشتن
     
  
مرد

 
شعر فارسي در قرن هفتم و هشتم(ادامه)

شاعر هم عصر سعدي جلال الدين محمد بن بهاء الدين محمد مولوي بلخي معروف به رومي (606ـ672) نيز از نوابغ عالم ادب و از متفكران بزرگ جهان و مقتداي متصوفه و اهل تحقيق و مجاهدت و رياضت است. وي در نظم و نثر پارسي استاد و داراي لساني فصيح و قدرتي كم نظير در بيان معاني دشوار عرفاني و حكمي به زبان ساده بود. مثنوي (شش دفتر) و ديوان غزليات و قصايد و رباعيات او و همچنين آثار منثور يعني فيه مافيه و قسمتي از مجالس و مكتوبات وي مشهور است.
از غزلهاي اوست:
روزها فكر من اينست و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم

از كجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود
به كجا مي‏روم آخر ننمائي وطنم

مانده‏ام سخت عجب كز چه سبب ساخت مرا
يا چه بوده است مراد وي از اين ساختم

جان كه از عالم علويست يقين مي‏دانم
رخت خود باز برآنم كه همانجا فكنم


اين ابيات از مثنوي اوست:
از خدا خواهيم توفيق ادب
بي‏ادب محروم ماند از لطف رب

بي‏ادب تنها نه خود را داشت بد
بلكه آتش بر همه آفاق زد

هر چه بر تو آيد از ظلمات و غم
آن ز بي‏باكي و گستاخيست هم

هر كه بي‏باكي كند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست


وقتي از اين دو شاعر بسيار بزرگ آغاز دوره مغول بگذريم به عده‏يي ديگر از شاعران درجه دوم و سوم، و چهارم، برمي‏خوريم تا در پايان اين عهد به حافظ برسيم.
در گيرو دار حمله مغول دو تن از شاعران بزرگ ايران شربت شهادت نوشيدند: نخست پيشواي بزرگ تصوف و شاعر شيرين سخن نام آور فريدالدين محمد بن ابراهيم عطار نيشابوري كه پيش از اين نام او آورده شده است و دوم كمال الدين اسمعيل بن جمال الدين محمد بن عبدالرزاق اصفهاني قصيده سراي مشهور كه در سال 635 كشته شد. وي به چشم خويش قتل عام ديگر مغول را در اصفهان به سال 633 ديد و در آن باب چنين گفت:
كس نيست كه تا بر وطن خود گريد بر حال تباه مردم بد گريد
دي بر سر مرده‏يي دو صد شيون بود امروز يكي نيست كه بر صد گريد
و خود دو سال بعد به دست مغولي به قتل رسيد.
از شاعران مشهور بزرگ قرن ششم انوري و خاقاني است«اثيرالدين عبدالله اوماني» از اوماني همدانست كه به سال 665 در گذشت و ديوان قصايد او در دست است.
ديگر سيف الدين اسفرنگ (يا سيف اسفرنگي) از گويندگان مشهور ماوراءالنهر (متوفي به سال 672) كه در قصايد خود سبك خاقاني را خوب تقليد كرده است.
از شعراي مشهور ديگر اين غهد: بدرالدين جاجرمي(م. 686) و فخرالدين ابراهيمي عراقي (م.688) و مجد الدين همگر(م.686) و رضي الدين عبدالله امامي هروي(م. 667) و همام الدين تبريزي (م.714) و نزاري قهستاني(م.720) و شيخ محمود شبستري عارف بزرگ صاحب گلشن راز(م. 720) و امير نجم الدين حسن دهلوي(م.727) و اوحدالدين كرماني(م. 736) و اوحدي مراغه‏يي (م.738) و ابن يمين فريومدي جويني صاحب قصايد و مقطعات مشهور(م.769) هستند.
غير از امير حسن دهلوي كه نام او گذشته است، شاعر ديگري هم كه از اصل ايراني بوده ولي در هند تربيت يافته و از گويندگان بزرگ زبان فارسي شده در اين عهد مشهور است و او امير خسرو بن امير سيف الدين محمود دهلوي (م.725) است كه ديوان قصايد و غزلها و مثنويهاي او شهرت فراوان دارد. مثنويهاي مطلع النوار، شيرين و خسرو، ليلي و مجنون، آيينه اسكندري، هشت بهشت او به تقليد از پنج گنج نظامي ساخته شده و علاوه بر اينها مثنويهاي ديگري نيز دارد.
شاعر مشهور ديگر اين دوره كمال الدين ابوالعطا محمود بن علي كرماني معروف به خواجو(م.753) است كه در غزل و مثنوي صاحب دستي قوي بوده و خصوصاً در آوردن مضامين عرفاني در غزل چيره‏دست و در اين راه پيشواي حافظ است و حافظ خود به تقدم وي در اين باب و پيروي از سبك او معترف است. از خواجو مثنويهايي به تقليد نظامي مانده است مانند روضه‏الانوار، كمال نامه، گل و نوروز، گوهر نامه، هماي و همايون، و منظومه حماسي سام نامه.
نظام الدين عبيد زاكاني قزويني (م. 772) كه پيش از اين هم نام او را ذكر كرده‏ايم از گويندگان نام آور در آخر اين دوره است.
اهميت او در داشتن روش انتقادي و بيان مفاسد اجتماع با زباني شيرين و به طريق هزل و شوخي است. وي در دروش انشاء و در سبك ظاهري اشعار خود بيشتر متتبع روش سعدي بوده. عبيد بهتر از هر كسي وضع نامطلوب اخلاقي و اجتماعي عهد خويش را شناخته و محيطي را كه تحت تأثير استيلاي تاتار و جور حكام و عمال مغول و آشوب و فتنه و قتلو غارت و ناپايداري اوضاع و جهل و ناداني غالب زمامداران و غلبه مشتي غارتگر فاسد و نادان به وجود آمده بود مجسم ساخته است. كليات عبيد زاكاني شامل منظومه‏ها و رسالات منثور اوست. در ميان اين آثار مقداري اشعار جدي از قصائد و غزليات موجود است و از آن گذشته منظومه گربه و موش و عشاق نامه و رسالات اخلاق الاشراف و ده فصل و رساله و صد پند را بايد از آثار خوب او شمرد.
شاعر مشهور ديگر اواخر اين عهد جمال الدين سلمان بن علاء الدين محمد ساوجي(م.779) است كه مداح ايلكانان بغداد بود و ديوان قصائد و غزلهاي او مشهور است و او را حقاً مي‏توان آخرين شاعر قصيده‏سراي بزرگ دوره مغول دانست. وي گذشته از اين ديوان دو منظومه فراقنامه و جمشيد و خورشيد را نيز به نظم درآورده است.
آخرين شاعر نام‏آور ايران در اين عصر كه او را بايد آخرين شاعر بزرگ درجه اول ايران شمرد شمس الدين محمد بن بهاءالدين حافظ شيرازي (م.791) است كه اواخر حيات او مصادف با اوايل عهد تيموري بود. اهميت او در آنست كه توانست مضامين عرفاني و عشقي را به نحوي درهم آميزد كه از دو سبك غزل عارفانه و عاشقانه سبك واحد جديدي بوجود آورد و البته موفقيت او در اين كار بيشتر مرهون شعراي مقدم بر او در اواسط و اواخر قرن هشتم علي الخصوص خواجوي كرماني بوده است.
حافظ مضامين عاشقانه و عارفانه را با الفاظ زيبا و با توجه به صنايع لفظي بيان كرده و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوري غالباً مضامين عالي و معاني كثير را در ابيات كوتاه گنجانيده است. وي به حدي در بازي با كلمات مقتدر است كه غالباً ابيات او اگر مضمون و معني خيلي عالي هم نداشته باشد در خواننده مؤثر است.
تركيباتي كه حافظ در اشعار خود آورد غالباً تازه و بديع و بي‏سابقه است و حافظ در ساختن اين تركيبات نهايت قدرت و كمال ذوق و لطف طبع خود را نشان داده است و كمتر شاعري را از اين حيث مي‏توان با او مقايسه كرد. معاني عرفاني و حكمي حافظ اگر چه تازه نيست ليكن چون با احساسات لطيف و گاه با هيجانات شديد روحي او آميخته شده جلائي خاط يافته است. بهر حال غزلهاي حافظ از بهترين نمونه‏هاي سخن فارسي و از عاليترين نمودارهاي علو فكر و طبع نژاد ايرانيست كه حتي در تاريكترين ادوار هم از نورافشاني باز نمانده است.
از غزلهاي شيواي اوست:
سالها دل طلب جام جم از ما مي‏كرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي‏كرد

گوهر كز صدق كون و مكان بيرون بود
طلب از گمشدگان لب دريا مي‏كرد

بيدلي در همه احوال خدا با او بود
او نميديدش و از دور خدايا مي‏كرد

مشكل خويش بر پير مغان بردم دوش
كاو به تأييد نظر حل معما مي‏كرد

ديدمش خرم و خندان قرح باده به دست
وندران آينه صدگونه تماشا مي‏كرد
     
  
مرد

 
زبان و ادبيات فارسى در قرن هفتم و هشتم

وضع ادب فارسى نيز مانند ديگر دانش‌ها در دوره ۷ و ۸ با دورهٔ مقدم بر آن کاملاً مغاير است و بايد اين عهد را بر روى هم عهدى ناسازگار به احوال ادبيات و علوم دانست، زيرا اولاً با هجومى بنيان‌کن مقارن بود که در آن خشک و تر با هم سوخت و از هر جا که مغول و تاتار مهاجم گذشت عادةً خاک توده‌اى غارت‌زده و قتل‌ عام ديده بر جاى ماند و از بخت بد، اين هجوم تاتار و مغول با حکومت مُمتد آنان همراه گشت و سپس انقلاب‌هاى متمادى و جنگ‌هاى داخلى ايران و امارت‌جوئى جانشينان خان‌هاى مغول بر آن منضم گشت و دوره‌اى سراپا نا‌امنى و همراه با فقر و فاقه به‌وجود آورد که طبعاً با اشتغال به علم و ادب سازگارى نداشت. دوم آنکه دربارهاى سلطنت و خاندان‌هاى رياست و ثروت که با تشويق خود سبب ترقى ادبيات و رواج بازار آن در ايران بودند از ميان رفتند و مغولان و تاتارها که بر جاى آنان نشسته بودند نه خريدار دانش و ادب بودند و نه مانند ايرانيان لطافت ذوق و ظرافتِ زندگانى داشتند و نه در بين آنان و ايرانيان سنخيت در نژاد و زبان وجود داشت و نه از حيث اعتقادهاى دينى و سنت‌ها و روش‌ها با هم نزديک بودند تا به نکوداشت احوال مادى و معنوى ايرانيان ميل و نشاطى نشان دهند. سوم آنکه فقر و پريشانى وحشت‌انگيزى که بر مردم غازت‌زدهٔ قرن هفتم و هشتم چيره شده بود اشتغال به کارهاى ذوقى و هنرى را دشوار مى‌ساخت. چهارم آنکه با هجوم مغول و حکومت ايلخانان و انقلاب‌هاى پياپى بعد از آنان، تمام مرکزهاى تمدن و فرهنگ ايران پيش از استيلاء مغول، مانند خوارزم و ماوراءالنهر و خراسان و کتابخانه‌ها و مدرسه‌ها و مسجدهاى آن مرکزها زير و زبر گشت و مدرسان و اديبان و عالمان و عارفان بزرگ و يا کشته و يا تارومار شدند و بسيارى از کتاب‌هاى ادب و دفترهاى شعر شاعران و اديبان در زير ويرانه‌هاى ماوراءالنهر و خوارزم و خراسان تا ابد مدفون گرديد و در مجموع علت بزرگى براى کساد بازار ادب و نقصان عالمان و اثرهاى آنان به‌وجود آورد. پنجم آنکه آنچه ذکر شد سبب‌هاى عمدهٔ گسيختن رشتهٔ ارتباط ايران بعد از مغول با ايران پيش از مغول و در نتيجه فساد زبان ادبى و فراموش کردن سنت‌هاى ملى و علمى را فراهم ساخت.
اما در کنار اين عامل‌‌هاى منفى و مخرب، سبب‌هاى مثبتى در گوشه و کنار قلمرو نفوذ فرهنگ ايرانى و زبان فارسى به چشم مى‌خورد که توانست باعث وجود عدهٔ قابل توجهى از عالمان و اديبان در قرن هفتم و هشتم شود. اين سبب‌ها عبارتند از:
۱. در اوان حملهٔ مغول يعنى آغاز قرن هفتم هجرى تمدن ايران اسلامى در مشرق و مرکز ايران به حد اعلائى از ترقى رسيده بود و اگرچه جمع کثيرى از دانشمندان و اديبان و عارفان در گيرودار هجوم‌هاى بى‌امان مغول از ميان رفتند، کمى از آنان يا به کشورهاى مجاور گريخته و در پناه اميران آن نواحى به کار خود ادامه دادند و يا در خود ايران احياناً از حمله مغول جان به‌در بردند و به گوشه و کنار مملکت پناه جستند چنانکه تمام نويسندگان و شاعران و عالمان درجهٔ اول قرن هفتم از اين دسته‌ هستند.
۲. زيردست اين بزرگان گروهى از عالمان و اديبان تربيت شدند که در اواخر قرن هفتم و آغاز قرن هشتم زندگى مى‌کردند و اثرهاى معتبرى از آنان در دست داريم.
۳. هجوم مغول و اثرهاى آن مانند هر تغيير بزرگ اجتماعى نتيجه‌هاى خود را دفعةً نشان نداد بلکه اثرهاى اين حمله را بايد از قرن هشتم به بعد که عهد انحطاط علم و ادب در ايران است جستجو کرد.
۴. پناهگاه‌‌هاى فرهنگى ايران و خارج از ايران مقارن حملهٔ مغول که پيش از اين در اين کتاب با نام 'پناهگاه‌هاى فرهنگ ايران' از آنها سخن گفته‌ايم و همچنين دستگاه‌هاى امارت ايرانى که با عنوان 'امارت‌هاى ميان ايلخانان و تيموريان' از آنها ياد کرده‌ايم گروهى از بزرگان علم و ادب و سياست قرن هفتم و يا فرزندان و شاگردان آنان را در خود پناه داد و در آن جاى‌ها بود که بقيةالسيف عالمان و اديبان تأليف‌ها و اثرهاى مشهور خود را به‌وجود آوردند.
۵. بعد از قرن هفتم و هشتم چون ديگر ايران با حملهٔ بنيان‌کن و خانه‌براندازى از نوع حملهٔ مغول مواجه نگشت اثرها و تأليف‌هائى که در اين دو قرن يا بعد از آن به‌وجود آمد تقريباً همگى بر جاى ماند و همين امر ممکن است جويندهٔ حقيقت را به اشتباه اندازد تا تصور کند که اين دو قرن از حيث ايجاد آثار و تربيت عالمان و اديبان دورهٔ خوبى بوده است.

===============
پ.ن:بنابر آنچه ذکر شد بر خوانندهٔ حقيقت‌جو پوشيده نمى‌ماند که حملهٔ مغول‌ باعث يک انحطاط سريع در تمدن و فرهنگ ايرانى و از آن جمله ادبيات فارسى گرديد که نتيجه‌هاى آن از ميانهٔ قرن هشتم به ‌بعد در تاريخ تمدن و فرهنگ ايرانى آشکار شد.
     
  ویرایش شده توسط: shakaat   
مرد

 
پارسى‌نويسان قرن هفتم و هشتم

پارسى‌نويسان و مؤلفان قرن هفتم و هشتم هجرى متعدد و مختلف هستند و اين معنى فقط با مراجعهٔ سطحى به فهرست‌هاى کتابخانه‌هاى ايران و خارج از ايران و به آسانى دريافته مى‌شود. دستهٔ اول از اين گروه عده‌اى از متصوفه و عالمان علوم شرعى و ادبى و عقلى هستند که در مسائل مختلف رساله‌ها و کتاب‌هائى به يادگار گذارده‌اند. دستهٔ دوم مترسلان و مورخان و مؤلفان کتاب‌هاى ادبى و گاه بزرگان و عالمانى هستند که آثارشان شهرت و تداول بيشترى دارد و يا از نويسندگان بزرگ و معروفى‌ هستند که به هر صورت ترجمهٔ حال و ذکر آثارشان لازم است:

اَفضل‌الدّین کاشانی
ابن ابی‌الخیر زرکوب
ابن بزّاز
ابن ‌بی‌بی
ابوالقاسم کاشانی
ابوالمفاخِر باخَرزی
اسمعیل‌بن محمد تبریزی
افلاکی
امیرحسن علاء سَجزی
امیرحسینی سادات
اولیاءالله آملی
بدر نخشبی
جلال‌الدّین بلخی
حسین‌بن محمد حسینی علوی
حمدالله مستوفی
دهستانی مؤیدی
رشید‌الدّین فضل‌الله
سراج‌الدّین اُرْمَوی
سعدی
سیفی هروی
شبانکاری
شرف‌الدّین ابراهیم
شرف‌الدّین رامی
شرف‌الدّین قزوینی
شمس ‌سراج
شمس‌ فخری
شمس‌ منشی
شمس‌الدّین آملی
شمس‌الدّین دنیسری
شمس تبریزی
شهاب‌الدّین ابوسعید کرمانی
صدر
صدرالدّین حسن
صدرالدّین قونوی
ضیاء برنی
ضیاء نخشبی
طاهربن محمد خانقاهی
عِزالدّین محمود کاشانی
عُبَید زاکانی
عبدالجلیل یزدی
عبدالسلام فارسی
عبدالله‌ حسینی بلخی
عراقی
عزیز نَسَفی
عطاملک
علاءالدولهٔ سمنانی
علاءمُنَجِم
علی‌بن حامد
عینِ ماهرو
فخر بَناکَتی
فریدون سپهسالار
قاضی بَیضاوی
قطان غزنوی
قطب‌الدّین بختیار کاکی
قطب‌الدّین شیرازی
کریم آقسرائی
مِنهاجِ سراج
مُعین‌الدّین جوینی
مُعین‌الدّین یزدی
مؤیدالدّین خوارزمی
مبارکشاه
مجد خوافی
محقق تِرمَدی
محمد زَیدری
محمود شبستری
محمودبن عثمان
میرخُرد
میرسید علی همدانی
ناصر منشی
نجم‌الدّین رازی
نجم‌الدّین محمود
نصیرالدّین سیواسی
نصیرالدّین طوسی
وصّاف‌الحضرة
هندوشاه
     
  

 
shakaat
استاد واقعا خسته نباشی
من تازه شروع به خوندن این تاپیک کردم.واقعا آموزندس.خسته نباشیوتاپیکت عااااالیه
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
مرد

 
paaaaaarmida: واقعا آموزندس.خسته نباشی
قربون شما

paaaaaarmida: وتاپیکت عااااالیه
شما لطف داری عزیزم
     
  
مرد

 
شعر فارسى در قرن هفتم و هشتم

در دو قرن هفتم و هشتم در شعر فارسى هنوز سنت استادان قديم متروک نشده بود و اگر فتورى مى‌بايست در شعر راه يابد تدريجى بود. در اين دوره شعر فارسى جنبهٔ نيرومند دربارى خود را تا حدى از دست داد زيرا زبان حکومت اصلى و مرکزى ايران در اين عهد زبان فارسى نبود و طبعاً حکومت مرکزى به زبان و ادب فارسى التفاتى و عنايتى نداشت بدين جهت شعر و نثر در دربارهاى اصلى و مرکزهاى بزرگ حکومت کم‌تر مورد توجه بود و بلکه بيشتر در دربارهاى کوچک ناپايدار باقى ماند و با اين کيفيت بازار شعر و ادب از رونق و رواج افتاد و نظم و نثر پارسى بيشتر جنبهٔ عمومى يافت تا درباري، ليکن با همهٔ اين احوال نبايد تصور کرد که شعر مدحى بالمّره در اين عهد ضعيف شد. از طرف ديگر کم رونق شدن شعر دربارى و رواج اشعارى که بيشتر جنبهٔ ذوقى و يا عرفانى داشت از يک حيث سودمند و از جهت ديگر تا درجه‌اى زيان‌آور بود. فايدهٔ آن رها ساختن شاعر از قيدهاى خشک ادبيات دربارى و سرگرم ساختن او به ‌کارهاى ذوقى و ابتکار و 'اختراع' بود، و زيان‌ آن برداشتن قيدهاى دشوار ادبى براى شاخص شدن در عالم شعر و ادب ميان شاعران و متعددى که داوطلب ورود به دربارها مى‌شدند. با اين همه سنت‌هاى ادبى با حملهٔ مغول يکباره متروک نگرديد بلکه به‌وسيلهٔ استادان آغاز قرن هفتم و شاگردان و تربيت‌ شدگان آنان چندگاهى ادامه يافت و به‌تدريج رو به ضعف نهاد.
     
  
صفحه  صفحه 9 از 23:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  22  23  پسین » 
شعر و ادبیات

تاریخ ادبیات ایران از ساسانیان تا کنون

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA