ارسالها: 14491
#2,061
Posted: 9 Dec 2013 18:06
محکوم
به جرم عاشقی محکومم ای دوست
زدیدار رخت محرومم ای دوست
ند یدم ذره ای آسایش اینجا
به زهر زندگی مسمو مم ای دوست
تو لیلا یی در این عصر وزمانه
چو مجنون نیست من مظلومم ای دوست
من آن مرغ خوش الحان بهشتم
به دنیا غم زده مغمومم ای دوست
بیا گاهی ملاقاتم به زندان
به جرم عاشقی محکومم ای دوست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,062
Posted: 9 Dec 2013 18:08
دلخور
گلچهره بگو به من کجایی؟
من منتظرم شبی بیایی
صد بارشکسته ای دلم را
دلخور نشدم که آشنایی
یوسف شدی وامید کنعان
الحق که تو نور چشم مایی
این درد فراق کشته مارا
ازبس به خدا که بی وفایی
جز ناله وگریه ام به شبها
ازما نشنید کس صدایی
جان بر لب مارسیده آخر
جانا به خدا بگو کجایی؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,063
Posted: 9 Dec 2013 18:09
رفتی
سر سبزی نوبهار رفتی
پروانه ی بی قرار رفتی
پیچیده به باغ عطروبویت
گلپونه ی چشمه سار رفتی
در موسم غنچه های رنگین
اخر به کجا نگار رفتی؟
در آن شب نحس وغم گرفته
بر پیک اجل سوار رفتی
تاریک شد آشیانم آخر
مهتاب شبان تار رفتی
ای پاک تر از زلال چشمه
آئینه ی بی غبار رفتی
ای پادشه ملک دل من
افسوس ازین دیار رفتی
صوت وسخنت چه دلربا بود
خوش لهجه تر از هزار رفتی
داغت به دلم عجب نشسته
در دانه چه بی گدار رفتی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,064
Posted: 9 Dec 2013 18:16
روزهای عاشقی
از آن روزهاي
خوب عاشقي
سالهاست كه ميگذرد
واما
عشق من
تيغ تيز روزگار
هرگز نتوانسته
زيبايي چشمان ترا
از ذهن مشوشم
بتراشد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,065
Posted: 9 Dec 2013 18:40
بیتاب
نميدانم چرا بی خوابم امشب
زهجرش دائما در تابم امشب
شدم تنهاترين تنهای عالم
ترا رحمی بيا دريابم امشب
چو ماهی فتاده دام صياد
بيا.بنگر.ببين بيتابم امشب
دريغا شب بتنهايی سحرشد
به دنبال مه ومهتابم امشب
چنان باگريه هايم خوگرفتم
به آب ديدگان غرقابم امشب
چوترک ما نمودی وبرفتی
انيس ديده پرآبم امشب
فراموشم نموده آن دلارا
نيامد جان من درخوابم امشب
دهی گر بوسه ای بر(فانی)زار
فدای آن لب عنابم امشب
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,066
Posted: 9 Dec 2013 19:02
بوی گل
خاطرش در سر گرفتم ،خانه بوی گل گرفت
درهمان یک لحظه هم ،کاشانه بوی گل گرفت
ساغری بر کف نهاده منتظر آن ماهروی
وقت نوشیدن شد و میخانه بوی گل گرفت
تا نوازش کرد شانه خرمن زلف بتم
خانه، ایوان، بام وکوچه، شانه بوی گل گرفت
تا که آن غنچه لب از لبهای ساغر سیر شد
صحن بستان میکده، خمخانه بوی گل گرفت
چون که بردم نام زیبای تو را در میکده
ساغر وجام می و پیمانه بوی گل گرفت
جلوه گر شد دلبر (فانی)به بستان لحظه ای
کبک وصعوه ،بلبل و پروانه بوی گل گرفت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,067
Posted: 9 Dec 2013 19:06
عهد
اگر خاكم به كوي تو نشستم
اگر كافر و يا كه مي پرستم
بغير از عهد با جانان خدايا
تمام عهدها را من گسستم
توزيباي مني جانا كجايي
(مراباتست چندين آشنايي)
كجايي من سراغت از كه گيرم
به من آخربگو پس كي ميآيي
ترا من مثل جانم دوست دارم
چو چشم منتظر در انتظارم
چراغ خانه ي خاموش مايي
بتابان نور اگر مدهوش مايي
خيالت را چنان در سر گرفتم
گمانم يك شبي آغوش مايي
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,068
Posted: 10 Dec 2013 06:18
شام تار
كاش مي شد شام تار بگذرد
جانب ما گلعذارم بگذرد
درفراقش چشم ما در خون نشست
ترسم آخر روزگارم بگذرد
ناچشيده طمع شيرين وصال
فصل گل باغ وبهارم بگذرد
تاكه من خيمه زدم در كوي عشق
شايد آنجا تك سوارم بگذرد
خوف آن دارم كه پيري سررسد
روزگار اعتبارم بگذرد
روزو شب در حسرت ديدار او
تا نگارم از كنارم بگذرد
بر مزارم شاخه هاي گل نهيد
شايد آن گل بر مزارم بگذرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,069
Posted: 10 Dec 2013 06:22
گریه کردم
تمام شب به پايت گريه كردم
چوچشم سرمه سايت گريه كردم
نديدي در نبودت من چه شب ها
به يادت بي نهايت گريه كردم
شكستم بغض تلخ غربتم را
كنار گريه هايت گريه كردم
ميان كوچه هاي غم گرفته
شنيدم من صدايت گريه كردم
چو درد عشق را در مان نباشد
به درد بي دوايت گريه كردم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,070
Posted: 10 Dec 2013 06:25
بوی عشق
بوي عشق وبوي عرفان ميدهي
بوي عطر ناب قرآن ميدهي
با شقايق، هم پياله با نسيم
بوي گندم زار دهقان ميدهي
هم نوا با بلبلان در كوه ودشت
بوي سوسن، ياس ،ريحان ميدهي
بر كوير خشك و تب دار دلم
بارش باران نيسان ميدهي
بامحبت،باصداقت، با مرام
عشق را هديه به انسان ميدهي
تا كه طي شد سوز سرماي زمين
مژده ي وصل بهاران ميدهي
چون گلي وبا گلستان دم خوري
آن گلاب ناب كاشان ميدهي
تاكه ساقي اذن نوشيدن دهد
شيشه بر دست خماران ميدهي
چون توهستي حاجتي بر شمع نيست
روشني ب ربزم ياران ميدهي
از شراب تلخ (فاني )دم بدم
ساغري در كام مستان ميدهي
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟