ارسالها: 24568
#2,351
Posted: 7 Mar 2014 12:51
چشمهها خشکیده،دنیا دیگه طاقت نداره
چشمهها خشکیده،دنیا دیگه طاقت نداره
حتی کوه هم دیگه داره نمنمک کم میآره
قربون نگاه گرمتون،دلامون یخ زده
آخه روشنی نداره دیگه ماه و ستاره
پا به چشم ما بذارین،چشمه ها روون بِشن
تا قدمگاه شما بِشن دلامون دوباره
ما رُ قدر آهو قابل نمیدونین آقاجون!
آره خُب دلای ما اسیره،قابل نداره
چِش رو هم نمی ذاریم، پیش جمالتون آقا
حال عاشقی همینِ اگه دنیا بذاره
خوش به حال کسی که تو حرم عشق شما
سر بذاره به زمین سجده و بر نداره
شما همنشین برده ها و بندهها بودین
به خدا که بندگیتون برا ما افتخاره
دنیا داره جیگر انارا رُ خون میکنه
دست گلچین داره انگورای سمّی میکاره
دستای آلوده بالا نمیرَن رو به خدا
آقا جون نماز بارون بخونین تا بباره
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,352
Posted: 7 Mar 2014 12:58
آدما هميشه بين شادي و غم ميمونن
آدما هميشه بين شادي و غم ميمونن
شادي و غم، تنها جفتياَن كه با هم ميمونن
اونا كه بين غم و شادي باشن، بهشتياَن
اونا كه غرق يكی شَن تو جهنم ميمونن
بعضي دردا رُ با گريه ميگي و خلاص ميشي
بعضي از غصهها هستن كه با آدم ميمونن
يه چيزايي هس كه بايد با نگفتن بگيشون
مث بيگناهي حضرت مريم ميمونن
ابرا كوهاي بخارن، كوها ابر سنگياَن
نه كه ابرا رُ گمون كني كه محكم ميمونن
نه که مثل ابرا از راه ببرن بادا تو رُ
نکنه گمون کنی بادای عالم میمونن
دلاشون هزار تاي چشمه و درياس، آدما
پشت شيشههاي دنيا قد شبنم ميمونن
دلاشون تنگِ براي جاهاي دور، آدما
مرغاي دريا كنار بركهها كم ميمونن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,353
Posted: 7 Mar 2014 12:59
مرا پیدا کنید
گم شدم در این شب سنگی مرا پیدا کنید
از خیابان های دلتنگی مرا پیدا کنید
مثل دریا تشنه طعم هزاران بوسه ام
آه ماهیها به هر رنگی مرا پیدا کنید
زخمی ام از چشمهای نازنین، شمشیرها
در هیاهوی چنین جنگی مرا پیدا کنید
مثل ریگی زیر پای آبشار صخره ها
از هجوم این همه لنگی مرا پیدا کنید
دل قناری زیست اما در لک آواز مرد
خاک شد با سوت آهنگی مرا پیدا کنید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,354
Posted: 7 Mar 2014 13:01
قبر
قبر من کدام تویی؟ قبرها سلام! سلام!
کی به گریه می شوی ای، طنز ناتمام تمام؟
راستی که غربت من، از خودم بزرگ تری!
من چقدر شکل توام! من، تو، هان! کدام کدام؟
خودکشی است هر نفسی، بس که شوکران غم است
هر چه می کنم نفسم، دم به دم، حرام ،حرام!
تو چقدر روشن و من، سردچار حیرت خویش
آفتابی تو شدم، صبر کن برام، برآم!
بی نهایت آینه ام، پیش روی آینه گی ت
قبر من ببین که چقدر، بین قبرهام رهام!
من جواب پرسش تو، لقمه دهان توام
من دلیل تازه که هست، پشت هر کلام کلام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,355
Posted: 7 Mar 2014 13:02
سوگوارم چون درختی، ریشههای خویش را
سوگوارم چون درختی، ریشههای خویش را
کز چه کژ برداشتم آن روز پای خویش را
سرفه کردم، کوه لرزید و امانت باز ماند
جراتی کو تا بلرزانم صدای خویش را
رنجها میبیند از من، هر که بر گِرد من است
بس که دارم گردباد آسا هوای خویش را
عرضه کردم از چه رو بر دلّهگان کوی عشق
راست همچون استخوان، مهر و وفای خویش را
من که پابوس در شاه غریبانم چرا
در غریبیها بجویم آشنای خویش را
در حریم امن عترت، احترامی داشتم
در به در کردم دل بیماجرای خویش را
من که مدحتگوی اصحاب کِسایم در سخن
از چه بر هر ناکس افکندم ردای خویش را
بر نی تن ماندم و پوسیدم و مختاروار
با سر نی وانهادم مقتدای خویش را
دلوگون افکندمت در چاه هر چشم سفید
چشم من آوخ! ندانستم بهای خویش را
چشم من آوخ! ندانستم که یوسف خود منم
باختم یکسر همه سرمایههای خویش را
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,356
Posted: 7 Mar 2014 13:03
به شهید احمدی روشن
اگر چه غرقه در خون شد تن تو
نخواهد رست هرگز دشمن تو
تو افتادی به خاک اما دل ما
پر است از آفتاب روشن تو
به یمن خون تو جوشیده هر سو
هزاران گل به باغ میهن تو
تو فهمیدی حسینی زیستن را
جهان وا مانده در فهمیدن تو
مبارک باد می گوید به هستی
شهیدی تازه در پیراهن تو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,357
Posted: 7 Mar 2014 13:04
به شهید مجید شهریاری
تو را به خاطر دانستن، تو را به خاطر ما کشتند
تو را گروه خدانشناس، به قصد جان خدا کشتند
تو ذهن روشن ما بودی، پر از تلالوء آینده
برای آنکه نیندیشی، جنود جهل تو را کشتند
تو ذهن مردم ما، آری، تو جان مردم ما بودی
به کشتنت نه تو را، ما را، یکی یکی همه جا کشتند
جهان سکوت غم انگیزی است، نه یک دقیقه که صدها قرن
جهان که عربده جویانش تو را به جرم صدا کشتند.
تو جوهر قلمی بودی که خونبهای شهیدان بود.
به کشتن تو شهیدان را دوباره حرمله ها کشتند.
ولی همیشه خدا هست و همیشه اهل خدا هستند
همیشه اهل وفا هستند،...چقدر کرببلا کشتند!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,358
Posted: 7 Mar 2014 13:04
در صدایت بهترین آهنگ ها را جمع کن
در صدایت بهترین آهنگ ها را جمع کن
نغمه تنهایی دلتنگ ها را جمع کن
خسته ام از جلوه های رنگ رنگ روزگار
نازنین! جارو بیاور، رنگ ها را جمع کن
رودم، آری می روم، اما تو محض عاشقی
از مسیلم بغض ها و سنگ ها را جمع کن
با تو اقیانوسی آرامم، فقط از ساحلم
دانه دانه لاشه خرچنگ ها را جمع کن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,359
Posted: 7 Mar 2014 13:05
آهسته چون نسیم، تو با دستهای سرد
آهسته چون نسیم، تو با دستهای سرد
هر روز رُفتهای زِ رخ خوابگاه گرد
خو کرده با حضور تو یخچال، اجاقگاز
دلگرم با وجود تو انگار گرم و سرد
جارو به خنده میزنی، از راه میرسی
پاکیزه میشود دل من از هزار درد
این خنده رضایت تو پادشاهی است
فرعون با تمام بساطش چه کار کرد؟
مُلکی جز این به جان نگینات نبوده است
از روز برقراری این سقف لاجورد
من شاعرم ولی تو خدای تغزلی
از هیچ غُصه خسته نباشی بزرگمرد!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,360
Posted: 7 Mar 2014 13:06
می روید آنجا و سقفی دست و پا خواهید کرد
می روید آنجا و سقفی دست و پا خواهید کرد
کنج " حویلی " هم نهالانی نشا خواهید کرد
هم برای بازی " مهرانه " فکری می کنید
هم "علی " را با وطن ، زود آشنا خواهید کرد
خانه ای آرام با کلکینچه هایی رو به غیب
چاره دلتنگی "سیدضیا " خواهید کرد
خواهرم"محبوبه" به گلهای کابل می رسد
زخمهایی را شما آنجا دوا خواهید کرد
"روضه سبز سخی " هم هست ،گاهی جمعه ها
بچه ها را با کبوترها رها خواهید کرد
ما پریم از خاطرات خوب بودن با شما
گاه گاهی هم به شادی ، یاد ما خواهید کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند