ارسالها: 24568
#1,631
Posted: 5 Oct 2013 16:26
چه کسی ؟
امشب چه كسي ريخت به پيمانه من مي
امشب چه كسي مي كشد آتش به تن ني
امشب چه كسي رقص كنان تا دل افلاك
پرواز كنان مي دهد آواز به من هي
امشب چه كسي نغمه مستانه سرايد
جاري كند آهنگ جناني به رگ و پي
امشب چه كسي كرد عطا بر من درويش
زرين كمر پادشهي تاج جم و كي
امشب چه كسي سوخته دل گشت بر شمع
تا عرش برين عاشق بي باك كند طي
امشب چه كسي بوسه دهد بر من سرمست
دل غرق تمناست بده بوسه پياپي
امشب چه كسي هست درين خانه دل آواي
امشب چه كسي هست درين خانه بجز وي
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,632
Posted: 5 Oct 2013 16:28
باده نوش
بر بساط مي فروشان باده نوشان و بنوش
خوش بتابان جام مي بر مستي ياران بكوش
پشت پا بر اهل دنيا گوش بر فرمان دوست
يك دمي در بزم رندان خرقه پوشان و بپوش
پند پيران سخن پرور بدل تاثير دار
ديده بينا ميكن و سر تا به پا مي باش گوش
رهروان را خوي نيكو برتر از روي نكو
حالتي چون رفت رو با يار هم پيمان بجوش
راه كوته را به بيره سير ننمائي نكوست
تا به عزت كوله بار معرفت گيري بدوش
زيور دنيا مجو كاين هاي و هوي دلنواز
خاكدان شهسواران جمست و داريوش
سينه بگشا جهد كن در محفل دلدار شو
كاين زمان جايز بود با دلستانان در خروش
مركب معشوق را عاشق ركابي درخورست
تا زند بر عالم و آدم ركب اي تيز هوش
كارسازا همتي ساز اين دل آواي ملول
از تو گيرد وام زآواز دل انگيز سروش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,633
Posted: 5 Oct 2013 16:29
راهی
رهسپارم رهسپار كوي دوست
قبله گاه عاشقان حقا كه اوست
جانسپارم جانسپار راه عشق
جان فداي قامت رعناي دوست
عشقبازي راه ورسم عاشقي ست
روي بنمايد همانم آرزوست
همچو مجنون مي رسم حد جنون
تا بيابم ليلي ام خوش خلق و خوست
نيست جاي ناكسان در بزم شمع
عهد پروانه طلب كآن آبروست
دوست را در بزم مستان جسته ام
ديدمش ساقي وي و مي در سبوست
شور مي پرسيدم از باده فروش
گفت مي هر مست را در جستجوست
دردنوشان طريقت را بگوي
مي پي آنها سراسر كو به كوست
شاهبازان جهان در باورند
ياورم دولت سرايش بس نكوست
عالم آراي ادب منعم مكن
من دل آوايم كه شعرم پيش روست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,634
Posted: 5 Oct 2013 16:31
رباعی۱۰
از قطره آلوده به هوي و هوسي
آمدند و حيرت زده رفتند بسي
با علم وفور خاكياني قفسي
از كار جهان نشد خبردار كسي
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی۱۱
در زمانه بنياد شدي خواه نخواه
معرفت بياموز به از مكنت و جاه
بار محنت خويش به از منت خلق
نان خشك درويش به از سفره شاه
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۱۲
در كوي خرابات خريدار مي ايم
مي باز و قدح باز زبنيان و پي ايم
مجذوب مه تير و سرانجام دي ايم
در دام اجل نيز ندانيم كي ايم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#1,635
Posted: 5 Oct 2013 16:37
رباعی۱۳
ابري بگريست سبزه ها آخته شد
بلبل چه خوش عاشقانه دلباخته شد
از نغمه بلبل و صفاي تن گل
اسباب جلاي جسم و جان ساخته شد
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی۱۴
عشق باغبان را تو چه مي پنداري
بي زحمت او ثمر نيايد باري
تا شاخه بجان آيد و آرد يك گل
بايست كشيد محنت صد خاري
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی۱۵
بس آب ولعاب وخاك ودست استاد
كوزه ها بداد و عمر استاد ستاد
تا خواست شرابي چشد از كوزه خويش
از دست اجل كوزه عمرش افتاد
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۱۶
انگور بديم و در دل خم شده ايم
در شهد شراب خويشتن گم شده ايم
زان آتش عشق سالها جوشيديم
كاين سان مي مستانه مردم شده ايم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,636
Posted: 5 Oct 2013 19:11
رباعی ۱۷
اين گنبد فرسوده مينا بنگر
گرد گنبدش هزار سودا بنگر
گر لب به سخن باز كند مي گويد
هر آمده بوده رفته رسوا بنگر
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۱۸
ويرانه عمارتي بديدم در شوش
كآن درگه اردشير مي بودي دوش
آن كاخ بشد كوخي و جولنگه موش
شه نيز بخاك خفته آرام و خموش
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۱۹
از قافله چند كاروانيست بجاي
از اهل قبور نه نشانيست بجاي
باغبان دهرست و جهانيست بجاي
وز ما تل خاك و استخوانيست بجاي
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۰
جان پيشكش جمال جانانه دوست
دل در طلب گوهر يكدانه دوست
بار من گناهيست كه دارم بر دوش
كار من گدائيست در خانه دوست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,637
Posted: 5 Oct 2013 19:14
رباعی ۲۱
گفتم چه دهي ؟ گفت تو را صبر و ثبات
گفتم چه دهم ؟ گفت قسم شاخ نبات
گفتم بشوم ؟ گفت شوي دار حيات
گفتم بروم ؟ گفت روي دار ممات
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۲
تا چشم بهم زني بهاري گذرد
بنگر كه چگونه روزگاري گذرد
امروز زمان اگر چه نقش من و تست
فرداي زمان نقش نگاري گذرد
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۳
صد بار گرم بميرم و زنده شوم
صد بار بشوق روي تو بنده شوم
هربار شوم زنده بهر مسلك و دين
با ذكر تو دمبدم فروزنده شوم
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۴
قومي به گمان كه كافرستيم همه
قومي به يقين كه جمله مستيم همه
ما مست مي جام الستيم همه
ما را چه گنه كه مي پرستيم همه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,638
Posted: 5 Oct 2013 19:17
رباعی ۲۵
تا شبان دهر عمر را هي هي كرد
در چراگه عمرم گذراني طي كرد
زنهار ندانم كه قضاي روزگار
كي زاد مرا زخاك و خاكم كي كرد
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۶
عمرم ز فراز و شيب دنيا سپري
روح از تن و جان رفت بسان رهگذري
داني كه چه شد ماحصل آمد و شد
جسمم شده خاك كوزه كوزه گري
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۷
نادر به فراخ ملك خود دل مي باخت
بهرام بشوق صيد گوران مي تاخت
جمشيد به تاج و تخت خود مي باليد
وآن تير اجل شكار يك يك پرداخت
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۲۸
كاهي و گلي كه چين ديواري بود
خاكش دل خون عاشق زاري بود
كاهش همه گلهاي گلستاني بود
آبش سبب تشنه لبي جاري بود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,639
Posted: 5 Oct 2013 19:21
رباعی ۲۹
دست كرمي بهست از بازوي زور
آزاده دلي بهست از كبر و غرور
بهرام شهي بشوق صيدي پي گور
موري پي بهرام شهي در ته گور
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۰
از خاك دميديم و سپس خاك شويم
از صحنه روزگار هم پاك شويم
خشت ما بنوبت سر خشت رفتگان
چينند و بناي كاخ افلاك شويم
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۱
براهل زمين فلك نمي دارد وام
صياد ز صيد خويش كي گردد رام
مرغان زرنگ و زبده ديده ايام
كز وسوسه دانه فتادند بدام
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۲
دل بر عشوه پيرزن دهر مبند
كز حيله و نيرنگ بسازد لبخند
دلبري كند عروس صد چهره حريف
بنشسته بپاي عقد دامادي چند
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۳
هم در دل و در ديده ما هستي تو
بنيان شب و روز و مي و مستي تو
سالي پي سال و حالتي در پي حال
همتي به بخت نيك ما بستي تو
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی۳۴
سبزه اي كه از خاك عزيزي رويد
ازعاشقي وعشق به ما مي گويد
تا سبزه خاك ما برويد روزي
دلداري و عاشقي دگر مي جويد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,640
Posted: 5 Oct 2013 19:27
رباعی ۳۵
زنهار، ديار جاوداني دگرست
هشدار! بهار زندگاني بسرست
هشيار، نگار دلستاني خبرست
مشمار ، كه كار چرخ فاني گذرست
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۶
باده اي كه آموخته جام جمست
قصر جم كه آئينه فخر عالمست
تاج جم و تخت جم و سلطاني جم
خوابست و خيالست و سرابست و دمست
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۷
يكچند شديم ساكن چرخ كبود
زان خط و نشانها چه فرازي چه فرود
آهي بكشيديم و بخفتيم چه زود
صوري بدميدند و دگر هيچ نبود
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۸
بيحاصل كشتزار گردون تاچند
تاچند بر اين مزرعه دون پابند
زان پيش كه تخم و تركه ات مي كارند
درياب كه محصول نكو مي خواهند
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رباعی ۳۹
چندي نابوده در صف قافله اي
يكچند زآمد شدن خود يله اي
وزپيچ و خم دهر دمي در گله اي
وآندمي كه استاد شدي در تله اي
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند