انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 10 از 12:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  پسین »

Poem for Father | شعرى براى ‏پدر


زن

 
باران میبارد
دلم برای مردی تنگ است
که تمام زندگیش را در رنج زیست
و از دست روزگار چیزی جز بی نصیبی نصیب نداشت
او مردی بود با دلی بزرگ
که حتی دلواپس پرهای شکسته ی قاصدک بود
دلم برای مردی تنگ است
که تمام زندگی را در رنج زیست و همچون کوه استوار ماند
و تا واپسین لحظه های زندگی سختش همواره امید زندگی داشت
اندیشه های بزرگی که هیچگاه رنگ نوشتن نگرفت
او رفت و تمام آرزوهایش را با خود برد
و من هنوز هم خوابش را می بینم
با همان مهربانی با همان لبخندهای امیدوار
و چشمانی که همیشه به من می گفت دوستت دارم
پدرم رفت
پدریکه همیشه برای من نمادی از صبر بود در تمام زندگی
و من هنوز هم به یادش هستم
تا وقتی بود ندانستم کیست
و وقتی رفت زندگیش را یافتم
پدرم رفت
با تمام امیدها و تنها واژه ی غریب ذهن من
همواره نام او ماند
کاش دوباره می آمد
شاید فرصتی دوباره داشتم تا به او بگویم
"پدر دوستت دارم"
اما هرگز نخواهد آمد
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
سکوتی سرد هوا را می نوازد
سردی این سکوت را جایی ندیده ام
طلوع درد است
دردی بی غروب
چگونه سر خواهی کرد این شب ناتمام را
در جامه ای سفید زیبا شده ای امشب
در بستری غریب تنها شده ای امشب
انگار تا ابد رو سوی قبله
امشب چگونه سر کنم بی آه و ناله ای
این خاطرات تو هرگز نمی رود زین قلب خسته ام
یادم نمی رود آن ماه صورتت
یادت نمی رود از یادم ای پدر
Signature
     
  
زن

 
مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر نیست از این دل خسته ...
گرفته دلم ،
کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی
گرفته دلم ،
کجایی که به درد دلهایم گوش کنی
نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام،
نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام
در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ،
نیست روزی که از تو نگفته باشم
هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم
من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود
همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود
من آن دست های گرمت را می خواهم که یک عمر عبادت نوشت
با آن نگاه مهربان و آن همه خوبی
من بی تو طاقت ماندن ندارم
این بغض لعنتی.... این بغض لعنتی
وقتی دیروز باران بارید
"آن مرد در بارن آمد"را به یاد آوردم
"آن مرد با نان آمد"یادم آمد
که دیگر پدرم در باران با نانی در دست و لبخند بر لب نخواهد آمد
دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگی اش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست....
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
جسارت میخواهد!!!
نزدیک شدن به افکار دختری که روزها....
مردانه با زندگی میجنگد...
اما شب ها...
بالشتش از هق هق های دخترانه اش خیس است!!
از بیرون همه چیز رو به راه است
اما هر نفس درد است که میکشی!
معنی حسرت رو توی هیچ کاغذی نمیشه نوشت...
روی هیچ صفحه ی سفیدی نمیشه تایپ کرد...
با هیچ زبونی نمیشه توضیح داد....
حسرت خلاصه میشه تو همین فاصله ی من و تو
پدر....
خوابم نمی برد
بغض روی ثانیه هایم راه می رود
دوباره تو را کم آورده ام
تو را و عطر صبوری هایت را
کودکانه در آغوشم بگیر
به یاد روزهای دوران طفولیت
که بهانه گریه ام گرسنگی بود
میخواهم به جایش برای دلتنگی ام گریه کنم...
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
چی بنویسم واسه تو تا بدونی چه حالیم؟
چطور پنهون کنم بغض تو نوشته ام که نشکنه دلت؟
چطور باید غم چشمامو از نگاه ها قایم کنم؟
خستگی هامو از صدام چطور باید پنهون کنم؟
بسه دیگه جنگیدن
تموم کن این فاصله رو
دیگه نمی خوام پنهون کنم غصه هامو
جونم رسیده به لب.
نه ...نه ...هیچی نگو...
آروم ام نکن...
دیگه چشمام رسوا شده
اشک ها دیگه تاب ماندن ندارن
درست مثل من که دیگه تابی برای ماندن ندارم.
حیران شده ام
تو که آزاد و رهایی و سبک بال
من اسیرم ..اسیر دنیا .
منه بی پر و بال
اینجا برام مثل قفس تنگ و تاریکه
بابا...
من دل بریده ام از هر کس و ناکس
جایی که هر کسش به فکر خودش است
چه ارزشی برای ماندن داره .
خدایا ...خدایا سخت شده واسم .
داغ یتیمی ویران گر روحم شده.
خدایا به دست پدرها بقدری توان بده که دست نوازشگرشون رو بر سر یتیمان بکشنند
و محبتشان را دریغ نکنند
خدایا به دل فرزندان بقدری مهر و محبت بده
که دستان پر از لطف پدران رو ببوسند و بر سر بگذارن
و من در سر دارم هوایت را ..
نگاه مهربان و صدای آرامش بخشت را
پدرم...
تو ماه منی
گل همیشه بهارمی
چه بر خاک و چه در خاک
کاش برسم به دیدارت .
برام سخت تر از قبل شده دوریت
کاش برسم به دیدارت
کاش برسم به دیدارت
کاش برسم به دیدارت
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
بابا خسته ام
خسته ام از حرف هـای تکراری
خـسته ام از لبخـــــند اجباری
خسته ام از بغـــضهای بیهوده
خسته ام از غم های نیاسوده
خســته ام از تلخی شـــــبــــها
خســـــته ام از دیدن رویـــــــا
خســـــته ام بـــــس کشـیـــدم غـــم هـر نـاکـسی
خــــــسته ام بس کـه نـالــــیدم در بـــــی کسی
خسته ام از قلبـــــهای در دست ها بازیـچــه شده
خـــــــسته ام از قلب های شـکسـتـه درمان نشده
خســــته ام از گـــــریــــــــههــــای زار و زار
خسته ام ای خدا؟
چــرا منــو نمیرســونی به دیـدار؟
چرا زمــــونه بد شده؟
مگــــــــه اخرش کجاست؟
که جـــــــوون ها ناپاک شدن؟
مگه همه آخـــــــــرش خاک نشدن؟
اونی کــــــه شعار میداد!!!
پول داره از هـــــــمه سرتره...چـــــی شده؟
حــــالا کجاست؟
آیا تو قـــــبر به ســـــــر میبره؟
اونـــی که یه روز همدمم بود
وصــــله این تنم بود
با اینکه الآن تو خاکه...اما خیلی خیلی پاکه پاکه...
راهش همیشه جاوید...
کسی مثل اون ندید...
دوستش دارم چون پاکه...
هرچند الآن تو خاکه...
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

andishmand
 
دلم گرفته* پدر*...!!
برایم بهار بفرستید...!!
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید...!!

دلم گرفته* پدر*...!!
روزگار با من نیست...!!
دعای خیر و صدای دوتار بفرستید...!!
اگر چه زحمتتان می شود ولی این بار...!!

برای دخترک خود * قرار* بفرستید...!!

غم از ستاره تهی کرد آسمانم را...!!
کمی ستاره ی دنباله دار بفرستید...!!
به اعتبار گذشته دو خوشه ی لبخند...!!
در این زمانه ی بی اعتبار بفرستید...!!
تمام روز و شب من پُر از زمستان است...!!

دلم گرفته برایم بهار بفرستید...!!
دلم گرفته* پدر*...!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
برای پدری که قلب مهربانش به وسعت دریاها بود.....

آنکه در محفل عشاق همه لطف و صفا بود پدر بود پدر
آنکه او سمبل ایثار و وفا، جود و سخا بود پدر بود پدر
آنکه آموخت به من در همه عمر رسم وفاداری و عشق
همچو شمعی فروزنده به کاشانه ی ما بود پدر بود پدر
اونی که تو عاشقا ، همیشه با .. لطف و صفا بود ...
پدر بود پدر

اونی که تو زندگی ، همیشه با .. مهر و وفا بود....
پدر بود پدر
اونی که همیشه یادمون میداد
چه جوری عاشقی کنیم
وجودش مثل یه شمع،
باعث گرمی دلا بود ...
پدر بود پدر

وقتی حرف می زد با ما ،
دلامون آروم می گرفت
اون که عطر نفساش ،
نرگسی و...اقاقیا بود.... پدر بود پدر
دم عیسایی اون ...مرده دل و زنده می کرد... چه با صفا بود به خدا ....
رفیق ما بود به خدا
ذره ذره آب می شد ،
می سوخت و چیزی نمی گفت,
دل مهربون اون ، زلال و پاک ، به وسعت و
مثل یه دریا بود ...
پدر بود پدر

اون که غصه هاش زیاد و مثل یک کوه بلند،
سرش رو بالا می گرفت
همه عمرش به خدا سنگ صبوری واسه ما بود ...
پدر بود پدر

کاشکی می شد ، دست گرمشو بگیرم ، توی دستام دوباره
اونی که رفیق و با من
بی ریا بود ...
پدر بود پدر
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
پدر عزیزم

دست های پر مهر و عطوفتت را که از روی مهر بر روی موهایم می کشیدی ، هرگز فراموش نخواهم کرد
و شانه های استوار و مهربانت را که تنها تکیه گاه خستگی هایم بود ، را هرگز از یاد نخواهم برد
پدر عزیزم بار مَرد بودن و پدر بودن را چه عاشقانه بر دوش کشیدی
و قلب مهربانت ا زغصه های ما لبریز شد . و چه زود بار سفر بستی و از کنار ما کوچیدی .
ا یکاش بودی تا بر دستانت بوسه زنم و روزت را تبریک بگویم .
ولی نگران نباش فردا به دیدنت خواهم آمد و با اشک و گل روزت را تبریک خواهم گفت .
روزت مبارک پدر عزیزتر از جانم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

 
نیم ساعت پیش .....

خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد
آواز که خواند تازه فهمیدم

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
صفحه  صفحه 10 از 12:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  پسین » 
شعر و ادبیات

Poem for Father | شعرى براى ‏پدر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA