ارسالها: 24568
#2,551
Posted: 19 Apr 2014 18:36
تندیس ...
تندیس مرگ
می تراشند
از بودن
فرشته گان ناجی
بمیرند
از غصه
روی شانه ها
رواست !
جهنم را به من بدهید
تا
بهشت را
به آتش کشم
.
.
.
می رویم ...
تقویم ها
ساعت ها
و شناسنامه هایمان را
دور می اندازیم
ما اینگونه
به دنیا نیامده ایم !
می رویم
تا
دنیا به ما بیاید !
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,552
Posted: 19 Apr 2014 18:37
چرخه ...
از دریچه ی چشمِ گیاهان آغازین
جهان سبزِ سبز است
و آن قدر روشن
که میشود
آخرین لحظه ی هستی را دید !
والِ دریایی بودم
از ترس آمدن انسان
خودکشی کردم !
هزار بار
بلکه بیشتر
در این چرخه
چرخیدم !
قانون پایسته گی را
اما هرگز میمون نبوده م !
زیرا
آنها نسل آینده بشرند !
که از دانستن این حقیقت تلخ
این چنین افسرده اند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,553
Posted: 20 Apr 2014 18:08
شعری از یک دوست ...
آرام کسی رد شده اما ضربانش
باید بنویسم غزلی تا هیجانش...
عطر خوش نعنای تو در حلقه ای از دود
سر گیجه ی این شهر،من و نقش جهانش
آواز بیاتی و چه خوب است که یک شب
عریان بشوی در وسط جامه درانش
از روی لب توست که در حاشیه ی قم
هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش
این شعر فقط تاب و تب رد شدنت بود
چیزی که عیان است چه حاجت به بیانش
دنباله ی موهای تو بر صفحه ی کاغذ
آرام کسی رد شده اما ضربانش...
.
.
.
شعر ...
حروف
خاموش
روی
خط خیال
زیر و زبر
از تو
شعر می شویم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,554
Posted: 20 Apr 2014 18:27
ستاره ...
سبز می شوم
در هوای
تنت
با نگاهت
تا به
خورشید
قد می کشم
فانوس ها را
به تماشا
می نشینم
در آن سوی آسمان
جوانه میزنم
ستاره یی را به نام تو
.
.
.
خاکستر ...
شعله می کشد
خیالم
از
سرخی لب هایت
میان
موهای
طلایی ات
می نشیند
به خاکستر
ققنوس وار
در
آبی چشم تو
پر می زند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,555
Posted: 20 Apr 2014 18:30
کوچه ...
در ِ گوشم
یک درخت
حرف رفتن زد
همان لحظه
کوچه رفت
ولی
تو
ماندی
.
.
.
.
پرواز ...
در امتداد خط چشم تو
پرواز می کنم
پلک میزنی
چرخ می خورم
دور ِکهکشانی
سبز
سیاه چاله ای
مرا می بلعد
رصد میشوم
با نگاه ات
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,556
Posted: 20 Apr 2014 18:32
خواب ...
خواب دیدم
خدا
زمین را خورد !
زیر دندانهایش
سیب
انسان
و
شیطان
نمیدانم
من تب داشتم
یا او
هذیان
.
.
.
فنجان
آرام
ته نشین
میشوم
در فنجان
حل نشد
هیچ شیرینی
با من
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2,557
Posted: 20 Apr 2014 18:37
سوره ...
زنده زنده
می بَرندم
بر دوش ِمردگان !
هر چه می خوانم
پژواک ندارد
آواز م
دست برده در
سوره ی فاتحه
جبرئیل !
.
.
.
حباب ...
با صدای ترکیدن یک حباب
گوشه ای در جهان
از خواب می پرم
آفتاب می تابد
خانه روشن تر از خورشید
میشود
این لحظه ی
شروع روزی
در
آینده ست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,558
Posted: 20 Apr 2014 18:42
فاجعه ...
جهان
آبستن
لگد میزنم
چون جنینی شوم
به دیواره های این زهدان
ویار مرگ
دارد
مادرِفاجعه
.
.
.
می آیی ...
عقب می نشینند
دیوارها
تا آن سوی آسمان
می آیی
فرشتگان
سقوط می کنند
در دامن ات
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,559
Posted: 20 Apr 2014 18:43
پروانه ...
در پیله ام
بر درخت ابریشم
دست وپا
می زنم
یا می شکافم
بال هایم
برسینه ی آسمان
پروانه می نویسد
یا
زنده بگور
ریشه ی درخت
سبز میشود
از خونم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,560
Posted: 20 Apr 2014 18:46
قهر ...
قهر کرده
آینه
همچون تو
نمی دهد
نشان
من
در
آجرهای...
دیوارها
می شوم
پیدا
.
.
.
رابطه ...
میان موهایت
دست
می برم
در می آورد
از تن
لباس پر ستاره اش را
آسمان
زمین
با نفس های تند
گرم تر
می شود
همه چیز را
بیدار می کند
دست رابطه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند