ارسالها: 14491
#61
Posted: 17 Aug 2013 20:11
✿✿✿✿✿
عـــزیز دلـــم
این که کــداممان عوض شــده ایم
اصلا مهــم نیست !
لحظه ها در گــذرند و این میان ...
عشــق است که یتــیـم مانده !!!
✿✿✿✿✿
دستمال کاغذی را با اشک هایت تر کن
و روی قلبت بکش !
عشق همچنان در وجودت نفس می کشد ،
فقط کمی خاک گرفته است !!!
✿✿✿✿✿
شعــر هــای عاشقانه ام را
که فقط برای تو می نوشتم ...
برای ایـن و آن می فرستـادی !
دنیــا را عاشق کرده ای و خود ،
از هـفــت دولــت آزادی !!!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#62
Posted: 17 Aug 2013 20:13
✿✿✿✿✿
پشت همین چراغ قرمز
اعتراف کردم که دوستت دارم!
تا هرجا مجبور شدی کمی مکث کنی ،
،یاد عشقمان بیافتی
چه می دانستم قرار است بعد از من
تمام چراغ های زندگی ات سبز شوند
✿✿✿✿✿
با هــزار و یک ترفـنـد
شاخه گلی مصنـوعـی را
در میان گل های شاداب گلـدانت جای دادم
و بر دفتــر خاطراتت نوشـتم :
" تــــو را دوســـت خواهـــم داشــت
تا زمانــی که آخـــرین گل ، پــژمرده شـود !!!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#63
Posted: 17 Aug 2013 20:14
✿✿✿✿✿
باور كند؟!
وقتي رد دندان هاي من را
گوشه ي شكلات هديه ي تو
در روز عشاق مي بيند؟!
كاش مي فهميدي كاغذ كادو را
مخفيانه باز كرده ام!!!
✿✿✿✿✿
عزیــز دلــم
زندگی من به اندازه کافی شبیه فیلم های هندی
بی سر و ته هست !
تو دیگر
پشت درخت های تقدیر و حادثه پنهان نشو !!!
✿✿✿✿✿
مقابل پنجره ات نرده کشيده ای
تا عاشقانت دخيل ببندند
و من بيمناکم از
کليدی که قفل احساست را بگشايد
و دستی که پنجره ات را
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#64
Posted: 17 Aug 2013 20:18
✿✿✿✿✿
چیزی شبیه دستگاه عابر بانک است!
و من نیز برای سومین بار
شماره ی رمز را اشتباه وارد کردم
تا مجبور شوی در شعبه قلبت
چند روزی بیشتر میزبانم باشی
✿✿✿✿✿
به کدامین کتاب مقدس دنیا سوگند بخورم؟
که از یاد عاشقان واقعی ات نخواهی رفت؛
حتی اگر تو را...
به آخرین صفحات تاریخ تبعید کرده باشند!!!
✿✿✿✿✿
چه قلب هایی که در خانه اش شکست و
علتش سر به مهر ماند.
"عشق" را به جایگاه شهود فرا می خوانم
قیام کنید!!!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#65
Posted: 17 Aug 2013 20:20
✿✿✿✿✿
در هفت آسمانم حتی ...
هواپیمایی عبور نمیکند ،
تا خود را به نور چراغ هایش فریب دهم،
که من هم ستاره ای دارم ....
✿✿✿✿✿
همیشه عشق
پیش از آنکه تو را به اوج ببرد
هر دو پایت را می شکند!
و بعد تو می مانی و تنهایی
و بعد به میهمانی ابرها می آیی!
✿✿✿✿✿
نقشه ي جزيزه اي را يافته ام
كه در آن گنجي از ....
آرامش بي پايان نهفته است
آن را به ناخدايي هديه خواهم داد
كه كشتي اش هنوز
ساخته نشده است !!!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#66
Posted: 17 Aug 2013 20:21
✿✿✿✿✿
تبر را انتخاب می کنی
یا بیل الکتریکی؟
برای شکستن سکوتی که...
عمری است بین من و توست!!!
✿✿✿✿✿
به آخر تمام اتوبان های شهر رسیدیم
وبه آخر کنار هم بودنمان!
در تمام عمر هیچ گاه این گونه
آرزو نکرده بودم
ای کاش هواپیما داشتم!!!
من عاقبت ازين جا خواهم رفت
پروانه اي كه با شب ميرفت
اين فال را براي دلم ديد...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#67
Posted: 17 Aug 2013 20:24
✿✿✿✿✿
چرا این گونه است؟
نمی دانم چرا این گونه است
وقتی نگاه عاشق کسی به توست میبینی
اما دلت بسته به مهر دیگری است بی اعتنا
می گذری و عاشقانه به کسی مینگری که دلش
پیش تو نیست
✿✿✿✿✿
قصري ساخته بودم برايت
از جادويي ترين شاخه هاي گل سرخ اما تو به
لطافت يك تراكتور از روي آن گذشتي
✿✿✿✿✿
وقتي گرفته اي ،
وقتي که ناخوشي
وقتي شبانه روز فقط
وقت مي کشي ،
دستامو پس نزن
پاي دلم بشين
يک بار ، يک نفر هم غير خودت ببين !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#68
Posted: 17 Aug 2013 20:25
✿✿✿✿✿
آنگاه که ضربه هاي تيشه
زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس ميکني
به خاطر بياور که...
زيبائي شهاب ها از شکستن
قلب ستارگان است
✿✿✿✿✿
به طراوت باران...
نه!
به زلالی خدایی که می پرستی
دوستت خواهم داشت!!
دلم برايت تنگ شده !
✿✿✿✿✿
مي خواهم آنقدر اشک بريزم
تا غبار فاصله از قلبم تميـــز شود .
ولي مي ترسم ...
" تهران" ، " ونيــــز" شود !!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#69
Posted: 17 Aug 2013 20:27
✿✿✿✿✿
یه صفحه سفید، به همراه یک قلم
این بار حرف ،حرف نگفته ست
یک حرف تازه
نه از تو ...
هی فکر می کنم
هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم
اما
دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند
انگار این قلم
جز با حضور نام تو فرمان نمی برد
در تمام صفحه های دفتر شعرم
در گوشه های خالی قلبم
در لحظه های تلخ سکوتم و فکرهام
چیزی به جز تو نیست که تکرار می شود
مثل درخت در دل من ریشه کرده ای
پایان
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#70
Posted: 12 Sep 2013 11:15
اشعار و دست نوشته های گلی امیر اصلانی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
صفحه 7 از 38