ارسالها: 7673
#41
Posted: 20 Apr 2012 18:29
زندگی یعنی مسیری روبه آب
زندگی یعنی نه بیداری نه خواب
زندگی یعنی سرای امتحان
زندگی یعنی در آن عاشق بمان
زندگی یعنی کمی و کاستی
زندگی یعنی دروغ و راستی
زندگی یعنی صفا ،مهرو وفا
زندگی یعنی ستم ،جور و جفا
زندگی یعنی سفر،راهی دراز
زندگی یعنی جهانی رمز دار
زندگی یعنی مهی در پشت ابر
زندگی یعنی بلا و درد وصبر
زندگی یعنی دوروزی مهمان
زندگی یعنی فریب میزبان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#42
Posted: 20 Apr 2012 18:30
زندگي شاپرک است خفته بر بال نسيم ... مي پرد تا گل صبح از شب شهر قديم
زندگي شاخ گلي است از کويري زده سر ... عطر جان مي بخشد تاکه گردد پرپر
زندگي چلچله اي است گرم کوچيدن مرگ ... دفتر خوانده شده روز وشب برگ برگ
زندگي عاطفه ايست گرم توفنده وپاک ... خنده نازک گلي به کرم ورزک برگ
زندگي منظره اي در گذرگاه نظر ... بسترگل شدن گل ناچيز بشر
زندگي مشغله اي است در تکاپوي زمان ... فصل کشتن بهار درويدن به خزان
زندگی سرگذشت درگذشت آرزوهاست.
زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروز و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
زندگی زخم و تو مرحم من
زندگی شوق گناه دل من
زندگی لذت بوئیدن تو
زندگی عطر وجود عاشقت
زندگی حسن نگاه صادقت
زندگی غم واسه نبودنت
زندگی شوق واسه رسیدنت
زندگی حرف دلت رو خوندن
شایدم حسرت و تنها موندن
زندگی شاید همش ساز و نواست
زندگی هر چی که هست باید که ساخت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#43
Posted: 20 Apr 2012 18:33
زندگی یعنی:
عشق خالص
محبت
فداکاری
تلاش
لذت
احترام
بودن یا نبودن
پاکی
زیبایی
لطافت
جلوه ی تازه و
غم
زندگی یعنی عشق
آسمان آبی
زندگی یعنی جان
ژاله و مرغابی
زندگی یعنی فکر
اشکهای جاری
زندگی یعنی کاج
سربلندی تا مرگ
زندگی یعنی آب
تا عبد دریایی
زندگی یعنی گل
کم ولی رویایی
زنگی یعنی من ...
زندگی یعنی تو ...
ساده و روحانی ...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#44
Posted: 20 Apr 2012 18:35
زندگي مثل راه رفتنه
هرچي بيشتر پيش بري خسته تر ميشي
زندگی بیشترش سوختن است
درس اموختن است
زندگی زندگی انتظاری است که ادم زبرادر دارد
زندگی نیست بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خارو خسی
زندگی کرده بسی
زندگی فانوسی است لب دریای خیال اویزان
میتوان ان را دید و نه بیش
روشن است اما به اندازه خویش
زندگی تابلویی است نیمه راه که ز سر منزل مقصود خبر میارد.
زندگی کاشت صداقت، و برداشت موفقیت است.
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین
نکند اخر کار قالی زندگیت را نخرند؟
کار زندگی هشدار است
گر مسافر رهش بیدار است.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#45
Posted: 20 Apr 2012 18:46
زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه ی یک عمر بیلبلن دارد...
زندگی زندانی است که در ان بیشتر از زندانی زندان بان دارد
زندگي دين بزرگي است بر گردن ما
زندگي درد و دشنه خوردنه
تشنه رفتن پاي چشمه مردنه
رنجه و دست توي دست فشردنه
زير بار غصه جون سپردنه
زندگي
زندگي عشق است
عشق افسانه نيست
انكه عشق را افريد ديوانه نيست
زندگی یه انتظاره
زندگی یه امتحانه
زدندگی یه درسه
زندگی مقاومته
زندگی موفقیته
و زندگی یه تجربه زیبا و بیاد ماندنیه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#46
Posted: 20 Apr 2012 19:20
زندگی یک بازی درد اور است
زندگی یک اول بی اخر است
زندگی کردیم و اما باختیم
کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را
بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را با همین غمها خوش است
با همین بیش و همین کم ها خوش است
باختیم و هیچ شاکی نیستیم...
بزرگی را پرسیدند: زندگی چند بخش است؟
گفت دو بخش:
کودکی و پیری
گفتند پس جوانی چه شد؟
گفت: با عاشقی سوخت, با بی وفایی ساخت و با جدایی مرد.
تو را محکوم به حبسی میکنم به نام زندگی که جرم مجرمش دلبستگی است
آه ای زندگی منم که هنوز
با همه پوچی از تو لبریزم
نه به فکرم که رشته پاره کنم
نه برآنم که از تو بگریزم...
زندگی یعنی چکیدن...
بی امان
از گرمی عشق...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#47
Posted: 20 Apr 2012 19:31
میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی ؟؟؟؟؟؟؟؟
اين زندگي غمزده غير از قفسي نيست
تنها نفسي هست ولي هم نفسي نيست
اين قدر نپرسيد كجا رفت و كي آمد
اشعار پراكنده ي من مال كسي نيست
زندگی فاصله امدن و رفتن ماست
شاید ان خنده که امروز دریغش کردی اخرین فرصت
همراهی ماست
زندگی را به تمامی زندگی کن
در دنیا زندگی کن بی آنکه جزیی از آن باشی
همچون نیلوفری باش در آب
زندگی در آب بدون تماس با آب!
زندگی به موسیقی نزدیک تر است تا به ریاضیات
ریاضیات وابسته به ذهن اند
و زندگی در ضربان قلبت ابراز وجود میکند!
زندگی سخت ساده است!
خطر کن!
وارد بازی شو!
چه چیزی از دست میدهی ؟
با دست های تهی آمده ایم
و با دست های تهی خواهیم رفت
نه،چیزی نیست که از دست بدهیم
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
تا سر زنده باشیم
تا ترانه ی زیبا بخوانیم
و فرصت به پایان خواهد رسید
آری،این گونه است که هر لحظه غنیمتی است!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#49
Posted: 20 Apr 2012 19:49
[زنـ د گی] قانون نیست
[زنـ د گی] قافیه باران است
من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند
تو بهاری و به اندازه ی باران خدا زیبایی
و بلندای امیدت پاسداشتی مداوم برای [زنـ د گیـ] ـست
زندگی منشوری است
در حرکت دوار
منشوری که هرلحظه با گردش خود طیف جدیدی از
زندگی رابه مانمایان میکند
زندگی
مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
که زندگانی ده روزه زندگانی نیست
یک چشم زدن غافل ازان جان جهان نیست
هر چند دل از خویش خبر هیچ ندارد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#50
Posted: 21 Apr 2012 04:01
زندگي ميدان از دست دادن جان است
زندگي غصه خوردن فراوان است
زندگي درد و رنج دارد
غم دوري معشوق دارد
آه , زندگي فقط نرسيدن به معشوق دارد
***************
زندكي حكمت اوست...زندكي دفتري ازحادثه هاست...جندبركي را تو ورق ميزني و مابقي راقسمت!
***************
جان چیست غم و درد و بلا را هدفی
دل چیست درون سینه سوزی و تفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و [ زندگی ] از طرفی
***************
زندگی آن هنگام زیباست که آدمی بداند فکری بخاطرش در هیاهوست...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن