ارسالها: 181
#111
Posted: 26 Jun 2013 16:30
دفتر شعر
منم با دفتر شعر و یه خلوت
سکوت و یاد تو در من تنیده
نگاهت با منه تا صبح فردا
صدات در گوش من چه صاف و روشن
حضورت تکیه گاهم میشه ای عشق
مث زیبا ترین تن پوشه بر تن
مبادا خلوتم خالی بمونه
زعطر ناب تو ای نغمه پرداز
چه حسرت می کشم بی تو می بینم
که خاموشه تن زخمی این ساز .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#112
Posted: 26 Jun 2013 16:31
منجی
منجی این تن شکسته
که تو پائیز موندنی شد
خط به خط شعر و کلامم
از تو شد که موندنی شد
حرف من بوی تو داره
بوی خوب عاشقونه
اگه رفتی از کنارم
چی واسم اینجامیمونه
هردومون از برف و سرما
اومدیم اینجا یه روزی
نکنه تو حرم آتیش
بشینی اینجا بسوزی
سردی فصل زمستون
اگه مارو بی صدا کرد
اگه از بهار و خورشید
تنای مارو جدا کرد
نباشه غمت زمستون
فصل اوج خواستن ماست
جای پای هردوتامون
روی برف همیشه پیداست
دلامون گرم و بهاری
اگه برگامون می ریزه
شاید آفتاب جوونی
با دلامون در ستیزه .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#113
Posted: 26 Jun 2013 16:31
مگه میشه گم نشم
مگه میشه گم نشم تو خاطره
وقتی عطر تو میاد از پنجره
پر میشه از نفست حجم اتاق
مث آواز میشینی تو حنجره
شب و آفتابی بکن ای نازنین
با غروب غربتم تو همنشین
رنگ آسمون بزن تنهائیمو
جشن مهتاب و بیار روی زمین .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#114
Posted: 26 Jun 2013 16:31
مرگ غزل
توی بغض خیس گریه
از تو من به خود رسیدم
سفری بی انتها بود
كه اونو به جون خریدم
لحظه لحظه ی غزل بود
جوشش عظیم احساس
كه همیشه توی گریه
همدم و همسفر ماس
واژه واژه شد تو سینه
هق هق ام رنگ ترانه
من یه رود بی نشون و
تو یه دریا بیكرانه
تو هوای بیقراری
اسم تو اومد تو سینه
همیشه آخر قصه
واسه من اینجا همینه
یه علامت سواله
واسه من آخر حرفام
مث زنجیر یه عادت
روی دستام روی پاهام
از چی پیدا شد ترانه
حرف من پشت غزل مرد
همه ی قافیه هامو
حس این دلشوره ها برد
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ویرایش شده توسط: Nima_785
ارسالها: 181
#115
Posted: 26 Jun 2013 16:31
طلوع شعر
منو با طلوع یک شعر می بری تا اوج فردا
منو با رقص یه شبنم می کشی تا مرز دریا
منو قربونی شعرت می کنی تو ذره ذره
می مونه از تن خسته ام دوسه خط ترانه برجا
تا نفس باشه تو باشی خالق ترانه ی من
که گلوم زخمی بغضه شعر تو بهانه ی من
بگیر این ابرای خیس و برو تا شهر یه رویا
بپوشون جامه ی نور و به تن خسته ی فردا
شب و از راه دربدر کن با طلوع هر نگاهت
صد ستاره پاره پاره افتادن اینجا براهت
این نه شعر نه کنایه این فقط یه حرف ورازه
یه فرشته ی مسافر که برات قصه میسازه
اون فرشته رفته حالا یه جایی دور از تو و من
مونده خاطره اش همینجا توی قلبای تو و من ...
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#116
Posted: 26 Jun 2013 16:57
موندنی
میشه حرفی از جدایی نزد و کنار تو بود
مث دریا موندنی شد نه گریزون مث یک رود
میشه ساکت بود و آروم میشه بی صدا ترک خورد
میشه هرروز آروم آروم خشکید و پوسید و پژمرد
میشه اینجا با تو باشم نگیرم از تو بهونه
پشت پا به رسم دنیا بزنم من عاشقونه
روزا با چشم تو خورشید بزنه سر به اتاقم
جوهر عشق و بریزه تو تنم تو برگ و ساقه ام
پیش تو تو اوج ابرام شاعر شعر خزونم
همه دنیا رو می بخشم ولی پیش تو می مونم
حس من با تو قشنگه بی تو من چیزی ندارم
تو پرو بال پریدن تو زمستون تو بهارم
تو طراوت جوونی تو شکوه بی نیازی
میتونی از حرفای من شور آواز و بسازی .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#117
Posted: 26 Jun 2013 16:58
عروس دریا
می خوام رنگ چشاتو بپاشم روی دنیا
می خوام موج صداتو ببرم تا به ابرا
می خوام ترانه هامو بریزم روی دریا
بسازم قایق نور واسه تو گل تنها
می شینی روی موجا ٬ مث عروس دریا
می پاشه پولک نور از آسمون سر ما
می بینم گل خنده نشسته روی لبهات
همین خونه ی کوچیک می شه یه قصر رویا
می خوام ستاره ها رو بذارم روی زلفات
می خوام بنفشه ها رو بریزم به سراپات
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#118
Posted: 26 Jun 2013 16:58
می توانم از نگاهی
میتوانم ازنگاهی
طرحی از دریا بسازم
از حریر نرم رویا
جامه ی فردا بسازم
میتوانم گنگ و مبهم
پر شوم از شوق باران
یا چو گلبرگِ گل سرخ
در شكوه سبزه زاران
میتوانم شعر باشم
سربلند و جاودانه
یا خطی از یك قصیده
یا غزل یا یك ترانه
میتوانم ابر باشم
آرزوی دشت تشنه
میتوانم زخم باشم
در گلوی بغض دشنه
میتوانم آب باشم
تا بشویم خون ز خنجر
میتوانم عشق باشم
یا خیالِ عشق در سر
هر چه باشم هركه باشم
پیش تو یك قطره باران
شبنمی بر برگ یك گل
جان دهد پیش تو آسان .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#119
Posted: 26 Jun 2013 16:58
باور رفتن
میدونی باور رفتن توی رود تا همیشه
تو اگه بخوای بمونه منتظر میگه نمیشه
نه منو طاقت موندن توی این غروب غمگین
نه برام شوق پریدن توی این هوای سنگین
توی گوشم که می پیچه یه صدای آسمونی
میگه حیفه که تو اینجا توی این شبا بمونی
دستتو بذار تو دستم ای نهال قد کشیده
هرکی اون بالا رسیده طعم خوشبختی چشیده
اون بالا فرقی نداره تو کی هستی از کجایی
چیزی که مهمه اینه از زمین و تن جدایی
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#120
Posted: 26 Jun 2013 16:58
نگات رنگ غروبه
میشد از صد هزار چشم
چشاتو دید و فهمید
نم بارون شد و باز
واست بارید و بارید
میشد با دستای تو
پلی زد تا ستاره
میشد تو هر ستاره
فقط چشم تو رو دید
نگات رنگ غروبه تو ساحل یه تردید
حضورت از شب من طلسم یاس و برچید
می خوام رنگ چشاتو
بپاشم روی دنیا
می خوام امروز و با تو
برسونم به فردا
نمیشه بی تو بود و
نوشت از یادگاری
نمیشه بی تو سر کرد
شب چشم انتظاری
نگات رنگ غروبه تو ساحل یه تردید
حضورت از شب من طلسم یاس و برچید
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...