ارسالها: 9253
#131
Posted: 10 Mar 2014 23:57
و زندگــی
از جایــی شروع میشــــود
که بی هوابوسیـــده میشوی...
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 24568
#132
Posted: 25 Mar 2014 00:28
زندگی زیبا نیست !
زندگی رویا نیست !
زندگی دریاییست
پر از امواج سیاه
که بر آن ریخته و بیخته ماه
غصه و ماتم و آه ...
زندگی دریاییست
که نتابیده بر آن مِهر ، فروغ
و نبخشیده به آن رود ، سرود
زندگی جاری نیست
قله کوهیست عظیم
مرگ جاریست در آن
مهربانی مرده است
دیر سالیست کز او نیست در این دیر خبر
عمر بگذاشت به دلسوزی این نامَردم
تا بیابد ، دو دلی شاد ز هم
عشق را دار زدند
چون می خواست به اکسیر خودش
مرگ را نیست کند
زندگی را جاوید ...
زندگی زیبا نیست ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 14491
#133
Posted: 27 Mar 2014 22:51
به بغل کردن یک فاحشه در خواب قسم...
به هیاهوی سکوت دل مرداب قسم
به شقایق...
به نسیم...
به غمِ پوشش پارینه ی من....
و همین خون کبود...
که غزل می چکد از سینه ی من....
و نگاه نگران دم صبح
در وداعِ گل و مهتاب قسم...
به همان رهگذر خانه ی دوست...
و گُلِ باغچه ی کوچک اشعار خودم ...
و زمین خوردن یک واژه ی گرم....
در زمستان شب شعر ....
به غزل های در آغوش نگاه...
به سرود همه ی خاطره ها...
و شعور خود این آب قسم....
به قدمهای پر از نور خدا...
کودکی کردن یک باغچه با همهمه ی چلچله ها...
نه به ساحل...
نه به گرداب...
به سکوت دل رسوای خودم ...
به تمنای تب تند غزل....
نقش لبخند پر از درد سفر
به غزلهای فروخورده ی سهراب قسم...
به خود تشنگیه آب قسم...
به بغل کردن یک فاحشه در خواب قسم...
به گلِ خنده در این شعر پر از یاس قسم...
به نفسهایِ دل خسته ی احساس قسم...
زندگی گرمتراز مستی یک خاطره نیست
زندگی بیشتر از چیدن یک ستاره نیست
زندگی فرصت پیمودن یک فاصله است...
زندگی سکوتِ پنهان همین چلچه است..
زندگی گرمی پیوند دو افروخته است...
زندگی بیشترش قبل سفر سوخته است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 3291
#134
Posted: 28 Mar 2014 16:40
زندگی یعنی....
هر شب ما به رختخواب میرویم، ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم. «این یعنی اُمید»
ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت. «این یعنی اعتماد»
ـ روزی، تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت. «این یعنی ایمان»
آن‌ها را برایتان خواستارم ...
عشق من عاشقم باش!≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.
ارسالها: 2333
#136
Posted: 30 Mar 2014 01:53
ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺨﻨﺪﯼ, ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﮐﻨﯽ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﻠﻮﻝ ﺑﺪﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪﺩ,
ﻫﺮ ﺑﺎﻓﺖ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﻠﺮﺯﺩ،
ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯽ!
ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺨﻨﺪﺩ،
ﮐﻪ ﻃﻨﺰ ﺁﻣﯿﺰﯼ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺑﺎﺯﯼ زندگی ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ.
ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺳﺖ!
ﺷﺎﺩﯼ ﺍﮔﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﻮﺩ, ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﻏﻢ ﺍﮔﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﻮﺩ, ﻧﺼﻒ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺨﻨﺪﯾﻢ!
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ !
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﺮﻧﺪ..
**************
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرازندگانی بخشد
ویرایش شده توسط: paridarya461
ارسالها: 24568
#137
Posted: 12 Apr 2014 14:32
باران از راه رسید
عشق را دوباره در مزرعه خالی تنم پروراند
زندگی
را در آسمان چشمانش حس کردم
ناگهان
پاییز از راه رسید
و همراهش زندگی چون برگ زرد درخت نارنج پوسید
او رفت
اما من همچنان در بدر بدنبال شکوفه ترنج زندگیم هستم
زندگی
ایستادن در مقابل بادها نیست
کنار آمدن با بادهاست
و من
این را از تو یاد گرفته ام ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#138
Posted: 12 Apr 2014 15:02
برخی چیزها در زندگی
خیلی زود فراموش می شوند
و برخی خیلی دیر،
اما اندک وقایعی هرگز در زندگی هرگز از یاد نمی روند،
و عشق از جمله رخدادهای فراموش ناشدنی زندگی ست .
زندگی
زورقی است رها در دست امواج پر خروش دریاها
و عشق پارویی است در دستان تو
تا هدایتگرت باشد به سوی ساحل ها
همچو درخت، زندگی، عشق چو ریشه های او
ساقه و برگ، زندگی، عشق چو میوه های او
ریشه و برگ و ساقه ها دهد به زندگی ثمر
زندگیِ تو این شجر، عشق چو دانه های او
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 14491
#139
Posted: 28 Jul 2014 22:20
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#140
Posted: 1 Aug 2014 12:45
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
صفحه 14 از 17