انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 152 از 267:  « پیشین  1  ...  151  152  153  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

andishmand
 
فرصت فانی

عمری در آرزوی تو دل ریش بوده ایم
آتشفشان منطقۀ خویش بوده ایم

روی نیاز ما به زر هیچ سفله نیست
تا در حریم کوی تو درویش بوده ایم

در کار عشق فرصت فانی غنیمت است
اما دریغ عاقبت اندیش بوده ایم

مثل کبوتران ، لب بام نگاه تو
با سنگ خود همیشه به تشویش بوده ایم

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
خرمن گیسو

لعل لب توست بهترینم
تمثیل خداست در زمینم

در خرمن بی بدیل گیسو
من مرد گدای خوشه چینم

جانم ز غمت چنان بسوزد
کآتش بجهد ز پوستینم

از کوچۀ اضطراب تا من
راهیست به وسعت یقینم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
مصرع فردا

لحظه ها می گذرد روزنه ای پیدا نیست
شعر امروز مرا مصرعی از فردا نیست

بی کسی زندگی سرد مرا می سوزد
هیچ کس مثل دل خستۀ من تنها نیست

کینه انباشته در سینۀ یاران افسوس
عشق را عاطفه را در دل یاران جا نیست

لحظه ها در بدر و ثانیه ها آواره
این پریشانی از آنجاست که او با ما نیست

چشم می شویم و یک بار دگر می خندم
تا نگویی که در اندیشه من غوغا نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
کیش مهربانان

گفتم بیا که مستم گفتی بگو بگو نیست
بی آبرو شدم من ، این آب ، آب جو نیست

گفتم به گریه اما با خنده طعنه کردی
در کیش مهربانان این رسم گفتگو نیست

دریای اشک چشمم خشکیده ، قحط آب است
خشکیده چشمم اما هرگز بی آبرو نیست

گفتم بیا بنوشان گفتی نمی شود نه
ذوق قدح ندارم گفتی تب سبو نیست

در آسمان چشمت یک آسمان ستاره
می میرد آنکه آنجا سرگرم جستجو نیست

گفتم نگو که با من ذوق طرب ندارم
اینقدر بد شنیدن از چون تویی نکو نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
فصل سخت

گفتم به تو انتظار سخت است
دیر آمدن نگار سخت است

خود را به خطر نیازمائید
عاشق نشوید کار سخت است

پاییز اگر چه فصل سختی است
بی غنچه بهار ولی سخت است

بگریخت ز دست من جوانی
من لنگم و او سوار سخت است

می خواستمت ببوسم اما
پنهان بد و آشکار سخت است

درگیر خودم عجب جدالیست
از دست خودم فرار سخت است

از سینه برون جهیده قلبم
قلب این همه بی قرار سخت است

رفتی که دوباره باز گردی
بد عهدی روزگار سخت است

در حجم تن لطیف نازت
قلبی ست که بی شمار سخت است

ای کاش همیشه جام پر بود
پایان شب خمار سخت است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
وصف هجران

گیسو بیفشان تا سر ببازم
دریای نازی غرق نیازم

از این معما با کس نگفتم
خاک مزارم صندوق رازم

بودی که بودم ، هستی که هستم
گر در نشیبم ، گر در فرازم

در وصف هجران گوید دمادم
شرحی بر آتش سوز و گدازم

گفتی از این ره صد توبه باید
گیرم که کردم با دل چه سازم

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
گدای خفته

گدای خفته در منزل تو من بودم
و کوچه گرد شب محفل تو من بودم

تو شاهزادۀ افسانه های من بودی
و قصه گوی پریشان دل تو من بودم

جفای تو و وفای من است قصۀ شهر
تسلسل غلط باطل تو من بودم

تو از کمال خدایی رواست هر چه کنی
که نقص سلسلۀ کامل تو من بودم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
ستایش گیسو

گفتی لبم برای لبت شیرین بیان کنم
عالیست جان من بگذار امتحان کنم

شیرین و تلخ هر چه که باشد لبت گل است
پروانه وش ز شهد لبت نوش جان کنم

ترسم کسی بدزد عزیزم لب تو را
باید لبت میان لب خود نهان کنم

گفتی لبت قساوت سنگ است وای من
باید به ناز بوسه ، دلت مهربان کنم

خاک زمین منم و تو زیبای آسمان
طوفان شوم مگر که سر از آسمان کنم

باشد که در ستایش گیسوی ناز تو
چون شانه خدمت تو و آن گیسوان کنم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
تیر افسون

گلشن اندیشه را با بوی او
رونقی دیگر دهم در کوی او

رهگذار وصل را آبی زنیم
اشک دل مژگان من گیسوی او

تیر افسون می رسد بر دل هنوز
دام عشق است و کمان ابروی او

ای گل ار بازار تو بی رونق است
دست خلقت بین و حسن روی او

عاقل از راه ملامت می رود
تا نیفتد در کمند موی او

درد روز فرقتش دارم عیان
تا نهم سر بر سرَ زانوی او

احمد از لطف سواران نسیم
عالمی مجنون شود در کوی او
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
روستای تنهایی

مقصدم روستای تنهایی است
جاده ها سنگلاخ رسواییست

کوچ مردان آفتابی عشق
تا فراسوی شرق داناییست

تا رسيدن به کوچه های خدا
دشت اخلاص و کوچ شیدایست

سربداران خسته می آیند
هر کجا جمع بی سرو پاییست

در لب پاک دختران بهشت
شعر من آیه های رویاییست

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
کافر عشق

کافر عشقم و توحید غمت در پیش است
صبر رنجور ورا محنت پیش از بیش است

آیۀ مهر تو جاری شده در زمزم دل
غم حدیثی است که در سینۀ پاک اندیش است

آسمان زمزمۀ عشق تو بارید مگر
آسمان آینه گردان دل درویش است

آنچه در عقدۀ دل همسفر اشک نبود
تیر آهی است که از محنت او در کیش است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
خمار چشم

گفتم عزیز من دل در غمت نشست
گفتی که بشکند چه کنم من ؟ همین که هست

دل نیست مثل دف که زند دار در کفت
بیداد می کند اگرش وا نهی ز دست

پیرم جوان شوم تو اگر مهربان شوی
خورشید می برد ز سرم برف اگر نشست

باور نمی کنم می شود بی تو مست شد
تنها خمار چشم تو باید که بود مست

آخر خدا نکرده مگر من چه کرده ام ؟
تقصیر من چه بود که بند دلم گسست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
تمنا

کاش که دل جای تمنا نبود
یا که اگر بود دل ما نبود

کاش دل اینگونه که بی آبرو است
حداقل پیش تو رسوا نبود

قافلۀ نور سواران گذشت
خواسته بودم بروم جا نبود

ریختن خون دلم واجب است
گر چه مرا جرأت فردا نبود

این دل بی خاصیت پر خطر
هیچ در اندیشۀ پروا نبود

راز تو را هیچ نفهمیده ام
هوش مرا درک معما نبود

می روم اما دل من خسته است
حیف مرا فرصت اما نبود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 152 از 267:  « پیشین  1  ...  151  152  153  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA