ارسالها: 181
#101
Posted: 26 Jun 2013 16:26
لالایی
بی صدا تر از همیشه لالایی میخونه مادر
گل گریه غنچه می ده تو خزون قلب مادر
رگ عاطفه به زیر تیغ حادثه اسیره
پهلوون قصه ی اون اینروزا داره می میره
لای لایی گلای گندم پوچن و بی اعتبارن
اسبای آشفته یالش زین بی سوار میارن
لای لایی گلای پونه خالی و ساکته خونه
شبای چشم انتظاری تا ابد باهاش میمونه
روی گهواره میریزه دونه های گرم و احساس
کودک گهواره ی اون مرد پهلوون فرداس
گریه کن گلم بهارم خواب تو چشمات نمیارم
تو رو جای پهلوونا توی قصه هام میذارم .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#102
Posted: 26 Jun 2013 16:26
گناه
به چه جرمی، چه گناهی
اومدم تو دلِ سنگت
باورم شد سادگیـتو ،
ندیدم قلبِ دو رنگت
تو رگم، عمق وجودم،
ریشه كردی خونه كردی
وقتی دیـدی سر سپـرده ام،
رفتن و بهونه كردی
آره ، تو از جنس سنگی ،
جنسِ من مخمل ابرا
دلِ تو قد یه ذره ،
مـن شـكوهِ عـمقِ دریا
فكر نكن نا مـهربونیت
میره از یاد و خیالم
تو میـخواستی با جداییت
بشكنه این پر و بالم
نمی ذارم دیگه بسه ،
هرچی دنبالت دویـدم
ازتو جز حرفای تلخت،
بی وفایی هات چی دیدم
بـرو ای دور از من و دل ،
میسـپرم تو رو به فردا
از من و تو جز همین شعر،
چی میخواد بمونه بر جا!
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#103
Posted: 26 Jun 2013 16:26
گل ناز
رنگ چشمای تو بارون بهار
دلتو تو این کویرا جا نذار
عطر بارون پیچیده رو تن تو
مخمل ابرای خیس پیرهن تو
سر زلفت گل میخاک خوابیده
آفتاب از چشمای توس که تابیده
دست تو ساقه ی ترد گل ناز
دل من داره به داشتنت نیاز
شبا آروم میذاری پا تو خونه
جای پات رو گل قالی می مونه
نفسم پر میشه از عطر تنت
مث خوابه آرزوی داشتنت
توی چشمات باغ پرگل می بینم
یه شکوفه از ته باغ می چینم
قطره قطره بارون از چشات میاد
دل من تو رو پریشون نمی خواد
میسپرم تو رو به آسمون پاک
نمی شه تو رو کنم اسیر خاک
ای که جنست از حریر آسمون
تنها تو خاطره هام با من بمون .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#104
Posted: 26 Jun 2013 16:27
گفتی گم کردی دل و
گفتی گم كردی دل ، و توی این شهر غریب
خسته ای از این همه ، حرفا و رنگ و فریب
تنهایی میخوای بری ، توی رویاهای دور
شب و آتیش بزنی ، به شراره های نور
زخمی و تن خسته ای ، در بدر تو شهر عشق
عمریه نفرین شدی ، محكومی به قهر عشق
دلت از من میگیره ، از هوا از آسمون
حتی از ستاره ها ، از زمین و از زمون
دل كه آروم نمیشه ، تا نفس تو سینه هست
نمیشه با یك چراغ ،ظلمت شب و شكست.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#105
Posted: 26 Jun 2013 16:27
گفتم برات می نویسم
گفتم برات می نویسم
که شب برام موندنیه
تو این اتاق ساکتم
ترانه هام خوندنیه
وقتی که معنی یه عشق
میشه هوس میشه نگاه
با رفتن عشق از دلا
بجاش میاد اندوه و آه
وقتی آدم عاشق میشه
دنیاش به رنگ آسمون
حتی کبوترام میشن
برای اون یه همزبون
وقتی که عشق میشکنه
تلخی و دلتنگی میاد
عاشق دل شکسته باز
دلش گذشته رو می خواد
روزا و لحظه ها میرن
گذشته رو پاک می کنن
خاطره گذشته رو
اونا زیر خاک می کنن .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#106
Posted: 26 Jun 2013 16:29
لحظه آخر
اگه این لحظه آخر
لحظه تردید و لرزش
لحظه ای که خوبی و عشق
میشه بی معنی و ارزش
اگه سایه جدایی
میون قلبا نشسته
اگه شاخه محبت
از ته ساقه شکسته
اگه بوی نرگس و یاس
نمیده ستای سردم
اگه آواره و تنها
توی شهرمون می گردم
دنبال یه جای پایی
میون پائیز زردم
تا بده راهی نشونم
بده تسکین درد و رنجم
هرچی گشتم اثر تو رو ندیدم توی پائیز
فصل تو فصل بهاره نه خزونه نه غم انگیز .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#107
Posted: 26 Jun 2013 16:29
مثل خورشید
مثل خورشید پرسخاوت
مثل دریا پر رازی
از یه قطره اشک چشمات
نم نم بارون می سازی
مثل چشمه پرخروشی
مثل سایه نبض خوابی
مثل آتیش گرم و سوزان
به صداقت مثل آبی
به صراحت مثل بارون
به طراوت خود رودی
به لطافت مثل مهتاب
حس هر شعر و سرودی
پیش پات پائیز٬ بهاره
خبر از گلا میاره
تو دل خشک کویرم
شوق روئیدن میذاره .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#108
Posted: 26 Jun 2013 16:29
ماروباش
ما رو باش دل به كی بستیم
به امید كی نشستیم
بعد این دلبستگی ها
باز نفهمیدیم كی هستیم
از كدوم قبیله ایم و
قبله مون كدوم ستاره
ندونستیم هرجا باشیم
آسمون تیره و تاره
توی خواب و تو بیداری
روزا و شبا گذشتن
هی به خود گفتیم چه غصه
كه گذشته ها گذشته
میشه یكجا توی دنیا
زیر یك اقاقی خوابید
رنگ دنیای قشنگ و
توی رویا ها بازم دید
ندونستیم كه دروغه
رنگ آسمون آبی
حالا فهمیدیم یه عمره
كه ما موندیم تو چه خوابی.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#109
Posted: 26 Jun 2013 16:29
مـتــرســــك
تو عمق چشمای تو، فریبه یه دروغه
چراغ خونهء دل، چه بی نور و فروغه
دیگه صفا و عشقی، نداری تو كلامت
دیگه صداقتی نیست ، واسم توی سلامت
شكسته بین ما عشق ،غرور و بی نیازی
شاید میخوای تـو از مــن مترسكی بسازی
فراموشم نمیشه محبت و یه رنگیت
دلـم گـرفته حـالا ، ازیــن همه زرنگیت
برو یه جای دیگه حرفات واسم چه پوچه
عشق و نمی فروشن تـوی گذر، تو كوچه.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#110
Posted: 26 Jun 2013 16:29
مث گلی
مث گلی گل نسترن و یاس
عروس باغچه ی باغ پراحساس
مث عروسکی تو خواب و رویا
پربالش تو مخمل ابراس
مث کبوتری رو بوم خونه
نشستی تو دلم چه بی بهونه
پریدی یه شبی چه نرم و آروم
یدونه از پر بال تو اینجاس
فرشته ی کوچیک ای آسمونی
با اون حرفای خوب شیرین زبونی
میدونم که دلت کوچیک و ساده اس
با من همیشه خوب و مهربونی .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...