ارسالها: 7673
#31
Posted: 20 Apr 2012 18:20
اگر زمان خزان شود تویی بهار زندگی.....
با بهار سبز آمدی!
در یک روز صمیمی عاشقانه به استقبالت آمدم همه ی دلم را روی دستانم تقدیم خاک پایت کردم و حالا در فراق تو بشکنم.....!
من در بهار عاشق تو شدم و احساسات نشکفته ام در کوچه های محل زندگی تو شکفت قامتم بخاطر تو خم شد ولی فراموشت نکردم....
اندوهم را با دانه دانه اشک زدودم اما از پای نمی نشینم نه می خواهم نه می توانم باور کنم چون تویی را از دست بدهم
تو را می ستایم چون که حرفایت به ثانیه هایم گرما می بخشد
چون نگاهت را هم روشن می کند
تو را می ستایم چون که تو شایسته ستایشی
تو را به حرمت لحظه هایی که کنارت بودم
قسمت می دهم فراموشم نکن.........
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#32
Posted: 20 Apr 2012 18:21
تو را ای گل قسم می دهم به صداقت
ای که می گویی مدام جانم فدایت
مرا با خود ببر از این دنیای فانی
به رویا ها،به دریا،به آنجا که می توانی
دلم ملول گشت از این دنیا
تو را به راه مقدسی که رفتی بیا
تو را به عهد میان من و تو و مهتاب
بیا که از دوریت دلم شده بی تاب
به نسیم صبح گفتم که ای پیام رسان
تو را به عهد مهربانان،ما را به هم برسان
گفت مرا:برو ای جوان بهر خدا
به زندگانی عادیت برس تا به دعا
چشمانت برای دیدنت در انتظار
تو را به خدا بشکن آن را تا به بهار
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#33
Posted: 20 Apr 2012 18:22
نشد ز عشق برای همیشه دور بمانم
شکوه چشم تو نگذاشت با غرور بمانم
غریب شهر شبم تا سپیده راه نماند
طلوع کن تو که در مرزهای نور بمانم
تمام زندگی ام لحظه های خسته تکرار
زمانه خوابیست که همواره در مرور بمانم
میان رفتن و ماندن دلم نشسته به تردید
بخوان مرا که همیشه در اوج شور بمانم
در این تداوم اگر مانده ام هنوز شکیبا
دل تو خواست تو گفتی که من صبور بمانم
چه سالها که نشستم یگانه صامت و ساکت
اگر مخواه غریبانه سوت و کور بمانم
ز پی پناهم و دلتنگی آدمم سویت
پناه من مگذار از تو باز دور بمانم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#34
Posted: 20 Apr 2012 18:22
زندگی شعر بلند آرزوست
قطره خنده بر لب سبز سبوست
دفتری با نقطه چین خاطرات
یادگار لحظه های مو به موست
در سماع و رویش فصل دعا
چشم ما در انتظار دست اوست
تک درخت قصه پرداز زمان
قصه هامان گل نبازی سبزه روست
در حریم جنگل و دریا و دشت
مرغ دل آوازه خوان های و هوست
زندگی شعر و ترانه، اینه
چلچراغ روشنی در رو به روست
زندگی را یا سلامی خوش دهیم
زندگی آغاز و پایانی نکوست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#35
Posted: 20 Apr 2012 18:23
تو رفتی در سکوت کلبه عشق
تمامی مجود من سخت ازرد
شقایق های این دشت پر از خون
درون سینه ام را نشکفته پژمرده
تو رفتی با تو عشق هم سفر کرد
شرنگ غم به کام من فرو ریخت
سکوت و ماتم درد جدایی
به شبهای غم الودم بیا میخت
سفر کردی لیکن دستهایم
کن.ن در حسرت و غرق نیازند
فراق و دوریت را چاره ای نیست
پس از تو اشکهایم چاره سازند
بیا ای زندگانی بگذر از من
که بی او زندگانی هیچ و پوچ است
فرو پاشیده شد کاشانه دل
پرستوی مهاجر فکر کوچ است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#36
Posted: 20 Apr 2012 18:23
زندگی را می توان حس کرد
با لمس یک گلبرگ
یا بارش باران،
به روی یک کویر خشک و بی وسعت
زندگی را می توان با دیگران حس کرد
زندگی را می توان دید
در روز و شب کوتاه
در چشم انتظاری ها
در حسرت، درد و آه
زندگی در فکر ما، در روح ما جاریست
زندگی را می توان فهمید
زندگی کلمه، جمله، یک حرف است
احساس است!
زندگی را می توان در وسعت اندوه ها فهمید
زندگی را می توان شنید
زندگی یک آه از اعماق دل
یا خنده ای شیرین...
زندگی یک صحبت ساده
در کلمات ما جاریست
زندگی را می توان آموخت
زندگی را از زبان بلبلان!
از عشق !
از انسان می توان آموخت
زندگی را می توان از صحبت اطرافیان آموخت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#37
Posted: 20 Apr 2012 18:24
نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم
زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی دیدن و ندیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است
از سراغاز وجود تا بدانجا که خدا می داند
زندگی شطرنج دنیا و دل است
قصه پررنج صدها مشکل است
شاه دل کیش هوس ها می شود
پای اسب آرزوها در گل است
فیل بخت ما عجب کج می رود
در سر ما بس خیالی باطل است
ما نسنجیده پی فرزین او
غافل از اینکه حریفی قابل است
مهره های عمر من نیمش برفت
مهره های او تمامش کامل است.
زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی دیدن و ندیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است
از سراغاز وجود تا بدانجا که خدا می داند
زندگی تیره شبی بود که در خواب گذشت
مرغ شب بود که در دامن مهتاب گذشت
قایقی بود که در طول زد و بر آب گذشت
زندگی روزگاری بود که بر خلاف آرزوهایم گذشت ...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#38
Posted: 20 Apr 2012 18:24
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور اینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟
زنده یاد سهراب سپهری
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#39
Posted: 20 Apr 2012 18:28
زندگي يعني پريدن
با دو بال
زندگي يعني صداي پاي سال
زندگي يعني صداي
جويبار
از تمام خنده ها , پر كوهسار
زندگي يعني نفس هاي
نسيم لحظه هاي پر شتاب يك
شميم
زندگي يعني صداي
پاي رود
مي توان شادي و غم ها را سرود
زندگي يعني نويد يك
بهار از
ميان كوچه هاي غم فرار
زندگي يعني نويد يك
بها ر
از ميان كوچه هاي غم فرار
زندگي يعني نقوش فر
ش عشق
همزمان جاري شدن تا عرش عشق
زندگي يعني پريدن
از قفس
با نفس هاي قناري هم نفس
زندگي يعني سفر تا
آسمان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#40
Posted: 20 Apr 2012 18:29
قبل از اینکه به خوبی کردن عادت کنی مطمئن شو دیگران به خوبی کردنت عادت نمیکنند
به مالت نناز که به شبی بنده
به جمالت نناز که به تبی بنده
هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه، فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست . گاهی برای رسیدن باید نرفت !!!
مرد تنها بودم اما بی تو تنها تر شدم
آتشی افسده بودم لیك خاكستر شدم
باغ جانم از بهار مهر تو گلخیز بود
فصل پاییز جدایی آمد و پر پر شدم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن