انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 3 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین »

Life | زندگی


مرد

 

زندگی هیچ نبود،
و به آسانی یک گریه گذشت.
کودکی را دیدم که دلش غمگین بود و بدنبال عروسک می گشت.
تا که در رویاها
همه دار و ندارش،
قلک بی اعتبارش و دل خسته و زارش
همه را بی منت، به عروسک بخشد
غافل از آینده.



زندگی فلسفه ای بیش نبود
که در آن بیزاری، رهنمای همه یاران شده بود
و محبت، افسوس.
من خودم را دیدم، آن زمانی که دلم سوخته بود
و تو را می دیدم، بی خبر از من و غمهای دلم
و تو آن عصیانگر،
که نماد همه خوبان شده بود!!
و سخن از غم یاران می گفت
واپسین لحظه دیدار عجیب
خود نصیحت گوی، من دیوانه شدی
و سخن از رفتن،
سخن از بی مهری!!
تو که خود می گفتی
خسته از هرچه نصیحت شده ای.
***
حیف از بازی ایام،
دریغ از تکرار.

از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست
امتحان ریشه هاست
ریشه هم هرگز اسیر باد نیست
زندگی چون پیچک است
انتهایش می رسد پیش خدا


*****


زندگی در این دنیا با هر چی خوشی و ناخوشی که داره می گذره
فکر اون دنیا باشیم که ماندنی و جاودانه است

زندگي
زندگي يعني شب نو ،روز نو انديشه ي نو
زندگي يعني ، غم نو ، حسرت نو،پيشه ي نو
زندگي بايست سرشار از تكان و تازگي باشد
زندگي بايست يكدم ،يك نفس حتي
ز جنبش وا نماند
گر چه اين جنبش براي مقصدي بيهوده باشد
زندگاني همچنان آب است
آب اگر راكد بماند
چهره اش افسرده خواهد شد
و بوي گند مي گيرد
در ملال آبگيرش غنچه ي لبخند مي ميرد
آهوان عشق از آب گل آلودش نمي نوشند
مرغكان شوق در آيينه ي تارش نمي جوشند

*****

آنچه من از زندگي آموختم:
زندگي: ناخواسته آمدن و ناديده گذر كردن و بسرعت رفتن است.
پس خوشا به حال آن كسي كه در مرحله دوم زندگي، بهره بيشتري برده باشد.
.

زندگی اگر آن لبخند شیرین کودک همسایه،
اگر شوق رسیدن به خانه ی آن عابر،
و اگر گرمای آن دو دست عاشقانه بر شانه ی هم، نباشد؛
نمی خواهمش.
مال تو

******

زندگی يعنی دو رکعت عشق ناب
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی خورشيد پر خون است و بس
سايه لک بيد مجنون است و بس
زندگی فریاد سرخ بادهاست
انعکاس تیشه فرهادهاست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

زندگی یعنی نگاه کودکی/ سادگی شعرهای رودکی
زندگی یعنی جهش / یعنی پرواز و پرش

زندگی یعنی وا شدن / از میان غنچه پیدا شدن
زندگی یعنی طلوع یا سها / بازی با موسیقی و آواز ها

زندگی یعنی تکاپو / شادی یکتا بچه آهو
زندگی یعنی دلی را شاد کردن / اشک را از گونه‌ای پاک کردن

زندگی یعنی صدای عشق شنیدن / غم و اندوه را ندیدن
زندگی یعنی گل خورشید چیدن / دستی بر برگش کشیدن

زندگی یعنی سختی کشیدن / سرد و گرم روزگار را چشیدن
زندگی یعنی کتاب قصه خواندن / جمله‌ای زیبا به روی لب نشاندن

زندگی یعنی قدم برداشتن / بوته نیلوفری را کاشتن
زندگی یعنی سرودن / به هر جا پر گشودن

زندگی یعنی با همه همدل شدن / نقل یک محفل شدن
زندگی هر چه که هست / ما در آن شناوریم

ذره ذره کارمان / ما از اینجا می‌بریم
چه بخواهیم و نخاهیم ما به دنیا آمدیم / با یک دنیا آرزو از آسمان‌ها آمدیم

ما از آن آسمانیم روحمان آبی است / شبهای قصه هامان همیشه مهتابی است
زندگی را بو کنیم / هر چه داریم در دلمان رو کنیم

آبی و سرزنده و مغرور باشیم / در طی این بازی زندگی پر شور باشیم

از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
روزی از گلی پرسیدم:" زندگی یعنی چی؟ "
گفت:"زندگی چیزی نیست جز بوی خوش و عطر من"
از سنگی پرسیدم:" زندگی یعنی چی؟ "
گفت:"زندگی چیزی نیست جز استواری و قدرت من"
از رودخانه پرسیدم:" زندگی یعنی چی؟ "
گفت:"زندگی چیزی نیست جز طراوت و پاکی من"
از انسانی پرسیدم:" زندگی یعنی چی؟ "
گفت:"زندگی چیزی نیست جز مهر و محبت درون من"



زندگي بازي شطرنجي است
كه تمامش دو كلام كوتاست:
كيش و مات
تا كجا ميشود از كيش گريخت؟!



زندگی یعنی چکیدن ، همچو شمع از گرمیه عشق
زندگی یعنی لطافت ، گم شدن در نرمیه عشق
زندگی یعنی دویدن ، بی امان در وادیه عشق
رفتن و آخر رسیدن ، بر در آبادیه عشق



زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست



زندگی لحظه ی عاشق شدن است
زندگي مست دقايق شدن است
زندگي پيچ و خم خاطره هاست
زندگي كامل و بالغ شدن است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
آرزوهایم بگویید این پیام
زندگی هرگز نباشد بی کلام
زندگی باشد سرور بلبلان
شاید هم باشد صدای عاشقان
زندگی باشد سپیده صبحدم
آن نباشد هیچگاه خالی ز غم
آسمان زندگی تابنده باد
زندگی با عاشقان پاینده باد
آسمان غم همیشه زرد باد
زندگی با غم همیشه درد باد
سالمم چون هست بالا سر خدا
آن که هست و نیست از ماها جدا
کار ما تسبیح آن بالا سریست آن خدایی که کریم است و یکیست



زندگی یک بازی است و ممکن است که ببازیم یا ببریم
اما نباید از ترس باخت و اصلا بازی نکرد
ای کاش باختی وجود نداشت


زندگی رو پر از وسوسه می دونم
رسیدن به تو محاله می دونم
تو میگی ی روز مال هم می شیم
اما موندتن محال می دونم



کاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه ها یادی کنیم
کاش بخشی از زمان خویش را
وقف قسمت کردن شادی کنیم
کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم
فاصله های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم
کاش وقتی آرزویی میکنیم
از دل شفاف مان هم رد شود
مرغ آمین هم از آنجا بگذرد
حرف های قلبمان را بشنود



جهان بزرگ است و زندگی مرموز ...
تا به حال فكرش را كرده‏ای
حتی « تو » تویي كه نمی‏شناسمت !
شايد روزگاری دور ،همه چيزم شوی..!!

کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه ي فردا نبود کاشبودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود کاش بودي تا لبان سرد من بي خبر از موج و از دريا نبود

من از زندگاني آموختم چگونه اشك ريختن را ولي اشكهايم نياموخت چگونه زندگي كردن را



زندگي داريم تا زندگي !
مرگ داريم تا مرگ ! زندگي داريم تا مرگ /آدم با سبزي و صفا که دمخور باشد ، سبز مي شود/اگر هنوز نمرده ايد ، چيز زيادياز دست نداده ايد . /مرگ اولين گام براي آخرين راه حل است

زندگی گفت که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود تا چه گوید دل من,عقل نالید کجا حل شود مشکل من , مرگ خندید در خانه ی ویرانه ی من.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
اشک طرف دیده را گردید و رفت
اوفتاد آهسته و غلطید و رفت

بر سپهر تیره ی هستی دمی
چون ستاره روشنی بخشید و رفت

گر چه دریای وجودش جای بود
عاقبت یک قطره خون نوشید و رفت

گشت اندر چشمه ی خون ناپدید
قیمت هر قطره را سنجید و رفت

من چو از جور فلک بگریستم
بر من و بر گریه ام خندید و رفت

رنجشی ما را نبود اندر میان
کس نمیداند چرا رنجید و رفت

تا دل از اندوه گرد آلود گشت
دامن پاکیزه را برچید و رفت

موج و سیل و فتنه و آشوب خاست
بحر طوفانی شد و ترسید و رفت

همچو شبنم در گلستان وجود
بر گل و رخساره ای تابید و رفت

مدتی در خانه دل کرد جای
مخزن اسرار جان را دید و رفت

رمزهای زندگانی را نوشت
دفتر و طومار خود پیچید و رفت

شد چو از پیچ و خم ره با خبر
مقصد تحقیق را پرسید و رفت

جلوه ی رونق گرفت از قلب و چشم
میوه ای از هر درختی چید و رفت

عقل دور اندیش با دل هر چه گفت
گوش داد و جمله را بشنید و رفت

تلخی و شیرینی هستی چشید
از حوادث با خبر گردید و رفت

قاصد معشوق بود از کوی عشق
چهره ی عشاق را بوسید و رفت

کاش میگفتند چند ارزید و رفت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه كه نه !!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره
" عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
" ولی عشق كامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
" سرنوشت تعیین میكنه كه چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب
حكم می كنه كه چه شخصی در قلبت بمونه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو .
براي عشق قبول كن ولي غرورت را از دست نده.

براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.
براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن.
براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير.

براي عشق وصال كن ولي فرار نكن.
براي عشق زندگي كن ولي عاشقانه زندگي كن.

براي عشق بمير ولي كسي رو نكش.
براي عشق خودت باش ولي خوب باش.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
انکه با زندگی میسازد،زندگی را میبازد.بازندگی نساز،زندگی را بساز.
زندگی دفتری از حادثه هاست چند برگی را تو ورق خواهی زد مابقی را تقدیر...

طلوع زندگی آرزویی بود دور از دسترس اما با آمدنت زیباترین طلوع قشنگ ترین رنگها را به خود گرفت و غرمب زندگی آرزویی است دور از دسترس اگر تا ابد برای من و بخاطر من باشی.........؟؟!! ولی افسوس ..!همیشه در انتظار دیدن تو آواره ترینم



کاش می شد قلبها آباد بود!
کینه و غم ها به دست باد بود!
کاش می شد دل فراموشی نداشت!
نمنم باران هم آغوشی نداشت!
کاش می شد کاش های زندگی!
گم شوند پشت نقاب زندگی!
کاش می شد کاش ها مهمان شوند!
در میان غصه ها پنهان شوند!
کاش می شد آسمان غمکین نبود!
رد پای مرگ و کین رنگین نبود!
کاش می شد روی خط زندگی!
با تو باشم تا نهایت زندگی!



دکتر علی شریعتی
هنگامی که به دنیا می آیی همه می خندند در حالی که تو می گریی ،
پس ای عزیز زندگیت را چنان بگذران که در روز مرگ در حالی که همه می گریند
تو تنها کسی باشی که می خندی .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،
هر دو بیزار از این فاصله هاست.))
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 3 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین » 
شعر و ادبیات

Life | زندگی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA