ارسالها: 24568
#2,291
Posted: 4 Mar 2014 13:12
پلنگ های زخمی
ایلام که شهر رنگ های زخمی است
دریایی پر از نهنگ های زخمی است
ای عشق شکار کردن اینجا سخت است
این بیشه پر از پلنگ های زخمی است
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
پدر
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره ی ما جگر نه خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری پدرم مورچه ی کار گر است
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شیر آب هرز
چندی است که سخت از خودم لبریزم
آن گونه که باید از خودم بگریزم
انگار که شیر آب هرزی هستم
چک چک چک چک به پای خود می ریزم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,292
Posted: 4 Mar 2014 13:13
خلیج فارس
خلیج فارس
خلیج عرب...
هیچ خلیجی اما کرد نیست
حتی رودخانه ای نداریم
تا تن به آن بسپاریم
تنها باد
باد است که می وزد
و شعله ور می کند آتش مان را
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,293
Posted: 4 Mar 2014 13:15
خورشید
تا شب نشده
خورشید را لای موهایت می گذارم و
عاشق می شوم
فردا
برای گفتن دوستت دارم
دیر است.
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اسب وحشی
زیبایی
اسبی وحشی است
که چار نعل می تازد
رام نشدنی و دست نیافتنی است
فقط
باید از دور به او نگریست
و آه کشید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,294
Posted: 4 Mar 2014 14:01
کاروانسرا
صبح علی الطلوع رفته ای
شترانی که از فنیقیه شیشه آورده اند
رم می کنند
باید جایی خیلی دور
کسی نام تو را برده باشد-
رفته ای
و این کاروان سرا را با خودت برده ای
غروب ها
مادیانی در من سقط می کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,295
Posted: 4 Mar 2014 14:02
خوشبختی
خوشبختی در ایلام
زنی است
که شکم پنجمش را هم دختر زاییده
روی نفت خوابیده
کبریت زیر سرش می گذارد
خوشبختی در تهران
زنی است
که ۲۰۶ نقره ای دارد
و دنبال جای پارک می گردد
از اینجا تا تهران
۸۰۰ کیلومتر راه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,296
Posted: 4 Mar 2014 14:03
به مناسبت بهار
۱
من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو
۲
دل بی تو درون سینه ام می گندد
غم از همه سو راه مرا می بندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز
تقویم به گور پدرش می خندد
۳
امسالم و پیرارم و پارم رد شد
از شهر جوانی ام قطارم رد شد
مانند زنی سبزه بهار عمرم
زنبیل به دست از کنارم رد شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,297
Posted: 4 Mar 2014 14:07
مار
باد است که دست برده در موهایت
موج است که پیچ خورده در موهایت
تا دست زدم گزید انگشتم را
این مار سیاه مرده در موهایت
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
چمدان
با رفتن تو من از خودم هم سیرم
با عقربه ها ثانیه ها درگیرم
مرگ آمده راه نفسم را بسته
وقتی چمدان بسته شود می میرم
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
قلاب
در آب که شستی تن بی تابت را
دیدند تمام رود ها خوابت را
لبهام به شکل بوسه-ماهی شده اند
بنداز درون آب قلابت را
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,298
Posted: 4 Mar 2014 14:09
دوستت دارم
دیوانه و مست دوستت دارم را...
از هر چه که هست دوستت دارم را...
یک لحظه عوض نمی کنم با دو جهان
این یک کف دست دوستت دارم را
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
تاریکی
در حنجره هاي ما صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاريكي از اين قشنگ تر مي خواهي؟
اي مرگ بيا گلوي ما را بفشار
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
جای خالی
انگار همیشه جای یک تن خالی ست
این بار کسی نیست نه!اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,299
Posted: 4 Mar 2014 14:09
سطر
لب های من و تو قطره قطره باران
رفتیم من و تو زیر چتر باران
یک هایکو-بوسه ی طلایی شده است
سطر من و
سطر تو و
سطر باران
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,300
Posted: 4 Mar 2014 14:12
زخم کاری
ماسیده شب و سکوت در رگ هایش
چادر زده عنکبوت در رگ هایش
ایلام و هزار زخم کاری بر تن
خون مردگی بلوط در رگ هایش
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شعله
با آنکه برای شعله هایش حد نیست
از حال بلوط اگر بپرسی بد نیست
می سوزد و می سوزد و... نه! می رقصد
این سوختگی هنوز صد در صد نیست
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
خودسوزی
بر خاك نشست و غربت اندوزي كرد
بر دامن خويش ، زخم گل دوزي كرد
ايلام ، زن بلوطي قصه ي ما
يك روز به تنگ آمد و خودسوزي كرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند