ارسالها: 7673
#17
Posted: 20 Apr 2012 17:09
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش ، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست
==============
زندگي را نفسي ارز ش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است
بي خيالي سپر هر درد است
بازهم ميخندم
آنقدر ميخندم که غم از دل برود
===============
زندگي با همه وسعت خويش محفل ساکت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
زندگي جنبش جاري شدن است
از تماشا گه آغاز حيات تا بدان جا که خدا ميداند
===========
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#18
Posted: 20 Apr 2012 17:16
زندگی چیست؟
زندگی یک گُل سرخ
که من از بوته ی احساس خودم می چینم
لب یک پنجره ی آبی چوبی
به تماشای جریان سرخی اش می شینم
لب این پنجره تا این گُل هست
می توان تا قله های اوج رفت
می شود پرنده بود
از درٌه های غم گذشت
زندگی دیگر چیست؟
زندگی راز شکیبایی توست
وقت آزادی پروانه ی عشق
که تو از عمق وجود
در پیله ی دل پروردی
از برای آزادی اش
مهرش از دل افکندی
از عشق خود دل کندی
وباز زندگی
رودی خروشان
می رود از کنار تو
پا در این رود گذاری
تا همیشه در جریانی
ور نه از دور ببینی
از قافله جا می مانی...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#19
Posted: 20 Apr 2012 17:17
زندگی،
قصیده بلند ،
آرزوهایی است،
به رنگ آسمان.
زندگی،
تر جیع بند باران است،
در لهجه ترانه های ،
زیتون.
زندگی،
تصویر نیلوفرهای،
عاشق است،
در قاب چشمان،
مسافران عاشق،
که از دیدن باران،
جغرافیای خوشبختی را،
در شبنم دستهایشان ،
جستجو میکنند.
زندگی،
ردّ پای،
خورشید است،
که از میان ،
پاییز زخمی،
پدیدار می شود.
زندگی،
طعم چند،
شاخه نبات،
و بوی شکوفه های،
نارنج است.
زندگی ،
رقص محبوب،
شقایق هاست.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#20
Posted: 20 Apr 2012 17:18
حال دنیا را بپرسیدم ز یک فرزانه ای
گفت یا باد است یا خاکست یا افسانه ای
حال عمر خود بپرسیدم که حال عمر چیست
گفت یا برقست یا شمعست یا پروانه ای
گفتمش چونند آنانکه بدان دل بسته اند
گفت یا مستند یا خوابند یا دیوانه ای
زندگي چيست؟
شكفتن گل سرخي است به نام تولد
دفتر سبزي است به نام خاطرات
آيينه شكستي است به نام دل
مرواريد قلتاني است به نام اشك
رودخانه ي پر پيچ و خمي است به نام سرنوشت
آتش سوزاني است به نام عشق
گل زردي است به نام غم
فرياد دلسوزي است به نام آه
لحظات بيقراري است به نام انتظار
نگاه عميقي است به نام حسرت
و عاقبت كارمان محبتي است به نام مرگ
زندگی یعنی چکیدن ، همچو شمع از گرمیه عشق
زندگی یعنی لطافت ، گم شدن در نرمیه عشق
زندگی یعنی دویدن ، بی امان در وادیه عشق
رفتن و آخر رسیدن ، بر در آبادیه عشق
زندگی یعنی هیاهو,
زندگی یعنی تکاپو,
زندگی یعنی شب نو , روز نو , اندیشه نو
زندگی یعنی غم نو , حسرت نو , بیشه نو
زندگی باید سراسر تکان و تازگی باشد
زندگی باید یک کلام , حتی یک نفس ز جنبش وا نماند
گرچه این جنبش برای مقصدی بیهوده باشد...
زندگی همچنان آب است,
آب اگر راکد بماند,
چهره اش افسرده باشد....
زندگي رسم خوشايندي است
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ
پرشي دارد به اندازه عشق
زندگي چيزي نيست كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود
رفت امروزم به مهمانی دیروز و گذشت
زین گذار پر شتاب عمر ، من وامانده ام
کاروان زندگی در پیش و من هم در پی اش
می زنم فریاد "یاران مهلتی جا مانده ام "
زندگی چیست؟
بگو سوختن است
سوختن شعله برافروختن است
در گذر گاه نسیم ایام
شمع جان را شرر آموختن است
چه شبی بود و چه فرخنده شبی.
آن شب دور كه چون خواب خوش از ديده پريد .
كودك قلب من اين قصه شاد ،
از لبان تو شنيد:
زندگی رويا نيست.
زندگی زيبايی ست . ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پيوندی .
می توان در دل مزرعهء خشك و تهی بذری ريخت .
می توان ،
از ميان فاصله ها را برداشت .
دل من با دل تو ،
هر دو بيزار از اين فاصله هاست .
قصه شيرينی ست .
كودك چشم من از قصه تو می خوابد .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن