ارسالها: 181
#81
Posted: 26 Jun 2013 16:20
زخمی
به شكستن خو گرفتم
تو نزن سنگی به من یار
اگر از دستت بر آمد
زخمی از قلبم تو بردار
جای صد هزار تا اینه
میشكنم پیش تو هر شب
می نشینم در نگاهت
تا كنم اسم تو تكرار
گفتی از من میگریزی
تا بشویی تن زتردید
گفتم از خود میگریزم
سوی تو هر بار و هر بار
ترسم آخر تو ندانی
فرصت كوتاه این عمر
لحظه ای ایی كه بینی
عشق را بر چوبه ی دار.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#82
Posted: 26 Jun 2013 16:21
رویایی
بذار باور کنم حرفای ابر و
تو لحظه ی شکستن اوج فریاد
همون لحظه که میشکنه میریزه
گل اشکش رو توی دامن باد
بذار طعم گس صبح خماری
توی رگها و خونم باشه بر جا
نذار ابر سیاه تیرگی ها
بگیره نعمت خورشید و از ما
فراموش می کنم مهتاب و امشب
میذارم سر روی بالین شعرام
به فکر مرگ گلدون اقاقی
که پیچیده هنوز عطرش تو رگهام
می خوابم چشممو آروم می بندم
شاید رویای خوبت رو ببینم
اگه رویایی ام دور از آدمهام
اسیر دست تقدیرم چنینم .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#83
Posted: 26 Jun 2013 16:21
رویا
باز دوباره بوی بارون
شرجی هوای دریا
عکس کهنه و قدیمی
روی طاقچه مونده برجا
نغمه ی بارون دوباره
تو رو یاد من میاره
پشت این سیاهی شب
کی خوابیده کی بیداره
تیک تیک ساعت خسته
می پیچه توی اتاقم
انگاری از پشت شیشه
کسی اومده سراغم
پشت پنجره میشینم
میدوزم چشم و به کوچه
شایدم فقط خیاله
یا یه رویایی که پوچه
پشت اون درختای بید
یادمه خیلی نشستیم
تلخی سکوتمونو
با ترانه ای شکستیم
اونروزا ابری نبودن
آسمونای من و تو
هیچی فاصله نمی ذاشت
بین دستای من و تو
میدونم فقط یه رویاس
پشت این شبای تیره
باورم نمیشه هرگز
واسه برگشتن چه دیره
رفتی و دیگه نمی شه
آسمونم گرم و آبی
ای گل نیلوفر من
تو کدوم برکه تو خوابی .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#84
Posted: 26 Jun 2013 16:21
روی گونه های خیست
روی گونه های خیست
نم دریاها نشسته
از غم بارون چشمات
بال شاپرک شکسته
توی دریای نگاهت
رنگ بی تابی میشینه
غربت غروب جمعه
که میگن آره همینه
دستاتو بزن به دریا
گونه هاتو آفتابی کن
شبای تنهایی مون و
باز دوباره مهتابی کن
اشکاتو بده به ابرا
تا ببارن روی صحرا
لاله های سرخ عاشق
درس عشق بگیرن از ما .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#85
Posted: 26 Jun 2013 16:22
شاهد عشق
رفته از اینجا تا قله ی نور
بابالی از شوق سرشار و پرشور
نامش همینجاست در دفتر ما
او شد ستاره بالا سر ما
از یاد و نامش ماندی تو برجا
امید فردا آینده ی ما
ای شاهد عشق ای مانده در یاد
چون کوه محکم چون سرو آزاد
یادش گرامی نامش چو خورشید
در قلب ایران چون مه درخشید .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#86
Posted: 26 Jun 2013 16:22
ســهم تــو
این روشنی سهم توئه ،
تو اومده از راه دور
شبای دلتنگی من ،
بیگانه با حضور نور
این آسمون ، این پنجره ،
این داغی آفتاب زرد
مال توئه ای آشنا ،
شبام یه عمره شده سرد
روز و شب و ورق زدم ،
از این كتاب سرنوشت
اینكه همه اش یه عادته ،
كی سرگذشتمو نوشت ؟
منتظرم منتظرِ لحظه اوج
تا وا كنم بال و پری تو آسمون
اگه میخوای تو هم كنارمن باشی ،
تا آخر سفر بیا پیشم بمون.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#87
Posted: 26 Jun 2013 16:22
آهنگ یه رویا
شایدم شعرای من
واسه تو خیلی غریبن
اما میدونم همیشه
خالی از رنگ و فریبن
توی لحظه ها ی رستن
وقتی که چشم انتظارم
واسه بارون غزلهام
تو رو بازم کم میارم
همیشه صدای خوبت
مثل آهنگ یه رویاس
که طلوع گرم خورشید
پیک خوشبختی فرداس
میدونم احساس قلبم
توی شعرم ریشه داره
اگه تلخه اگه شیرین
واسه من فرقی نداره .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#88
Posted: 26 Jun 2013 16:22
شـبِ كاغـذی
تو شبِ كاغذی آرزوهام ،گـم شدم
دنبال یه جون پناهی بازیچهء مردم شدم
هر طرف نگا كنم نه چراغه نه ستاره
نه یه قطره بارونی كه روی تشنگیم بباره
نه یه همصدا كه با من شعرِ خوشبختی بخونه
نه یه خاطره كه تا ابد توی دلا بمونـه
همه خو شبختِی كوچیك من دستای تو بود
تو مث دریـا بودی من مثل یك رود
هوس یكی شدن با تو و اون قلب بزرگت
آرزویی كه بشه در تو ازین دلهره آسود.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#89
Posted: 26 Jun 2013 16:23
شوق پرواز
حالا كه پر شده ای از شوق پرواز
راهی جاده ی عشقی تو از آغاز
منو با خاطره هام اینجا رها كن
ای تو نبض شعر من خوب غزلساز
من میخوام تنها بمونم
خالی از هر شوق و اندوه
قلب خشكم چون بیابون
سخت و سنگی چون دل كوه
ای تو فریاد لب من
بغض خاموش شكفتن
از لبای سوخته ی عشق
خط به خط غزل شنفتن
راه ما از هم جدا بود
این نه قصه اس نه سرابه
پلای برگشتن ما
حالا پشت سر خرابه
برو روبرو تو دریاب
پشت سر ویروونه مونده
یه شكسته كه واسه تو
خط به خط شعراشو خونده.
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
ارسالها: 181
#90
Posted: 26 Jun 2013 16:23
شب و دلواپسی
شب و دلواپسی وباد می کوبه پنجره ها رو
بغض بی امون گریه میگیره حنجره ها رو
آینه ی قدی رو دیوار میدوزه چشم و به درگاه
عمریه مونده تو سینه اش حسرت یه آسمون آه
کاغذای پاره پاره یادگاری از تو بودن
روزایی که تا سپیده میشد از چشات سرودن
بگو جرم من چی بوده که دل و دادم به دریا
که کشوندی عاطفه ام رو به محاکمه تو حالا
چشمه بودی واسه احساس که یه روز به گل نشستی
عکسمو تو آینه ی آب یهو بیصدا شکستی .
وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ،
امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛
پس
هیچ وقت نا امید نشو ،
بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...