ارسالها: 24568
#2,301
Posted: 4 Mar 2014 14:12
بدلکار
از پل های زیادی پریده ام
در رودخانه های بسیاری غرق شده ام
بارها
شاخ به شاخ شده ام با زندگی
بارها
گلوله خورده ام
و بارها
مرده ام
عشق
از من یک بدل کار حرفه ای ساخته است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,302
Posted: 4 Mar 2014 14:14
دست پدرم
انگار تمام باورم زخم شده
یک ایل بلوط در سرم زخم شده
ایلام چه دست های زبری دارد
مثل کف دست پدرم زخم شده
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شام باران
در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز پدر ابر زیادی آورد
مانند همیشه شام باران داریم
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
کور مادرزاد
این چشم دریده چشمه ی فریاد است
پژواک سکوت سنگ ها در باد است
با من به چه چیز زندگی خیره شده
این آینه ای که کور مادر زاد است؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,303
Posted: 4 Mar 2014 14:21
دل
دیدی که فقط ...فقط (تو) هستی و (من)م
از چار طرف دریده شد پیرهنم
زیبایی لامذهبت آن قدر خداست
که مانده ام از تو یا خدا دل بکنم!
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ربنا
آمد رمضان و التهابی است به لب
هر لحظه مرا حسرت آبی است به لب
با شوق لب تو ربنا می خوانم
هر بوسه دعای مستجابی است به لب
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
غزال
می گریم و چشم هایم از ابر پر است
کافی است که دیگر دلم از صبر پر است
ای چشم غزال کم بیا نزدیکم
پاهای من از دویدن ببر پر است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,304
Posted: 4 Mar 2014 14:25
هی ...
هی خدایی
که ساعت دو نصف شب بیداری
ساعت سه نصف شب بیداری
ساعت چهار نصف شب بیداری
صبح بیداری
ظهر بیداری
تی ساعت پنج عصر هم بیداری
و همین طور زل می زنی به این جوی خون
که از خیابان می گذرد
و هیچ کاری هم نمی کنی
لااقل
بگو چاقوهایشان را تیزتر کنند
هزار آواز نیم بسمل
در گلوی ما
بال بال می زند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,305
Posted: 4 Mar 2014 14:28
کلید
دوست داشتن
صدای چرخاندن کلید است در قفل
عشق
باز نشدن آن
کاری که ما بلدیم اما
باز کردن در است با لگد!
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
رودخانه
رودخانه اي در سرم دارم
رودخانه اي در قلبم
رودخانه اي در مشتم
رودخانه اي در جيبم
مي خواهم دريا بشوم
بغلت كنم
همين!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,306
Posted: 4 Mar 2014 14:31
اقیانوس
رود است که گر چه بسترش از سنگ است
با عشق دلش همیشه آبی رنگ است
گنجایش او هزار اقیانوس است
دریا به تن قطره ای از او تنگ است
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شکوفه
از عطر تنت چنار احساس گرفت
در دست هزار شاخه ی یاس گرفت
بیدی که تو در سایه ی آن خوابیدی
ناگاه شکوفه داد و گیلاس گرفت
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,307
Posted: 4 Mar 2014 14:33
دیکتاتور
زیبایی ات
دیکتاتوری است
که کلمات را در من به گلوله می بندد
هر لحظه
شعری در من شهید می شود
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
پرواز
پرواز چه لذتی دارد
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,308
Posted: 4 Mar 2014 14:33
مینیاتور
روی پیغام گیر
سکوت تو موج می زند
شماره ات را می گیرم
زنی که در تابلو مینیاتور است
فالگوش می ایستد
آن سو
تویی که حرف می زنی
این سو
گوشی دست مردی است
که نمی شناسمش!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,309
Posted: 4 Mar 2014 14:40
زندگی
تخمی از لانه بیرون می افتد
و می شکند
زندگی
بچه گنجشکی را غافلگیر می کند
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
درهای خوشبخت
لنگه های چوبی در حیاطمان
گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند
محکمند !
خوش به حالشان
که لنگه ی همند .....
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,310
Posted: 4 Mar 2014 14:45
خالی
انگار همیشه جای یک تن خالی ست
این بار کسی نیست نه!اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
صوت
در حنجره هاي ما صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاريكي از اين قشنگ تر مي خواهي؟
اي مرگ بيا گلوي ما را بفشار
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
بت شکن
این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم!
بت های بزرگ زودتر می شکنند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
صفحه 231 از 267