اگه تو کوچه پس کوچه های قلبم گم شدی ، دنبال کسی نباش که بهت آدرس بده ، چون فقط تو اونجایی...........................گفتی فراموش کردن کار ساده یست ، تو فراموش کن ، من این ساده ها را بلد نیستم..............................در ثانیه های بودنت می مانم / در فصل شکست خوردنت می مانم / یک سال نه ده سال چه فرقی دارد ؟ / تا لحظه ی دل سپردنت می مانم ............................هرجا دلت شکست ، قبل رفتن خودت جاروش کن ! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره .
زندگی گذشتنی ست ، چهره ها شکستنی ست ، این فقط محبت است که همیشه ماندنی ست ............................قلب پر از سکوتم دلتنگه از جدایی / بی تو ببین چه سرده تابستون و تنهایی ............................دفتر سرنوشت من پر از تکرار واژه ی تنهاییست ، کاش تقدیر برگی از شادی با نام تو برایم ورق زند ، دوستت دارم..........................در مسابقه زندگی گل زدن هنر نیست، گل شدن هنر است.. تقدیم به سرور گلها..من از این فاصله ها دلگیرم ، از غم دوری تو میمیرم ، تو ز حال دل من بیخبری ، من از این بیخبری دلگیرم.
حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است! آرام... بی صدا... همیشگی............................به چشمانت که رنگ آب دریاست، به آن نازی که در چشم تو پیداست، به گلهای بهار و عشق و مستی ، فدایت میشوم هرجا که هستی.............................سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست ، ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا..............................کابوس نبودی که رهایت بکنم ، از خاطره عشق جدایت بکنم ، آنقدر عزیزی که دلم می خواهد ، هرچیز که دارم بفدایت بکنم.
آرزویم این باشد ، تا که وقت جان دادن با نگاه دلجویت جان دهم به آسانی..........................زمانی فراموشت خواهم کرد که عقلم خاموش ، نفسم قطع ، روحم در آسمان و تنم در زیر خاک باشد............................به چه مانند کنم در همه آفاق تو را ، هرچه در ذهن من آمد تو از آن خوب تری..............................واژه ی دوستت دارم برای عظمت قلب مهربانت چقدر بی درنگ است ، وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبیهایی ..
در قفس تنهاییم تنها یاد توست که مرا به اوج همه ی دوست داشتنها به پرواز در می آورد............................کیسه ی کوچک چای تمام عمر دلباخته لیوان بود ، ولی هر بار که حرف دلش را میزد صدایش در آب جوش میسوخت.. کیسه کوچک چای با یک تیکه نخ رفت ته لیوان و حرف دلش را آهسته گفت... لیوان سرخ شد.............................زمزمه دلتنگی ام را به نسیم میسپارم تا به تو برساند همیشه به یادت هستم..............................طالب پرواز هستم مقصدم چشمان توست ، یاس پرپر گشته ام مرحمش دستان توست ، بودنم با بودنت معنای دیگر میدهد ، حال من خوش میشود با آن لب خندان تو
من می بافم و تو می بافی ، من برای تو کلاه تا سرت را گرم کند ، تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ......................ببین این اسمش دله ! اگه قرار بود بفهمه فاصله یعنی چی ، اگه قرار بود بفهمه که نمیشه ، میشد مغز ، دل دیگه ، نمیفهمه !..........................بیا تا من و تو جانانه باشیم / یکی شمع و یکی پروانه باشیم / به پای سایه های گل نشینیم / دعا بر هم کنیم تا زنده باشیم . ...........................دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر / غصه هایت دم دم ای مهربان / بر گذرگاه زمان بر بادتر .
بگویم و بدانی یا نگویم و میدانی ، فاصله دورت نمیکند ، در خوبترین جای جهان جا داری ، جایی که دست هیچکس به تو نمیرسد . ..........................دوستان من مثل گندمند ، یعنی یه دنیا برکت و نعمت ، نبودنشان قحطی و گرسنگی و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج میزند . ...........................حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است ، آرام ، بی صدا ، اما همیشگی ! ............................شد کوچه به کوچه جستجو ، عاشق او / شد با شب و گریه روبرو ، عاشق او / پایان حکایتم شنیدن دارد / من عاشق او بودم و او عاشق او .
عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید / صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست / من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم .......................شادیهایم هدیه به تو ، کم بودنش را بر من خرده مگیر ، این تمام سهم من از دنیاست ...........................سرم را روی شانه ات بگذار تا همه بدانند "همه چیز" زیر سر من است ! به حرمت باران سکوت میکنم تا بدانی که به عظمت باران برایم عزیزی..........................به حساب قلبت هزار بوسه واریز میکنم هر وقت یادم کردی برداشت کن...
تو پرستوی بهارانم باش ، از دلم کوچ مکن ، من به مهمانی چشمان تو عادت دارم........................شادیهایم هدیه به تو ، اندک بودنش را خرده مگیر ، این تمام سهمم از روزگار است.......................آنکه خاطر تو را می خواهد حتما نفسی می خواهد، نفسم باش که خاطر تو را می خواهم.....................اتل متل گلابی دلم تنگه حسابی یه روز به خرج خودت می برمت کبابی !
تو را من یاس و سنبل هم نگفتم / و حسنت را به بلبل هم نگفتم / تو زیباتر ز گلها بودی و من / به تو نازک تر از گل هم نگفتم ...........................کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود / توی بازار صداقت کمی ارزانی بود / کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم / مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود ...........................این روزها آب و هوای دلم آنقدر بارانیست ، که رختهای دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست ..........................فروغ چشم پر آبم تو هستی / دلیل اینکه بیتابم تو هستی / اگرچه آدمی ناچیز هستم / خدا را شکر دنیایم تو هستی .