ارسالها: 14491
#251
Posted: 24 Jul 2014 21:23
✯✯✯✯✯
تازه اگر از کونگو زنده بگذری _
راه کمی نیست
از روزاریو تا پشت فنس هایِ صریح
تا پشتِ کوه هایِ آند
تا دهکده ی کوچکی در بولیوی
راه کمی نیست
که گلوله هم خسته باشد وُ
بهانه گیر
از دور که نگاه کنی
انگار قلموهایِ سرخ
روی قیریِ راه رقصانده باشند
_ نقاش ها سیگار کوبایی دود می کنند _
ابژه سیگار کوبایی دود می کند
از دور که نگاه کنی
دست مرد پس می خورد
وَ بین کاه ها
قهرمان از پشت پخش می شود
از دور که نگاه کنی
ترسیده قهرمان
رویِ دوپا می لرزد وُ
از پشت پخش می شود
اما از نزدیک که نگاه می کنی
سیگار آخرش را دود می کند وَ می گوید :
جالب است ماریو ترانِ عزیز
من باید چند سال گورم را گم کنم
و چشم هایِ تو را صدف ها از مروارید پُر
جالب است !ماریو تران عزیز
از نزدیک که نگاه می کنی
پشتِ هم شلیک
بارانیِ پارتیزان سرخ
" ماریو ترانِ عزیز می لرزی "
وَ قهرمان سعی می کند رویِ دو پا بایستد
که ایستاده بمیرد
خسته هم هست
_ تازه اگر از کونگو زنده گذشته باشد _
راه درازی آمده
از روزاریو تا
دهکده ی کوچکی در بولیوی
خسته وُ بهانه گیر
راه درازی آمده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#252
Posted: 24 Jul 2014 21:24
✯✯✯✯✯
به مرکز ثقل سایه ها خوش آمدید
رویِ این کاغذ سفید , تمام سیاهی ها
حولِ تاریکیِ دستهایِ من می چرخند
وَ در این گرگ وُ میش او کبودیِ مبهمی است
که در امتداد دودی رنگِ شعر , دور می شود
حق با شما است
اما اجازه بدهید اینجا نقطه نگذاریم
او از این شعر دور می شود
تا در چند صفحه قبل تر
چند صفحه بعد تر
( که البته از آن هم عبور می کند )
به شعر دیگری نزدیک شود .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#253
Posted: 24 Jul 2014 21:26
✯✯✯✯✯
فرض کن من
ابله کوروساوا هستم
و اینجا سرزمینی
که تواضعِ بید را به جنون
رقصش را به ترس تعبیر می کنند
حالا
آنطور که باید
به من گوش می کنی
رو به رویِ ما نایست
ما بلد نیستیم رو بازی کنیم
و به همان اندازه که لبخند می زنیم ,
خطرناکیم
همین حالا که این زنِ جذامی را روبه رویت لخت می کنم
پشتِ شقیقه ی راستم مردی
خشاب کلتش را جا می زند
و به جیبِ چپ پیراهنت نگاه می کند
به جیب چپِ پیراهنم
لبخندِ کدام یکی از ما
تاجِ گلِ پایه دارِ روبه روی مسجد را
زیبا تر می کند؟
به حرف هایِ ما راجع به دریا
اعتباری نیست
ما زمانی به بار انداز رسیدیم
که کشتی ها
لکه هایِ سیاهی بودند
که خط صاف افق را مجعد می کرد
و کمی پایین تر
ته سیگارهای ما در آب
بالا وُ پایین می شدند
دندان هایِ کلید شده ی کدام یکی از ما
این منظره را زیبا تر می کند؟
برادرم
ما استخوان هایِ هم را برای سگ ها ریختیم
دهان خواهرانمان را برداشتیم
و به صورت هاشان اسید تعارف کردیم
بعد
پشتِ کارتِ ویزیت هامان
پاپیون هایمان را تنظیم کردیم
که برای اولین بار در ...
با قیمتی استثنایی ...
که با ما تماس بگیرید
و هیچکس فرصت نکرد بپرسد
تاجِ گل پایه دار مسجد
منظره ی بار انداز را
چهره ی چه کسی زیباتر می کند
حتی شما
دوست عزیز
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#254
Posted: 24 Jul 2014 21:29
✯✯✯✯✯
شعبده نیست
اصلا دست من نیست
چال که می افتد گونه اَت
بوسه
خودش بروز می کند.
✯✯✯✯✯
گفتی آسمانِ صافِ بی لکه
رفتارت آبی باید باشد
اما ماهِ بی رحمِ من
مگر آبی می شود شب !؟
✯✯✯✯✯
من عاشقِ توام یعنی :
دلم برایت تنگ
کجایی ؟
بغل کم دارم
تصدقِ چشم هات
قربان خنده هات ,
من بی تقصیرم
اگر از این همه فاصله تنها
یک " سلام , روبه راهی ؟ "|ِ ساده
به گوش تو می رسد .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#255
Posted: 24 Jul 2014 21:31
✯✯✯✯✯
آقایِ کوئیلو می گوید :
اگر جسارت خدانگهدار داشته باشی
زندگی تو را
سلامی تازه هدیه می دهد!
من زندگی را برایت بدرود گفته ام
اما تو
جسارت یک سلام ساده نداشتی
✯✯✯✯✯
خیس وُ خَمیده وُ خمار
بر می گردم
میخانه ی تو
خسیس وُ باران خیز است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#256
Posted: 24 Jul 2014 21:33
✯✯✯✯✯
تو به هیچ جا نمی رسی حوّا جان
چون هیچ جا
خانه ی آدم نمی شود
✯✯✯✯✯
برای رسیدن به تو
شب می شوم
سحر می شوم
صلوة ظهر
تنگِ غروب
دوباره شب می شوم
و از نو طلوع می کنم ؛
تو نمی خواهد کاری کنی
فقط یک بار
فقط برای یک بار
فقط برای یکبار هم شده ,
یک جمعه باش .
✯✯✯✯✯
من وُ تو
دو تا خطِ صاف ایم , کنار هم
به چه دلخوش کنیم ؟
جز اینکه درافق
ما شده ایم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#257
Posted: 24 Jul 2014 21:35
✯✯✯✯✯
به خانه بر می گردند
پوتین هایِ خسته با
دست هایِ بسته با
آب
بابا کنارِ پنجره منتظر
مادر که دلشوره تر
کنارِ در
من که دیوانه ام
میانِ این واژه ها
تکیه داده به سطری
که از ابتدایِ این شعر برداشته شد :
" خوشم که گریه می کنم , خوشم "
✯✯✯✯✯
از تویِ کیفِ پولِ چرمیِ ساییده اش
عکسی نشانم داد : زن بود وُ بچه ای
گفتم :
زنِ زیبایی داری , پسرِ شیرینی .
گفت :
داشتم ...
_ صداش بم شده بود _
دیگر حرفی نزدیم ,
سیگار تعارف کردم وُ کشیدیم
برف هم
در نفس هایمان , می بارید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#258
Posted: 24 Jul 2014 21:39
✯✯✯✯✯
گاهی که بهانه گیر می شد
موهاش
نوازش می خواست
با شما هستم
شمایی که جایِ من نشسته ای :
موهاش
آه موهاش
گاهی که بهانه گیر می شد
✯✯✯✯✯
از هر کسی که به هر دلیل با او در ارتباطی بدم می آید
به هر کس بگویی عزیزم , از او لجم می گیرد
حتی وقتی بچه ای را لوس می کنی
حسودی می کنم
و با تمامِ احترامی که قائلم
دلم می خواهد سر به تنِ آل پاچینو نباشد ...
پس تعجب نکنی
اگر همین روزها
بی مقدمه ,
به غاری کوچ کردیم .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#259
Posted: 24 Jul 2014 21:45
✯✯✯✯✯
آنجا که از چارچوبِ در
چمدانی بیرون می رود
آنجا که ایستگاه
آخرین نقطه ی قطار را می بوسد ,
درست آنجا
پشتِ شیشه هایِ ماتِ فرودگاه
من ,
ایستاده ام ؛
ببخشید , سلام !
من ,
تنهایی هستم
✯✯✯✯✯
به من نزدیک باش
آنقدر که درد , به دهانِ پاره شده
آنقدر که صبر , به نخاع قطع شده
آنقدر که مرگ , به تو
به من ...
اما
آنچه بینِ ما نشسته مرگ نیست
گنجشکِ دیگری ست
که از اینهمه امتدادِ کابل
همین یک وجب˚ بینِ ما را انتخاب کرده است
حرفی بزن
کاری بکن
و نزدیک شو به من
آنقدر که درد
آنقدر که صبر
آنقدر که من
تحملم تاب بیاورد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#260
Posted: 26 Jul 2014 12:47
✯✯✯✯✯
من بر خلافِ تو
خودم را که گریه می کند ,
دوست تر دارم
چه کنم
این من
گل نه˚ پوچ را
دوست تر دارد
✯✯✯✯✯
غربت صدایِ تو است
پشتِ گوشی
وقتی وانمود می کنی
همه چیز روبه راه است
✯✯✯✯✯
حال آدم که دست خودش نیست
عکسی می بیند
ترانه ای می شنود
خطی می خواند
اصلن هیچی هم نشده
یکهو دلش ریش می شود ...
حالا بیا وُ درستش کن
آدمِ دلگیر
منطق سرش نمی شود
برای آن ها که رفته اند
آن ها که نیستند , می گرید
دلتنگ می شود
حتی برای آنها که هنوز نیامده اند ...
دل که بلرزد
دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست
این وقت ها
انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده ای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری می خواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست !
دم تصادف می کند ,
با یک اتوبوس خاطره های مست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟