انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 30 از 267:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)



 
۳۹

دوست دارم نقطه های زندگی باشم
اما نقطه ای روشن
زندگی در حال حاضر پرز تاریکی است
چون سیه دودی که، در چشمان زندانی است
بدان که، زندگی زندان خوبان است
یا گهواره ای از دود
دودی که، پس از آتش گرفتن های احساس است
!!!!!!!!!!!!!!!نومیدی
نهایت آرزویم نقطه ای روشن
برای زندگی بوده است
اما ... کی ... کجا؟
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۰

در پشت ابر زندگی من چگونه است؟
سرد است یا که گرم ؟
خاموش یا پرازهیاهو و جنجال
تاریک یا که روشن
ساکن یا روان
تلخ است یا که شهد
از عشق هم خبری هست
یا راحت است و بدون لاف و گزاف است آن جهان
پرآب یا که خشک
آنجا خدا به تو نزدیک می شود
فریاد ... سوی خدا می توان کشید
فریاد حق تو ست
یا نه
پروانه های روز ترا دوره می کنند
پس زندگی تو در امید و توان توست
ترسی ز هیچ کس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۱

میگن پوزیتیو
میگن نگاتیو

حالیش نمیشه
کیه پوزیتیو

چیه نگاتیو
میرم خیابون

چشام پوزیتیو
دلم نگاتیو

نگاش می کنم
چشاش نگاتیو

دلش پوزیتیو
میخوام پز بدم

بشم پوزیتیو
میخوام پز ندم

میشم نگاتیو
جیبم پول باشه

میشم پوزیتیو
دلم خون باشه

میشم نگاتیو
کجا میشه رفت

نشم نگاتیو
با هام راه میره

میگه پوزیتیو
باهاش راه میام

میشم نگاتیو
آینده من

شده نگاتیو
پس پس رفتنم

شده پوزیتیو
شده صبر من

کمی پوزیتیو
کمی فکرکنم

میشم نگاتیو
حالیش نمیشه

چیه پوزیتیو
چیه نگاتیو

شما چی میگین
شدم نگاتیو؟
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۲

رنگ سپید هم

همراه قاصدک

به سویی رمیده است

نقاش چیره دست

با رنگ های زمانه

نقاشی زمانه را

با رنگ سبز

پرواز می دهد

سرمای سرد و خشک

در پیشواز بهاران

با رنگ دیگری

آماده جوانی نموده است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۳

رقص پروانه های مرده زعشق
گوشه های خیال و ذهنم را
رنگ بیهودگی بپاشیدند
ناخن این هزارپای دلم
همدلی را چو پرده ایی از نی
قامت ذهن من تراشیدند
بوی نای از صدای آوازش
شهر بیهودگی نشد خاموش
کهکشانی زهم بپاشیدند
جنگل ذهن من بسوخت چو آب
تک درختی به جای ماند به خواب
کوره ذوب مهر را دمی دیدند
گره بادی که، تندر یاد است
یاد یادم به یاد آن یاد است
مرز آن خاطرات را خراشیدند
ما نه فرزند آن زمان کهن
نه به امروز می شویم کهن
بی زمان جان من خراشیدند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۴

از روح من خبری نیست سال ها
او رفته تا به عرش خدا را کند سووال
ذرات نور تو
به سیه چال های دور
به چه سان کور سو زنند


========================================

۴۵

ای تو جانم
پاره جان من
تو همه دارایی و نان منی
گر نباشی در میان سفره ام
نگذرد این عمر، ایمان منی
گر زمستان یخ به بار آرد ولی
فصل گل زاید که، مهمان منی
تلخی آن روزگاران پوچ شد
دل قوی کن ای که، جانان منی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۶

بر در و دیوار خانه می نویسم
چون ندارم کاغذی در دست
یا هر چیزی که، بنویسد
همین حالا
سخن های به جا مانده
به کنج دل
به دنبال
بهانه
من سخن بسیار دارم
تا که، برحال تنهایم
بیارایم
کسی را هم مسیر خود نمی بینم
همه رفتند سوی منزل دیگر
هوا خالی ز هر اسمی
دو دستانم به کار افتاد
که، نا گه
بر وجود
خویش همگن شد
دو تا قوطی رنگ
در گوشه ای از تک اطاقم
در کنار هم
به خاموشی
کنار هم
به نجوایی
مرا خواندند
من تنها
بدون هیچ کس
دستان خود را
در میان رنگ ها فرو کردم
یکی قرمز
به رنگ خون من
یکی هم رنگ مظلومیتم
مانند رنگ سبز
یعنی که، سبز
که، با دستان خود
بر در و دیوار اطاقم
نقشه حرکت به سوی
نور وآینده
نوشتم
نقطه حرکت
شروع من
به سوی عشق و آینده است
به رنگ سبز تزریقی ز خون کردم
چراغ چشم من
چشمک زنان
پارو به دستم داد
تا از امواج ترس و نا امیدی
سوی ساحل
ساحلی آرام
نا آرامی خود را
ز چشمانم
برون کردم
به دنبال گل
نشکفته
این زندگی
دیگر نمی گردم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۷

تو به مسجد روی ومن سوی میخانه روم
تو به خلوت روی و من سوی گلخانه روم

زیر لب ورد چو خوانی بد مردم خواهی
گرم گردم زشراب و سوی کاشانه روم

گر به منبر بروی، گریه ز مردم خواهی
من اگرمست شوم منزل جانانه روم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
۴۸

روز آزادی دل رسیده و
می خواد قفس رو بشکنه
سینه رو پاره کنه
مثل لک لک سفید
بره اون دورای دور
شاخه های خشک باد شکسته رو
پشت بوم خونه ای
یا روی دودکش قدیم
یه جای نا آشنا
بذاره
لونه کنه
بگه
اینجا وطنه
دل دیگه دوست نداره
توی قفس خون بخوره
دل دیگه دوست نداره
با تن رنجور خودش خون بخوره
داره خود رو می زنه
به آب وآتیش
که، بیرون از این قفس
بگیره یه هم نفس
خونه جدیده شو
رو پشت بومی
یا رو دودکش قدیم
یه جایی که، آشنایه
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
۴۹

هربهاری را خزانی در پی است
هر خزانی را بهاری در طی است

گل اگر گلزار می سازد چه باک
هم بهار و هم خزانش در نی است

تو سرود خود بخوان از نای نی
سنبل نی را چو دُردی درمی است

هرگلی را که، به بویی خاطره است
خاطرات زایش گل در کِی است

باز کن چشمان ناز زندگی
تا ببینی زندگانی در پی است

شادیت را همسفر کن با دلت
دل به شادی ده که، شادی در می است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 30 از 267:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA