انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 21 از 30:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  29  30  پسین »

Fariba Sheshboluki | فریبا شش بلوکی


زن

 
از ته دل

برف بر قله کوه
تک چراغی متبلور شده است
*
پنجره ، نور، نسیم
همه ذرات وجودم
متغیر شده است
*
من در این صبح دل انگیز
دلم می خواهد
که خدا گونه شوم
آبشاری بکشم
روی یک کوه بلند
*
رنگ هایی که مرا می شنوند
می دانند...
پنجره باز مرا می خواند

*
و نگاهم تا ابر
و نگاهم تا نور
*
من در این صبح دل انگیز
دلم می خواهد
بدوم تا سر کوه
بدوم تا دم برف
برف هایی که مرا می دانند
*
من دلم می خواهد
بروم نیشابور
لی لی بازی بکنم
*
یا که در مرز دو شهر
بنویسم بر خاک
زن پر از معرفت است
*

و دلم می خواهد
که به یک شهر غریب
بنشینم بر تاب
بنویسم بر کوه
من مسافر هستم
*
زیر رگبار تگرگ
طرح دریا بکشم
موی خوشرنگ تو را شانه کنم
*
و دلم می خواهد
زیر یک بید بلند
تخمه ای بشکنم و ...
برف بازی بکنم
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نگاه من

نگاه من به زندگی
ضربه پای کودک است
به توپ سبز و آبی و ...
به هر چه درس و مدرسه ست
*
نگاه من به عشق تو
تب است و زنجیر و شکست
صدای بادی که زدو ...
پنجره را شکست و بست
*
نگاه من به صبح و شب
زمین و چرخش است و باز
عبور پای قاصدک
که می رود به خواب ناز
*
نگاه من به پنجره

دریچه ای به سوی تو
چه می شود اگر شوم
شبی نسیم کوی تو
*
نگاه من به نو بهار
شکوفه های صورتی
عروسک بچگی ام
که بی لباس و پاپتی
*
نگاه من به چشم تو
دلم شراره می شود
دوباره خاطرات من
پر از ستاره می شود
*
نگاه من به انتظار
نگاه من به روزگار
غمی که غوطه ور شده
به یک شب سیاه و تار
*

نگاه من به آسمان
به آبی های بیکران
به قصه های آب و نان
به هست و نیست این جهان
*
صدای پای کودکی
که می رود دوان دوان...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
چشم انتظار
برای با تو بودن
همیشه بی قرارم
بیا ای نازنینم
تو را چشم انتظارم
*
بیا باران پاییز
ببار بر پیکر من
ببار بر لحظه هایم
و حتی دفتر من
*
بیا من می رسم باز
از آن راهی که دور است
همان کوچه که بی تو
عبورش سوت و کور است
*
تو مِی بودی که یک شب

مرا مدهوش کردی
تو رند می پرستی
دلم را نوش کردی
*
بیا بنشین به بامم
تو را من می شناسم
تو را همچون پرنده
به لانه می رسانم
*
دو دستم غرقه در غم
غمم را می شناسی
تمام شعر ها را
به پایان می رسانی
*
چو پیچیدم به سویت
برایم ناز کردی
چه خوش اما لبم را
پر از آواز کردی
*

و این شیداییم را
چه خوب آغاز کردی
همان روزی که رفتی
جدایی ساز کردی
*
ولی من شعر تازه
برایت می نویسم
بیا در خواب من باز
که رویت را ببینم
*
بیا ای نازنینم
که بی تو بی قرارم
برای با تو بودن
کنون چشم انتظارم
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تو می توانی

در آسمان پشت پرده
تو می توانی ابر باشی
*
بر یاس های کوچه من
تو می توانی عطر باشی
*
من زرد گشتم از غم تو
تو می توانی سبز باشی
*
وقتی که من می میرم از تب
تو می توانی سرد باشی
*
من کینه ای در دل ندارم
آه ! اما !
تو می توانی قهر باشی
....
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
حسرت سکوت

از کران تا بیکران این جهان
در میان این زمین و آسمان
من چرا افتاده ام؟
لابه لای عابران خسته جان
....
شعر هایم می رسند از راه دور
از مکانی ناشناس و بی نشان
شعر می پیچید چو پیچک بر لبم
واژه هایی می نشیند بر زبان
....
می نویسم لیک با اندوه و آه !
شکوه هایم می رسد تا آسمان
باز می خواهم که در خلوت شوم
تکه ای کاغذ، نوشتم روی آن..
....
هیس!ساکت شو! دلم خوابیده است

...
نه ! نمی فهمند مرا این مردمان!
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
حسرت سکوت

از کران تا بیکران این جهان
در میان این زمین و آسمان
من چرا افتاده ام؟
لابه لای عابران خسته جان
....
شعر هایم می رسند از راه دور
از مکانی ناشناس و بی نشان
شعر می پیچید چو پیچک بر لبم
واژه هایی می نشیند بر زبان
....
می نویسم لیک با اندوه و آه !
شکوه هایم می رسد تا آسمان
باز می خواهم که در خلوت شوم
تکه ای کاغذ، نوشتم روی آن..
....
هیس!ساکت شو! دلم خوابیده است

...
نه ! نمی فهمند مرا این مردمان!
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نشانی

دوستانی که مرا می نگرند
چشم هایی که به من خیره شدند
سایه هایی که مرا می شنوند
اشک هایی که مرا می فهمند
شعر هایی که مرا می دانند
...
تا مرا می خوانند
...
من چراغی خاموش
می گذارم بر دوش
می رسم از راهی
ساکت و سرد و خموش
...
باز من سرشارم از فکری عجیب
باز من لبریزم از حسی غریب
پای می کوبد دلم در شهر تو


بی قرار و پر هیاهو ، بی شکیب
...
باز هر دو دیده ام غمگین توست
کوچه های شهر من رنگین توست
سایه های تار و دیوار دلم
یادگاری های آهنگین توست
....
باز من گم می شوم در یاد تو
باز قلبم می زند فریاد تو
می روم تا عاقبت پیدا کنم
یک نشان از وادی آباد تو
....
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
من و شمع

یک شب کنار شمعی
تا صبحدم نشستم
او گریه کرد و می سوخت
من هم ز غم شکستم
*
در آن شب سیه رو
یادم به چشمت افتاد
آن مستی نگاهت
بر روی چشمم افتاد
*
آهسته اشکی آمد
پایین ز دیدگانم
گویی به شعله آمد
شمع درون جانم
*
آن قطره اشکم آخر

بر روی شمع لغزید
خاموش گشت و آنگه
دودی به ناز رقصید
*
از طرح دود آن شمع
در آن سیاهی تار
شعری نوشته می شد
آهسته روی دیوار
*
دل می تپد به سینه
با یاد روی دلدار
هر جا که هستی یارم
باشد ، خدانگهدار
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دریچه

تیرگی

زن کار می کرد
اشک می ریخت
ظرفها را شستشو می کرد
...
مرد داد می زد
فحش می داد
کاغذی را زیر و رو می کرد
...
کودک در عمق
چشم های یک عروسک
خیره می گشت و ...
تصویر فرداهای خود را
جستجو می کرد
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رهگذر

به چهار راه رسید
به چهار راه بزرگ
...
باد سردی پیچید
دست در جیب گذاشت
نفسی تازه کشید
...
نم نمی باران ریخت
بوی باران و درخت
در هوا می آمیخت
...
قار قاری که شنید
و کلاغ از سر یک کاج پرید
...
به چپ و راست نگاهی انداخت
اندکی مکث...
سپس..
به خیابان پیچید
...
کودکی دید که از مدرسه بر می گردد
و به یک نمره بیست
آن هم از درس حساب
در دلش می خندید
...
برگ زردی که می افتاد زمین
آن چنان نرم به هر سو می رفت
گوئیا می رقصید
...
در همین لحظه شاد
رهگذر ، همره باد
قدم آهسته نمود
و به یک کوچه خزید
...
تا به آن کوچه رسید
و نگاهش افتاد
به همان خانه سبز
نفسش تند شد و ...
دست و پایش لرزید
...
عرق سردی ریخت
...
ناگهان برقی زد
و صدای رعدی که فضا را پر کرد
...
زنی آرام گذشت
پسر کوچک او
سیب در دستش بود
گوشه چادر مادر را داشت
منتها بر می گشت
پشت سر را می دید
رهگذر را هم دید
...
مادرش با عجله
دست او را که کشید
مهربان بادی بود
که به رختی نمناک
روی یک بند وزید
...
رهگذردر یادش
روی دیوار هنوز
جمله ای را می دید
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری...
...
در سرش چیزی بود
...
بغضش آخر ترکید
...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 21 از 30:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Fariba Sheshboluki | فریبا شش بلوکی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA