انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 1 از 13:  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین »

زندگینامه و اشعار ابوالقاسم لاهوتی


مرد

 
درخواست ایجاد یه تاپیک به نام زندگینامه و اشعار ابوالقاسم لاهوتی
در تالار شعر و ادبیات رو داشتم.
چون واقعا همه شاعران تاپیک دارند،فقط جای این شاعر بزرگوار خالیه.
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
زندگی نامه
ابوالقاسم لاهوتی در 19 مهرماه سال 1266 در کرمانشاه به دنیا آمد . پدر پیشه کفش دوزی داشت و هر دو شاعر و آزادی خواه بودند . وی در خانه پدر با محیط ادبی کرمانشاه آشنا شد و در شانزده سالگی به کمک مالی یکی از دوستان خانواده برای تکمیل تحصیلات به تهران رفت .
در سال 1284 اولین غزل او که مظمومی آزادی خواهی داشت در روزنامه حبل المتین کلکته انتشار یافت و تا اندازه ایی برای او شهرت به ارمغان اورد شاعر وارد جریانات سیاسی شده و در انقلاب مشروطه در صف فدائیان آزادی قرار گرفته و با مستبدان جنگید .
     
  
مرد

 
لاهوتی روزگاری در شمار درویشان بود ولی معلوم نیست در چه سالی و چگونه این راه را برگزیده آما بنا بر بعضی از اشعارش در سنین جوانی از حیران علیشاه که از درویشان نامدار کرمانشاه بود پیروی میکرد .
پیدا نیست که او تا چه سنی در جرگه درویشان به سربرده و چرا سرانجام پشت به همه چیز زده

لاههوتی علاوه بر زبان فارسی به زبانهای عربی ، فرانسوی ف ترکی و روسی آشنایی داشت و ترجمه های زیادی از آن زبانها به زبان فارسی دارد ..
یکی از ویژگی های شعر لاهوتی اینست که شاعر خود را در تنگنای قافیه قرار نداده و تا اندازه ای آزاد کرده و اوزان عروضی را هم بیش و کم به هم ریخته تا بتواند سخنش را در کوتاهترین و رساترین کالبد که میشود به گوش مردم رساند .
شورانگیز ترین دیدگاه لاهوتی میهن و میهن پرستی اوست او با آنکه سالیان دراز دور از ایران به سر میبرد و یک کمونیست بود یک دم از مهینش غافل نشد و همواره به یاد ان بود و به ایرانی بودنش میبالید .

تنیده یاد تو در تارو پودم میهن ای میهن
بود لبریز از عشقت وجودم میهن ای میهن

تو بودی کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو بود و نبودم میهن ای میهن

به هر مجلس به هر زندان به هر شادی به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم میهن ای میهن

به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمی روید
من این زیبا زمین را آزمودم میهن ای میهن


دل لاهوتی همیشه از ویرانی و بی سرو سامانی کشورش اندوهگین بود:

به نامه ات وطنم را نوشته ام آزاد
به رخ ز دیده ام از شادی آب می آید

من آن مبارز ایرانم که از وطنم
فقط به یادم تیر و طناب می آید

کنم چو فکر از آن خلق و آن ستم کانجاست
به دل غم و به تنم اضطراب می آید


وی شعر های زیادی در راه مشروطه سرود:

در ایران ، چون به ضد ظلم شاهی
به پا شد بیرق مشروطه خواهی

مجاهدها ز هر سو دسته دسته
به زیر سرخ پرچم عهد بسته

به دفع خصم ازادیی مردم
مسلح آمدند اندر تهاجم

کنون از چهل شد سال از آن دم
ولی چون روز پیش آید به یادم
که من هم رهبر یک دسته بودم

به راه خلق پیمان بسته بود
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
حکم غیابی برای لاهوتی و فرار او به عثمانی و سفر به کشور های مختلف:

لاهوتی در ژاندارمری به صورت غیابی به جرم خراب کاری به اعدام محکوم شد که سبب شد لاهوتی به عثمانی بگریزد در آنجا تحت تاثیر صابر - شاعر به نام قفقاز - قرار گرفت و شیوه رئالیسم - به کار بردن شعر طنز به حربه مبارزه سیاسی - از او آموخت
بعد سه سال به ایران بازگشت و در کرمانشاه روزنامه بیستون را انتشار داد بعد از شکست قوای اروپای مرکزی به استانبول بازگشت و مجله ادبی پانزده را انتشار داد
در سال 1300 با میانجی گری حاجی مخبر السلطنه به ایران بازگشت و در آذربایجان وارد خدمت ژاندارمری گشت . در همان سال با گروهی از افسران ژاندارمری با ملیون تبریز هم پیمان شد و به تبریز حمله کرد . حمله کنندگان کل شهر را گرفتند بجز باغ شمال - مرکز قزاقخانه تبریز - اما یک اتفاق غیر منتظره سبب شد که لاهوتی به همراه گروهی از افسران به قفقاز بگریزد
سالهای نخست زندگی لاهوتی در بادکوبه و مسکو به دشواری گذشت ولی به زودی زندگیش سرو سامان گرفت و به انجمن های علمی آنجا راه یافت و بسیار زود سرشناس و پرآوازه گشت عنوان شاعر ملی تاجیکستان را گرفت . وی دمی از فرهنگ ایران غافل نبود و هموراه در راه گسترش ان میکوشید .

یکی از بزرگترین تلاشهای او برای بالا بردن ارزش زبان فارسی این است که به کمک همسر و ا.ا. استاریکف - فردوسی شناس بزرگ روس - دست به برگردان شاهنامه از زبان پارسی به زبان روسی بود

در ۲۶ اسفند سال ۱۳۳۵دفتر زندگی لاهوتی سراینده انقلابی روز ما پس از ۶۹ سال زندگی پر تلاش بسته شد . وی که آرزو داشت در خاک میهن جان دهد و در میهن به خاک سپرده شود در مسکو جان سپرد و در همانجا به خاک سپرده شد .
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
آثار:
دیوان شعر
اشعار رباعی
منظومه پری بخت
منظومه سه قطره
منظومه کاوه آهنگر و...
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
ترجمه ها:
انترناسیونال اثر ماکسیم گرکی
اشعار و.مایاکوفسکی
اشعار ل.آشانین
اشعار ر.پاتکانیان
اشعار آ.س.پوشکین
بزرگی بی زوال از تاراس شوچینکو
     
  
مرد

 
میهن من

بدقت بشنوید ای نور چشمان
بود در زیر این گردنده گردون

غنی مسکین دیاری ،نامش ایران
مکرر شستشو بنموده در خون

ولی روحش تزلزل ناپذیر است
جهانیرا به مردی کرده مفتون

کهن فرزند این دنیای پیر است
بتاریخ بشر نامش درخشان

هنر پرور خردمند و کبیر است
درخشند نام او نزد تاج شاهان

درخشد از درفش کاویانی
ز مزدک ارج بخش رنج انسان

از آن آتش که تابد جاودانی
ز رستم در وجود هر جوانمرد

که میهن را نموده پاسبانی
درخشد از ارانی شیر خونسرد

خرد در مکتب او دانش آموز
که جان در راه آزادی فدا کرد

درخشد نام ایران دل افروز
ز حیدر پیشوای نامی خلق

ستمکشها نواز و ظالمان سوز
ز نام یارمحمد حامی خلق

ز ستار آن میهن هادی مردم
مبارز در ره خوشکامی خلق

چو اینان بهر آزادی مردم
فراوانند در تاریخ ایران

شهیدان در ره شادی مردم
بود آن سرزمین پهناور انسان

فضای جانفزا و دشت خرم
صفا و منظری بشکوه دارد

ز بویش تازه گردد روح آدم
فراوان جنگل انبوه دارد

به زیبایی یکی بهتر ز دیگر
حصار و شهر و نهر و کوه دارد

سه ره سالی نزاید هیچ مادر
مگر بخشی ز خاک آن که هرسال

دهد حاصل سه ره هر ره نکوتر
ندارد میوه شادابش امثال

هوای آن ز مرغان پر طنین است
زمینش از ریاحین پر خط خال


ولی افسوس هر جا نی چنین است
بسی بی آب صحرا هست در آن

که خاکش سخت و بادش آتشین است
همیشه تشنه کام سعی انسان

که چون در خاک شورا و عالم نو
شگفت انگیز بر جسمش دمد جان

کنون درباره ی خلقش تو بشنو
دلیر و ساده و پاکیزه رایند

چنین گوید روایات جهانرو
به مهمان مهربان در میکشایند

مسلمانند و همچو بت پرستان
خداوند سخن را می ستایند

نکرده خلق ایران ترک وجدان
به ملتهای دیگر نیست دشمن

مگر بعضی نه مردم بلکه حیوان
گلستان مار هم دارد ولی من

حکایت میکنم از توده کار
حقیقی صاحبان خاک میهن

کنون گر عاجزند و بنده و خوار
ولی آید بزودی آن دم شاد

که یابد خلق پیروزی به پیکار
هم از بیداد اعیان گردد آزاد

در این من اعتمادی سخت دارم
هم از چنگ جهان گیران جلاد

من از آن کشور پر افتخارم
مرا در آن زمین زاییده مادر

ز فرزندان آن خلق تبارم
چه خوشبختی بود از این فزونتر.


مسکو1945
     
  
مرد

 
خورشید من

دور از رخت سرای درد است خانه ی من
خورشید من کجایی؟سرد است خانه ی من

دیدم تو را ز شادی از آسمان گذشتم
جانان من که گشتی دیگر زجان گذشتم

آخر خودت گواهی،من از جهان گذشتم
بی تو کنون سرای درد است خانه ی من

خورشید من کجایی؟
سرد خانه ی من

من دردمند عشقم درمان من تویی تو
من پای بند صدقم،پیمان من تویی تو

امید من تویی تو،ایمان من تویی تو
دور از رخت سرای درد است خانه ی من

خورشد من کجایی؟
سرد است خانه ی من

غیر از تو من به دنیا یار دگر ندارم
جز از خیال عشقت فکری به سر ندارم

سر میدهم و لیکن دست از تو برندارم
دور از رخت سرای درد است خانه ی من

خورشید من کجایی؟
سرد است خانه ی من

ستالین آباد 1938
     
  
مرد

 
به یتیمان جنگ جهانی

مهربان و خوش و بی کینه و شیرین بودید
گاه پرحیله،گهی ساده و دایم زیرک

جامه ها پاره و ژولیده و چرکین بودید
شکل هاتان همگی هست به یادم،یک- یک

صبح تا شام فقط شوخی و یازیگوشی
کارتان مسخره و کشتی و بیعاری بود

من تماشگر این صحنه و در خاموشی
همچو آتش تنم از شدت بیماری بود

تا که یک رهگذر از دورنمایان میشد
خنده و مسخره را زود رها می کردید

این در اندیشه و آن ساخته گریان میشد
خوب در خاطر من هست چه ها میکردید

بینتان بچه هر کشور و هر ملت بود
شاد بودم من بیمار ز وضعیتتان

کرد،بلغار،عرب،ارمنی و ترک و یهود
روح بین المللی بود به جمعیتتان

چون شما بود به هر کوچه گروه دگری
همه بیچاره و بدبخت و پریشان و فقیر

همگی صاحب احساس و صفات بشری
لیک در سیستم آن جامعه پایمال و اسیر

گر چه یک ماه درآن کوچه،غریب وبیمار
بودم از بهر شما آلت تحصیل معاش

لیکن از لطف شما راضیم و منت دار
مشمارید مرا بد صفت و حق شناس

شیر گرمی که درآن قوطی کنسرو سیاه
به من آنروز خوراندید و تبسم کردید

وقت تحریر همین قصه بیاد آمدم...آه
پیش چشم همه تان باز تجسم کردید

گویی اکنون بود آن حادثه آنروزی
که یکی تان به چه سختی و تعب جان میداد

دیگری بر سر بالین وی از دلسوزی
بی ثمر لیک صمیمانه به او نان میداد

خاطرم هست که با پارچه ای از شیشه
میتراشید گریگور سر محی الدین را

من از این عشق مقدس به چنین اندیشه
که پدرهای شما کاش ببینند این را

آن پدرها و عموها که به نفع دگران
هدف تیر نمایند برادرها را

آن عموها و پدرها که به مرگ پسران
بنشانند ز جهل این همه مادرها را

پسران پدرانی که چو دشمن در جنگ
یکدگر را به ره صنف ستمگر بکشند

بنگر با چه محبت شده با هم یکرنگ
که تو گویی همه شان بچه ی یک عائله اند

این پسرها که به این سادگی و خونگرمی
بتراشند به شیشه سر یکدیگر را

پسر آن پدرانند که با بی شرمی
بنشانند به خون پیکر یکدیگر را

مختصر اینکه درآن حالت پرشور وجنون
ز این خیالات تب من دو برابر میشد

لیکن اندیشه آینده رخشان کمون
جلوه میکرد و مرا حال نکوتر میشد

اینک امروز خیالات خوش آنروزی
اندرین ملک بمیدان عمل آمده است

چهارده سال گذشته است که با پیروزی
حاکم یک ششم این کره شورا شده است

جای اطفال پدر مرده و بی خویش و تبار
پیش ما نی سر هر کوچه و ویرانه بود

کس اینگونه کسان حزب لنین باشد و کار
جایشان مکتب و فابریک و کتبخانه بود

صاحب مملکت و حاکم آن،کارگر است
دیگر این کشور سرمایه و سلطانی نیست

زحمت حاکمه هم بانی و هم راهبر است
پس در این ملک کسی بی کس و بی بانی نیست.
     
  
مرد

 
همه دانا شده ایم

ما فقیران که چنین عالم و دانا شده ایم
هم توانا شده ایم

همه کوران قدیمیم که بینا شده ایم
همه دانا شده ایم

ما همان کمبغلانیم که در دور امیر
بنده بودیم و اسیر

بین چه آزاد و خوش از دولت شورا شده ایم
همه دانا شده ایم

بس که دربند بماندیم و به زنجیر شدیم
خسته و پیر شدیم

فتح اکتبر به پیش آمد و برنا شدیم
همه دانا شده ایم

سالها بود که بودیم چو گنگ و کر و کور
بنده و برده زور

ما که اکنون همه دانشور و گویا شده ایم
همه دانا شده ایم

در جهالت همه بیمار پریشان بودیم
زار و نالان بودیم

داروی علم بخوردیم و مداوا شده ایم
همه دانا شده ایم

ما که بودیم غلامان و مریدان ز این پیش
پیش خان و درویش

صاحب مملکت و حاکم شورا شده ایم
همه دانا شده ایم

توده ی رنجبرانیم که با راه لنین
در همه روی زمین

متحد بهر عوض کردن دنیا شده ایم
همه دانا شده ایم

ستالین آباد1929
     
  
صفحه  صفحه 1 از 13:  1  2  3  4  5  ...  10  11  12  13  پسین » 
شعر و ادبیات

زندگینامه و اشعار ابوالقاسم لاهوتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA