ارسالها: 14491
#2,141
Posted: 16 Jan 2014 15:33
مردی که با شعر هایش خود کشی کرد
پُرم از حسی نا مانوس
از حرفهای سرگردان
در جست و جوی راهی به سوی تو
و بیشک من
میان واژههای بیگانه ی شعری
که به تو نمیرسد
جان خواهم داد
تیتر اول صفحه ی حوادث:
مردی با شعرهایش خودکشی کرد
خبرش را در دستهایت مچاله میکنی
و شیشه ی پنجره ات را تمیز.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,142
Posted: 16 Jan 2014 15:34
داستان یک مرد
شیارهای پیشانی ام
سال شمار نبودن توست
گونه های کویری ام
در انتظار اعجاز باران بوسه هایت
و دستهائی عاجز
این دو بال قطع شده
و آنقدر به پای آمدنت نشستم
که جاده ی بین مان به خواب رفته است
این تمام داستان مردی
به طول یک متر و هفتاد و هشت بود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,143
Posted: 16 Jan 2014 15:37
دو کوتاه
فالگیر هم ندانست
خطوط دست هایم
شعرهای منتشر نشده
برای توست
******
زیبا ترین حجاب تو
بازوان من است
بیا و خودت را بپوشان.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,144
Posted: 16 Jan 2014 15:38
عشق
امشب هر دو گرفتاریم
من سماقم را می مکم
تو انگشت، انگشت عسلت را
کِل کشیدن زن های فامیل
آسمان دلم را می شکافد
در گرما گرمِ چشمک زدن مادرت با تو
داماد برای بُردن عروس می آید
امشب باید جار بزنم
عشق، صدای فاصله ها نیست
صدای فنرهای تخت است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,145
Posted: 16 Jan 2014 15:40
یک شعر قدیمی
دیوار خانه
ساعت های نبودنت را
دنگ دنگ
مثل صدای چکش بازار مسگرها
برایم دیکته می کند
و من باز صفر می شوم
هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام.
دیگر نمی خواهم
امشب
همه ی شعرها
لباسها
.
.
.
هر چیزی که پای نگاه تو
رویشان دویده بود را سوزاندم
دیگر نمی خواهم
ردّی از تو در زندگی ام باشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,146
Posted: 16 Jan 2014 15:49
تیک تاک
قشنگ ترین سمفونی دنیا
صدای تیک تاک عقربه های منتظر
برای رسیدن توست
خیال تخت
بستری نرم
جز خیالم برایت نیست
برای همین است
آرام روی خیالم خوابیده ای
خوب می دانی
خیالم برایت تخت است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,147
Posted: 16 Jan 2014 15:54
این روزها عجیب دلم تنگ شده است
این روزها عجیب دلم تنگ شده است
برای تو که نه
برای با هم بودنمان
برای " مواظب خودت باش " شنیدن
برای دلی که نگرانم می شد
برای تو که نه
برای نگاهی که از سر شوق
از آن طرف چهارراه
آمدنم را می نگریست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,148
Posted: 16 Jan 2014 15:57
یکی بود یکی نبود
یکی بود
یکی نبود
نه
یکی بود
یکی نابود بود
اینها سرنوشتی ست
که در دفتر خاطراتت نوشته بودم
نمی دانستی که من
برای سالها بعد می نویسم
سالها بعد
که چشمان تو عاشق می شوند
خواهی فهمید
اول قصه ی مادر بزرگ همیشه درست بود
یکی بود
یکی نبود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,149
Posted: 16 Jan 2014 15:58
سکوت
هر کاری که دلت خواست کردی
تنها سلاح من سکوت بود
و یا حرف زدن با دیوار
می پرسند چرا با دیوار ؟
می گویم
همه چیز را نباید گفت
ولی این را بدان
سکوتم به معنای پیروزی تو نیست
سکوت می کنم تا بفهمی
چه بی صدا باختی
سیب و جاذبه
تشبیهمان که می کنم
ما سیب و جاذبه ایم
به تو که فکر میکنم
در دلم می افتی.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,150
Posted: 16 Jan 2014 16:01
جهان من
جهان من
در موهای تو خلاصه شده
سیاه ، سرکش ، پیچیده
روسری ات را که باز می کنی
جهانی آشوب می شود.
تولد و مرگ
تولد و مرگم به دست توست
هر بهار
به دستان نابالغت پیله می بندم
هر پاییز
پروانه می شوم و
به کف دستانت له می شوم
اما با تو پروانه شدن
به له شدنش می ارزد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟