ارسالها: 8724
#11
Posted: 14 May 2011 08:15
*****
هنوز در سفرِ گمشدن دیاری هست
برای گوشه گرفتن کنار یاری هست
چو موجِ خسته اگر پای از رکاب کشی
به قدرِ یک دو سه پهلو زدن کناری هست
همه هوایی کوهم مرا چه می بندید
سزای صحبت دیوانگان دیاری هست
سیاه شد نفس خانه از دمِ تکرار
برای تازه شدن طرف جویباری هست
اگرچه روزنه ای نیست شب پُر از سقف است
پسِ نگاه ستاره امیدواری هست
به بویِ بستن ابریشمی به شاخه ی باد
به روستای ستاره مزارداری هست
به پیش چشم تو با خویش می توان گفتن
ملول کوچه ی آیینه ها غباری هست
چو شعر شیونیان شمع تیره روزانی
بسوز و شکوه مکن این چه روزگاری هست
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#12
Posted: 14 May 2011 08:17
اگه راس گی
لساَ شاخاناَ مِوَه چِن دری تو
بکفته داراَ مرگاَ دِن دری تو
اگه راس گی دکف مردانه میدان
دوسته شالاَ راکه زِن دری تو
برگردان فارسي
میوه ی شاخه های شُل وتکیده را داری می چینی
مرگ درخت افتاده را داری می بینی
اگرراست می گویی مردانه داخل میدان شو
شغال کت بسته را با ترکه داری می زنی.
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#13
Posted: 14 May 2011 08:19
از ديگر فعاليتهاي هنري شيون فومني ترانه سرايي بخش اعظم آهنگها و ملودي هاي آهنگسازان و خوانندگان گيلان و كشور از دهه پنجاه تا سالهاي حيات ادبي اوست.
شيون فومني شاعر و ترانه سراي پرآوازه گيلاني داراي قريحه و ذوق سرشاري بود كه با آشنايي از لحن ها، آواها و دستگاههاي موسيقي ايراني بعنوان شاعر ترانه سرا مطرح بود.
شيوه فعاليت شاعر در حوزه ترانه سرايي بدينگونه بود كه عمدتاً ملودي و آهنگ از سوي آهنگساز در اختيار شوين نهاده مي شد و شيون با توجه به فضا و هواي آن ترانه با كلمه و احساس ظريف و لطيف خود كلام آهنگين برآن ملودي و موسيقي مي گذاشت و تشخص خاصي به آن ملودي و آهنگ مي بخشيد.
اين سبك ترانه سرايي شيون در آهنگها و ملودي هاي آهنگسازان مختلف بخوبي مشهود است. بسياري از ملودي ها بوده است كه شيون با توجه به صداي خواننده اي كه براي آن ملودي در نظر گرفته مي شد كلام را طوري دسته بندي مي كرد كه سه مبلغ آهنگ، شعر و خواننده كاملاً در همخوني قرار مي گرفت و هر كدام پس از ارائه در حافظه و بيان و كلام مردم جاي خوش
مي كرد و شيوه ي ديگر اينكه شيون اشعار آهنگين با فضاي ترانه را خود زمزمه وار مي سرود و در اختيار آهنگساز قرار مي داد تا بر روي آن ترانه آهنگ گذاشته شود.
بر اساس نظر و ديدگاه آهنگسازان و خوانندگان، از دهه پنجاه به بعد مضامين ترانه هاي گيلكي با حضور شيون رنگ و لعاب و عمق ويژه به خود گرفت و شيون شيوه ترانه سرايي را با مضامين متنوعش در موضوعات اجتماعي عاشقانه و فضاي فولكلوريك كاملاً تغيير داد.
فريدون پوررضا خواننده ترانه هاي دلنشين در بزرگداشت شيون فومني در تنكابن (سال 1372) در خصوص ترانه سرايي شيون مي گويد: شيون با كلمات خود به ترانه ها جان و طراوتي ديگر بخشيد. بخشي را چنان ترانه سرايي نمود كه فولكلور و عناصر بومي و محلي را در شعرش حفظ نمود و بخش ديگر را با خلاقيت و مضامين متنوعش به بار ترانه هيا گيلان افزود.
از دهه پنجاه تا اواسط دهه هفتاد شيون بيشترين سهم ترانه سرايي را با آهنگسازان و خوانندگان آن روزگار به خود اختصاص داده است. خوانندگان و آهنگسازاني چون: ناصر مسعودي، فريدون پوررضا، فرامرز دعايي، محمد عذرخواه، سعيد تحويلداري، تورج، مهربان، رمضاني، خورشيدي، نوري، منوچهر ، داريوش عليزاده، احمد علي راغب، عمادرام، علي اكبرپور، اكبر كنعاني و ... ترانه هاي دلنشيني را از شيون اجراء نموده اند.
در حوزه ترانه هاي فارسي فعاليتهاي پراكنده اي از شيون با آهنگسازان و خوانندگان سرشناسي چون: محمد نوري، دكتر محمد سرير، اسداله ملك، پرويز مشائيان، بابك بيات، اكبر آزاد، ايرج بسطامي، علي تفرشي و ... موجود است.
آخرين اثر مدون ترانه هاي گيلكي شيون فومني اثري است با صداي ناصر مسعودي در قالب نوار صوتي با دكلمه فرزند شاعر حامد فومين همراه با آهنگسازي مسعود لاهيجي و تنظيم رضا فدايي است كه در دو بخش و اصفهان در ارديبهشت ماه 1382 ارائه گرديده است.
البته در ترانه سرايي شيون تحقيقات مدوني تا كنون صورت نپذيرفته است و نياز به كند و كاوش اهل تحقيق خاصه جوانان پژوهشگر مي باشد.
از علاقه مندان و دوستداران شعر و ترانه هاي شيون دعوت بعمل مي آيد در صورت داشتن
ترانه هاي شيون با صداي خوانندگان گيلاني و غير گيلاني در اختيار ما قرار داده و ما پس از دريافت ترانه با ذكر نام و تقدير و تشكر از همياري و همكاري در فهرست ترانه هاي شيون قرار خواهيم داد.
تعدادي از ترانه هاي موجود از زنده ياد شيون که توسط خوانندگان گرانقدر گيلان اجرا شده است در ذيل ارائه مي گردد
ترانه پرچين .... خواننده : فريدون پوررضا
ترانه کاس برار .... خواننده : فريدون پوررضا
ترانه بلگ نار .... خواننده : رمضاني
ترانه ماري .... خواننده : شجاعي فر
ترانه ممدلي .... خواننده : فريدون پوررضا
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#14
Posted: 14 May 2011 08:20
گاب دکفته بازار اثر ماندگار شيون فومني هفتمين نوارکاست گيله اوخان مبتني بر روايت فولکور يک کشور با جنبه هاي غني نمايشي است شيون قصه مزبور را در قالب منظومه دلنشين گيلکي از خود به يادگار نهاد
اين منظومه روايت طنز گونه ناخرد پادشاهي است که براي درامان ماندن از قيام مردم سرزمينش به جهت ظلم خويش تدبير کرده است تا مظلومان به دربار وي رفته و دادخواهي نمايند
زين ميان دزد سرسپرده شاه به جهت آسيب يک چشمش که به هنگام دزدي شبانه اش صورت گرفته است نزد پادشاه مي آيد و از وي قصاص صاحب خانه را مي طلبد
صاحبخانه وقتي از تصميم شاه براي کندن چشمانش جهت قصاص مطلع مي شود اوستا چلنگر را متهم مي کند که سازنده سيخي بود که در چشم دزد داستان رفته است و...
در پايان اين نمايشنامه دلنشين سعيد تحويلداري خواننده گرانقدر گيلاني ترانه محلي زيبايي به نام "سل کول ني زن" را که بر گرفته از داستان گاب دکفته بازار است اجرا مي نمايد
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#15
Posted: 14 May 2011 08:21
غزل برنج
تا بدلخواه کبوتر سفره اندازد برنج
کاش در باران اشکم قد برافرازد برنج
چنگ جنگل شد نسیم آهنگ تا در گوش دشت
چشم انداز افق را نغمه پردازد برنج
در نی شالی اگر آواز بومی بشکند
جیره خوار قریه را در شکوه اندازد برنج
خوشه در پستان حسرت خون ما را شیر کرد
تا که شیرین قصه ای از غصه آغازد برنج
آسمان دشت پُر گرد است از پای نشاط
تا به رهواری که صبر ماست می تازد برنج
گر بکار خصم آید گو که: در رویای سبز
آنقدر ماند که رنگ آشنا بازد برنج
ور بکام دوست گردد گو: به شالیزار سرخ
قطره قطره خون ما را نوش جان سازد برنج
ناز پرورد سرود شاعران شهر نیست
برخود از شعری که ((شیون)) سر کند نازد برنج
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#16
Posted: 15 May 2011 02:21
*****
مباش سبزه که در خوابِ تو چرا بکنند
ترا که پوشش سبزی علف صدا بکنند
یله به خاک تو پهلو زنند گلّه ی سیر
به سایه سار خیال تو خوابها بکنند
خدای را مشو از راه همنوایی عشق
که در نیِ نَفَسَت بیدلان هوا بکنند
ترا به گاوچرِ میل هر علفخواری
همین به سایه ی تسلیم خود رضا بکنند
تو اهل ریشه نئی خاک را زمین بگذار
که این تکیده تنان ریشه نابجا بکنند
کدام ریشه چه دشتی تو اهل پروازی
مکن که با تو از این دست ناروا بکنند
گیاه زنده دلی در زمین نمی روید
بیا که سبز ترا در صدای ما بکنند
درآ به چاه من ای ماه ماهِ نخشبی ام
مکن که در شب گودالی ات فنا بکنند
هنوز گمشده ام در غبار دلتنگی
مکن که آینه ام را دوباره ها بکنند
تو ماه باش و بتابان مرا که مهجوران
پلنگ شیردلی در شبت رها بکنند
ببال در نفس بامدادی شیون
مباش سبزه که در خوابِ تو چرا بکنند...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#17
Posted: 15 May 2011 02:22
شيون فومني در شعر فارسي در دو شيوه كلاسيك و نو اشعار ماندگاري را از خود به يادگار نهاده است. غزل هاي شيون، از برجسته ترين غزل هاي معاصر شعر فارسي است كه وي را در رديف ممتازترين شاعر غزلسرا در حوزه ي غزل امروز نئوكلاسيك قرارداده است.
غزل هاي شيون، شيوه ي تخيل و مضمون پردازي شاعران سبك هندي، تشبيهات، استعارات، تصاوير و زبان امروزي همراه با تمثيل، تركيب سازي، مضمون يا بي و پارادوكس هاي زيبايي را در خود دارد كه البته همه اينها در كنار عناصر بومي و چه با اصطلاحات و تركيبات زباني گيلك، همانند: اين سفر (اين دفعه)، وعده خلافي، خرسخواري، تن شده، چموش پا تاوه و ... به واقع ديده مي شود كه كلمات را به راحتي دستكاري مي كند و با انها فضاي تخيلي مي سازد.
در غزل هاي او حتي قافيه ها بسيار طبيعي و زيبا بجا مي نمايند. خود او مي گويد: وزن و قافيه و رديف اگر انديشيده آيد پوشال كم بهايي است كه خار كني را به كار نمي رود.
تشخيص زباني او مربوط به گزينش لطيف ترين واژه ها رايج است و ناخودآگاه از واژه هاي خشك و خشن پرهيز مي كند وي بلاغت را با تخيل و زيبايي در كنار هم نشانده است؛ به ويژه كه سراسر اشعار و مجموعه هاي او هواي شمال را دارد و فضاي گيلان را مي توان در شعر او به وضوح مشاهده كرد. اين گونه بومگرايي كه از عناصر سبكي اوست، يكي از محصولات نو گرايي نيمايي است كه شاعر را با محيط خويش، پيوند مي دهد.
در كنار غزل در حوزه اشعار كلاسيك، رباعي، دو بيتي، مثنوي، قصيده از جمله طبع آزمايي هاي شاعر بوده است كه همواره با توجه به ظرفيت قالبها مشاهده توانمنديها و موفقيتهاي شيون هستيم.
امّا اشعار نو و اشعار سپيد از پر دغدغه ترين لحظه هاي سرودن شاعر بوده است كه چهره ديگر شاعر را در اين قالب به خوبي مي بينيم كه چقدر از ظرفيتهاي بياني، زباني، عاطفي و ... شاعر را با خود به همراه داشته است كه تا بدان پايه شاعري با آنهمه غزل هاي زيبا و دلنشين گرايش خاصي به سرودن اشعار سپيد نشان مي دهد.
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#18
Posted: 15 May 2011 02:23
آثارفارسی
1- پيش پاي برگ (برگزيده اشعار): اين مجموعه شعر برگرفته و برگزيده اشعار فارسي شاعر از قالب غزل، مثنوي، رباعي، دو بيتي، نو و سپيد از اواخر دهه چهل تا اوايل دهه هفتاد سالهاي شاعري شيون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار 1374.
2- يك آسمان پرواز (برگزيده اشعار): اين مجموعه شعر برگرفته و برگزيده اشعار فارسي شاعر از قالب غزل، رباعي، دو بيتي، شعر نو، شعر سپيد از اواخر دهه چهل تا اوايل دهه هفتاد سالهاي شاعري شيون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار 1374.
3- از تو براي تو: اين مجموعه در برگيرنده ي غزل، رباعي، دو بيتي، مثنوي سروده ي شاعر است، به كوشش: حامد فومني. ناشر: خجسته، چاپ اول 1378.
4- رودخانه در بهار: اين مجموعه در برگيرنده ي اشعار سپيد شاعر همراه با مقدمه اي از شيون در باب ديدگاه وي از شعر و زبان شعري است، به كوشش: حامد فومني، ناشر: خجسته، چاپ اول 1378.
5- كوچه باغ حرف: اين مجموعه در برگيرنده ي كليه اشعار شاعر در قالب رباعي است كه در يك كتاب گردآوري و تدوين شده است، به كوشش: حامد فومني. ناشر: هدايت، چاپ اول 1382.
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#19
Posted: 15 May 2011 02:25
آثار گیلكی
شيون فومني با عنوان مردمي ترين شاعر گيلان در اشعار گيلكي خود از حكايت هاي فولكوريك محلي سود بسيار برده است. زبان شعر گيلكي و بسيار ساده و روان است و اين همه مديون اصلاحات و كنايات آشناي بومي و افسانه ها و باورهاي محلي و تأثير محيط زيبايي گيلان و نيز تصوير اوضاع معيشتي مردم آن سامان است، چنين است كه مردم اين خطخ خود را در شعر او مي يابند و با شعرش احساس پيوند و نزديكي مي كنند و از اين چشم انداز از وي مي توان بعنوان يگانه شاعر معاصر شعر گيلكي نام برد كه شعرش داراي مخاطب است. قدرت در تكنيك روايت، از جمله ساختار روايت، پردازش شخصيت ها در توصيف و در زبان ، غافلگيري گروه پردازي، زبان سبك، واژگان، تصاوير و ... شعر او را در پردازش ها، غافگيري روايت، توصيفات، و زبان و ساختار روايت بسيار نيرومند نموده است. بطور كلي قدرت شعر محلي شيون در سه امر نهفته است: شيوه ي روايت، طنز و زبان پرداخته.
در شعر شيون دو ويژگي ديده مي شود او شاعري است: طنز گو و جدي، امّا شيطنتي در بيان او نهفته است كه هميشه حتي در اشعار جدي نيز او را شاد نشان مي دهد. اما در شعر محلي او طنز غالب است، چه به صورت مستقيم و چه به صورت غير مستقيم، يعني گاهي مستقيماً مورد شلاق طنز مي گيرد و گاهي خود را به جاي مورد مي گذارد و در معرض تاخت و تاز قرار مي دهد.
ابزارهاي طنز شيون در روايت، عبارتند از: كنايه، ضرب المثل هاي عاميانه، شخصيت پردازي، توصيف، تشبيه و مقايسه، مناظره، نكته گيري و حاضر جوابي و محاوره گرايي.
شيون با شناخت عميق و وسيع از مردم، فرهنگ و فولكولور گيلان تشخيص داد كه اشعار گيلكي خود را در قالب نوار كاست صوتي با دكمه و صداي خود ارائه دهد كه در اين راه نوارهاي كاست گيلكي شيون با عنوان گيله او خان زبانزد خاص و عام و مضامين سروده هاي گيلكي شيون تعيين كننده ي فضاها و قالبهاي ويژه آنهاست و از اين نظرگاه در شعر گيلكي شيون قالبهاي متنوع اعم از منظومه، غزل، دو بيتي، مثنوي، اشعار نو و ازاد و ... به چشم مي خورد كه دليل اين مدعا آثار به يادگار مانده شيون و چاپ و نشر آثار چاپ نشده ي شاعر به همت و كوشش فرزند شاعر حامد فومني است.
شعر گيلگي با حضور شنيدن جان و طراوتي ديگر به خود گرفت و شيون با ارائه اشعار شيواي گيلكي در قالب نوار كاست صوتي تحول عظيمي در ادب گيلكي ايجاد نمود.
در حال حاضر اشعار گيلكي شيون هم طراز و همپايه با شاهنامه حكيم فردوسي طوسي، ديوان حافظ و مثنوي مولانا در تمامي خانه هاي گيلان حضوري همه جانبه و چشمگير دارد.
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#20
Posted: 15 May 2011 02:27
دونيا راشه مانه
دونيا راشه مانه آدم رادوار
هيچکی پاسختا نکود اروزيگار
بآمو هرکس بشو خوخانه بنا
حاج حاجي ببوسته خولانه بنا
خوچوما گرده کوده آلوچه ر
بشو ، اما بنا باغا کوچه ر
دوسه روزي هي ويرشته هي بکفت
خاکابوسته بادامرا راد کفت
بشونه نام بنا نه م کي نيشانه
اوجيگائي کي عرب ني بيگانه
هيچکي ر ديل نوسوجانه روزيگار
تراقوربان ، تي هوا کارا بدار
عمر امي شين يخه دونيا آفتاب
ذره ذره کرا بوستاندره آب
برگردان فارسي
دنيا چون راهگذر است و آدمي رهگذرش ،
هيچکس در این روزگار پاسخت نکرده است
هر کس که به دنيا آمد خانه اش را گذاشت و رفت
همانند پرستويي که لانه اش را گذاشته باشد
براي گوجه درختي چشمانش خيره بود
اما رفت و باغ را براي کوچه گذاشت .
دوسه روزي افتان و خيزان زندگي کرد
و آخرخاك شد و به همراه باد راهي شد .
رفت و نه نامي نه نشاني از خود گذاشت ،
رفت به جائي که عرب ني بيندازد
روزگار براي هيچکسي دل نسوزانده است
قربانت گردم هواي خودت را داشته باش
عمر مانند يخ است و دنيا آفتاب ،
يخي که ذره ذره در حال آب شدن است
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***