ارسالها: 6561
#1,131
Posted: 14 Mar 2014 22:15
۶
من هزارهی بیپايانِ شفاعتم
و پروردگار
دعای مرا مستجاب میکند.
در اين خارزارِ خزانی
من مزمورِ شکفتن و دليلِ حوصلهام.
در اين ديار
تا ناله و ناروايی باقیست
ديده به خوابِ خوش نخواهم سپرد
اين ارث و عادتِ من است
جز راستی و دُرُستی
هيچ راهِ ديگری پيشه نکردهام
و او که جز به راستی و دُرُستی درآيد
برادرِ من نيست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,132
Posted: 14 Mar 2014 22:15
۷
بينايم چون عقاب
هشيارم همچون آهو
و مغرور به گونهی پلنگ.
پندارِ من پشتيبانِ شما باد
گفتارِ من کردارِ شما باد.
دودمانتان در آرامش
زندگیهاتان دراز
و آينده روشنتر از امروزتان!
اين آرزوی من است.
او که به نامِ عدالت میآيد
بايد عدالت را برقرار کند
ورنه دشمنِ من است.
او که به نام آزادی میآيد
بايد آزادی را برقرار کند
ورنه دشمنِ من است.
دشمنِ من دشمنِ مردم است و
دشمنِ مردم دشمنِ من است.
پس بدانيد که من
سَرِ متجاوز را به سنگ خواهم زد
سَرِ تازيانهزن را به سنگ خواهم زد.
دروغ دشمنِ من است
ريا و دورويی دشمنِ من است
و من هرگز
به وجدانِ خويش و
وجدانِ جهان دروغ نگفته، نمیگويم، نخواهم گفت،
زيرا دروغگو
دروغگو به دنيا نمیآيد
اما دروغگو
دروغگو از جهان خواهد رفت.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,133
Posted: 14 Mar 2014 22:16
۸
دليری و دانايی
ثروتِ بیزوالِ ملت من است
و من با همدلیِ مردمانم بود
که کاريزها و رودها روان کردهام
سدها ساخته و شهرها بنا کردهام.
و من برای شما
بوی خوش و
خوابِ آرام و
زندگیِ زيبا ...
برای شما مردمانِ بزرگ آرزو میکنم.
پس در پیِ همين پندارِ دُرُست بود
که بيابانها را باغستان کرديم
شورهزاران را به سبزينگی آراستيم
و رويایِ آزادیِ آدمی را
به هر هفت ستاره رسانديم.
در سرزمينِ من
هيچ کسی
ديگری را فرودستِ خويش نمیداند
زيرا همگان
خويشاوندانِ مناند.
مُدارا و مُرِوَت
ميراثِ من است.
مُدارا و مُرِوَت را من از آسمان و زمين آموختهام.
پس به مردمانم بشارت دادم
ارابهرانِ آزادی بازخواهد آمد
و عدالت را از آسمان به زمين خواهد آورد.
و به سپاهيان خويش گفتم
چون به شهرها درآييد
شکستخوردگان را گرامی بداريد و
با مردمان مهربانی کنيد
هر او که کودکی را هراسان کند
هر او که دلِ انسانی را بلرزاند
به سختی کيفرش خواهم داد
زيرا مدارا و مروت
مزمورِ بیزوالِ من است.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,134
Posted: 14 Mar 2014 22:16
۹
در برابرِ فرودستان، فروتنم
در مقابلِ ستمگران، مقتدر
و رو در رویِ رياکاران، بیرحم.
هر او که از کردهی نادُرُستِ خويش
پشيمان شود
شفاعتِ من ارزانیاش خواهد شد.
هر او که به بيداری برآيد
برادرِ من است
و او که همدلِ مردمان شود
هرگز پشيمان نخواهد شد.
پس شما را به گذشت، به عشق و به محبت
فرا میخوانم
سخنِ مرا بشنويد
من کوروش، پسرِ ماندانا و کمبوجيه
چنين پنداشته
چنين گفته
چنين کردهام.
تمدنِ من تاريکی را از جهان خواهد زدود
زيرا من برای رفاه و رهايی آمدهام.
مرا مجلسی از دبيران و دانايان است
مرا مجلسی از پيران و پاکدينان است
که ياریام میدهند
تا قبايلِ آدمی بیقانون نماند
من شاه شاهانم
خورشيدزادهی اَنشان و آسمانِ بلند
که شادمانی را برای شما خواستهام
که خوشیها را برای شما خواستهام
که عدالت و آزادی را برای شما خواستهام.
فراموش نکنيد
او که زيانی به مردم رسانَد
رازدارِ اهريمن است
و من کيفرش خواهم داد.
اما او که سلامتِ مردمانِ مرا بخواهد
اولادِ آب و علاقه و خورشيد است.
نيکوکارِ بزرگ منم
پارسای بیهمتا منم
من داوریِ ايزدان را به زمين آوردهام.
پس به پيروانِ خود گفتم
من هرگز کسی را
به دليلِ آيين و باورش
به بند نخواهم کشيد
شما نيز با دانايی
به آرايشِ اورنگِ خويش برخيزيد
زيرا او که نمیآموزد، خردمند نيست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,135
Posted: 14 Mar 2014 22:17
۱۰
برای خستگان و درماندگان
دعا میکنم
برای نوميدان و ناخوشان
دعا میکنم
برای مادران، زنان و دلسوزان
دعا میکنم
برای بيماران و بيمزدگان
دعا میکنم
برای نادانِ بهزانو درآمده
دعا میکنم
برای پتيارهی پشيمان
دعا میکنم
برای نانآوران و آموزگاران
دعا میکنم
برای پيران و منتظران
دعا میکنم
برای پدرانِ دورمانده از دودمان
دعا میکنم
و برای او که برای ملتم دعا میکند
دعا میکنم.
من پيامآورِ نور و پيشوای پاکانم
من خوب میدانم کيستم
از کجا آمدهام
چه میکنم
و راهم کجا و چراغم کدام است.
شما نيز در خويشتن انديشه کنيد
ورنه پيشِ پايتان روشن نخواهد شد
ورنه در اين جهان
جايگاهی نخواهيد يافت.
مردمانی که به دانايی و دليری نرسند
سرانجام به خيمهی بردگان خواهند خزيد
داشتههای خويش را دريابيد
دانش و دليری خود را دريابيد
ورنه به پتيارگان پناه خواهيد بُرد.
او که خويش را به بدی بيالايد
هرگز شادمان نخواهد زيست.
پس از ديو و دروغ بگريز
از پلشتی و پتيارگی بگريز
از تازيانه و تجاوز بگريز
چرا که جباران هرگز شادمان نخواهند زيست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,136
Posted: 14 Mar 2014 22:17
۱۱
هشيار باشيد
در اين سفر
هيچ قَدَمی ساده نخواهد بود
هيچ دَمی بیرنج نخواهد بود.
در دفاع از دردمندان دريغ نکنيد
زلال، عميق و بلندنظر زندگی کنيد
و به ياد آوريد
نياکانِ شما
مشعلدارانِ دانايی و توانايی بودهاند.
به فهمِ آب رسيدن و گندم را گرامی داشتن،
اين آيينِ من است
پس او که روندهای را بيازارد
جهان را آزرده است
او که درختی را بيفکند
بیاجاق خواهد مُرد
او که آب را بيالايد
روانِ خويش را آلوده کرده است.
درد و خواری نباشد
شکست و حقارت نباشد
عزا و آسيمگی نباشد
اين دعای من است.
دروغ در بَند باشد، نه آدمی
فرومايگی مُرده باشد، نه فهمِ درست
ستمگر به زانو درآيد، نه دادآورِ آدمی
خشم در گور خفته باشد، نه اهلِ خِرَد.
دُرُستی، شيرينیِ کلام، دوستی، علاقه
آب و گندم و دريا بسيار باد
اين دعای من است.
آسانگذر باد جهانِ شما
شادمان و بیکرانه باد زندگانیِ شما
اين دعای من است.
کُشته باد کژدمِ کور
کُشته باد کينهتوزیِ آدمی
شما را وصيت میکنم:
رفتار
به خِرَد زيباست
زيبا باشيد
زيرا بر اين گيتیِ بیانتها
هر چيزی را که با خِرَد آفريدهاند، زيباست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,137
Posted: 14 Mar 2014 22:17
۱۲
از اندوه و از عزا به دور باد سرزمينِ من
از پَلَشت و از پليدی به دور باد روانِ آدمی
از کراهت و از مرگ به دور باد زندگانیِ زمين
و از گول و از گزند
از کژدم و اژدها
از ديو و از درنده
به دور باد خانومانِ آدميان.
تا هست
خندهی شادیخيزِ کودکان خوش باد
تا هست
شهرياریِ بانوان و آوازِ خنياگران خوش باد
تا هست
رمهها بسيارتر
رودها بسيارتر و
بسيار ... بسيارتر باد.
تا هست
هرگز دلتنگی به ديدارتان نيايد
تا هست
اندوهِ آدميان مرده باشد
تنگدستی و تاريکی مرده باشد.
چنين که من خواستهام
راهزنان را به خانهی پاکان راهی نيست
گمراهی و تباهی را به خانهی خوبان راهی نيست
خودبين و بدانديش را به خانهی خِردمندان راهی نيست
و ناخوشی و خشونت را به خانهی پارسايان راهی نيست.
اين وصيتِ من است
از فرازَند تا فورشُدِ خورشيد
از کاهلی بگريزيد
زيرا تنآسايی، سرآغازِ تسليم است
تسليم، سرآغازِ تاريکی است
و تاريکی، سرآغازِ تباهیست
و اين بايستهی سرزمينِ من و ملتِ من نبوده، نيست، نخواهد بود.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,138
Posted: 14 Mar 2014 22:18
۱۳
دروغ و نادانی
دور باد و
ديو و دُشانديش
دور باد.
فروزهی فهم و دانستگی
بسيار باد
بسياریِ بخشندگی
بسيار باد
بسياریِ بيداران
بسيار باد.
چشمهها زاياتر
کشتکاران به سلامت
و بهشت
ارزانیِ مردمانم باد.
دی بدانيد
پيشوایِ شما
خويشتندار و درياوار زيسته است
دی بدانيد
موعودِ انجامينِ من خواهد آمد
و نامِ شما را
بر بلندایِ آسمان خواهد نوشت
و جهان
پيرو راستی خواهد شد.
و اين آرزوی من است:
گهوارهها گلريزان و
سرزمينِ گرامیِ من گلريزان باد.
من کوروشم
پسر ماندانا و کمبوجيه
که با شما سخن میگويم:
شادمانی از آنِ شماست به عاقبتِ کار
جهان به مُدارا و آدمی به دانايیست به عاقبتِ کار
و او که شادمانیِ مردم را نمیخواهد
از ما نيست
او بَردهی بیمُزدِ اهريمن است.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,139
Posted: 14 Mar 2014 22:18
۱۴
پيشآهنگِ پاکيزگی
پاکيزه از خاربُنانِ جهان خواهد داشت
نجاتدهندهی دانايی
درياچهها را پُر آب خواهد کرد
مَشی و مَشيانه را خواهد شُست
و گيتی را
رو به آرامش و عدالت خواهد خواند.
پيشآهنگِ پاکان از افقِ آزادی
پديدار خواهد شد
خوشیها و خِردهای بیکرانه خواهد آورد
او خواهد آمد
و به فروزهی بیزوالِ آزادی
فرمانِ زندگی خواهد داد
او خواهد آمد
گِره از کار فروبستگان خواهد گشود
او
رهوارِ بیخللِ پروردگارِ من است
او که دو دستِ دانايش
به هيچ خونی آلوده نخواهد شد
او
روشنايیبخشِ بزرگِ من است
گُل و نور و کامروايی خواهد آورد
و جهانِ شما را
به شادمانی فراخواهد خواند.
و چون او به ميهن خويش بازآيد
گوشهگيران به گفتوگو شوند
و هم بلوغِ بهمن و
رستگاری اردیبهشت بسيار شود
شعورِ شهريور و
آسودگیِ اسفند بسيار شود
و انديشه به نيکی
و گفتار به نيکی
و کردار به نيکی.
نيکا ملتِ من که مونسِ بیتایِ من است!
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,140
Posted: 14 Mar 2014 22:19
منشور پاسارگاد
۱
ريواسِ مُرده
از تشنگی رها خواهد شد
پيکهای ايزدی به راهند
سروش از ساحتِ آسمان خواهد آمد
و هزارهی اوشيدَر ظهور خواهد کرد.
اين يقين من است
اژدها به خواب رَوَد
راستی بسيار شود
و تندرستی به تماشا بيايد.
تنها دانايان سخن مرا خواهند شنيد
همهی هرزهدَریها را به آبِ درياها خواهم ريخت
خطاکاران را به خوابِ ريحان و عطرِ هوا خواهم شُست
رمهها را روانهی دشتها خواهم کرد
و به آسمان خواهم گفت
مردمانِ مرا از برکتِ خويش بینصيب نکن!
آبها بیزيان
آتشها پاک
و گيتی در گشايش باد.
پس ای مردمان
اگر چراغی از اين خانه بشکنيد
چشم به راهِ ظلمت باشيد.
پس ای اميران
بر مردم اگر ستم روا بداريد
پلشتی پديدار شود
شما پراکنده شويد
شما بميريد.
اين سخنِ من است
مردمان شريکِ شادمانیِ مناند
محرومشان نخواهم کرد.
همهی مردمان همدلان مناند
بیبهره نخواهند ماند.
اين سخنِ من است
هيچ حکومتی به جور نمیماند
هشدارتان میدهم
ظلمت و تازيانه که ظفر يابند
باران بر سرزمين شما نخواهد باريد
آبها رو به کاستی نهند
شما پراکنده شويد
و شما بميريد.
پس آن عدالتِ عهد شده را
به نيرنگ نيالاييد
ماه خواهد گرفت
و خورشيد رو به خاموشی خواهد نهاد.
اين سخنِ من است
به آيينِ راستی درآييد
دانايی به دست آوريد.
به يادتان میآورم
زيباترين مَنشِ آدمی
محبتِ اوست،
و بهترين خوبیها
خرسندی مردمانِ من است
و بهترين ارمغانِ آدمی
آزادیست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "