ارسالها: 6561
#1,291
Posted: 4 Apr 2014 13:27
وَهَوَخْشَتَرگات
يَسنا، هات ۵۱
۱
بهرهی راستیها و درستیها از برای او فراهم شود.
که کوشای کار و کردار است،
و به بهترين برآيد و به جای آورد.
اين را ...!
اکنون میخواهم
که از برای کسی که نيايشگر چراغ و ستاره است،
و اين چنين آبادان
روانِ تو باد که اگر به آيين ما بگروی
گروگان عشق انسانی،
ور نه که ارديبهشتی در پی نخواهد آمد.
۲
گوشهايتان بايد با کسانی شوند،
که در همه چيزی از عشق سخنسرا باشند،
چرا که به منشهای نيک،
آنان را من از نخستين آموزگارانم.
۳
کجا از برای رنج ... مزدی جدا نهند و کجا آموزشی!؟
کجا از راستی برخوردار خواهند شد؟!
کجا پارسايی پاک؟
کجا جهانی که من در انديشهاش فرسوده میشوم ...
کجا؟!
۴
همهی اينان را پُرسندهام،
سواد بر برزيگران ببار،
و خرد بر کسی که به دانا
دست دوستانه میدهد.
پس ای داورِ درستکردار!
پيمان رسيدهاست اکنون،
چه میکنی!؟
۵
گردشِ گيتی را نهايتی نمیبينم،
اما او را که بر بدی نشست و خفته از روشنايی گذشت
يقيق که پايانِ مضطربی را تمام میکند.
او به روشنان رسيد که از اهريمنان بريد و
به فريشتگان پيوست.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,292
Posted: 4 Apr 2014 13:27
۶
بر من آن دانش و دلاوری را ببارانيد
که بر هر حضوری ... پايدارترم بينند.
بر من بباران و با من باش
ای کسی که با آبها و گياهان هم،
عاشقانه سخن میگويی.
۷
پس ايدون از اين دو چيز سخن میدارم،
چه بايد آنان را به دانايی گفت،
آن بدی که از برای پيرو دروغ و
آن خوشی از برای کسی که راستی را فراگرفت،
و اين همه شعر و ستاره از برای شماست که شاعرانِ تقديريد.
۸
آن سزايی که تو برای هر دو گروه خواهانی،
از آن آزمون، آذرخشِ گلگون و آن آهن گداخته
نشانههای آشکار فرانمای.
زيان از برای پيرو دروغ و
سود از برای پيرو راستی.
۹
و جز از اهريمن کيست که
تباهی مرا خواهان است،
چون آنانِ اهريمنی که پرچمدار زشتیاند.
به بدخواهی مردمان برآيند و مرا نيز بيازارند.
پس به سوی خورشيد، خود را همی خوانم
تا آنی را که راستی و روشنايیاش ماناست
از پی رسيده باشد.
۱۰
کيست آن رونده که با منش،
دوستیهای فراوان است!
کيست که از خردمندان به اندرز و انتقاد بنشيند؟
کيست آن ستارهی همه سوی؟
کيست آن بزرگِ بالا دلی که جز به رهايی انسان،
به خويشتنش هم نمیانديشد.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,293
Posted: 4 Apr 2014 13:28
۱۱
ما را خشنود نمیسازد آن فرومايهای
که سرمارسانِ زمستانهاست،
او را به فرود آمدن در شتابيم.
همه چيزی از او بريده باد
که خود فزايندهی زشتیهاست و پلشتیهاست.
۱۲
اين چنين که هر نهادی بر حضورشان دربسته میآيد،
آنان
که نه پنهانی، حتی به آشکارا دروغزنِ بیشرمند،
آنان که در آزمونِ ماندن و رفتن همواره در هراسند،
آنان از زبان و کردارشان امان نخواهند يافت.
۱۳
آنان آدميان نيستند،
آنان به کردار کج از نيکی
تازيانه میسازند.
آنان داوران دروغ و دورنگیاند
با اين همه
پايان کارشان را خواهيم ديد
که چه پريشان و پتياره گم میشوند.
۱۴
اما شما را ای عزيزانِ فرزانه،
زحمتکشان روی زمين،
از پرتو تمام منشهای نيک
شما را به آبادی جهان فرامیخوانم.
شما را نويد میدهم به آن مزدی
که سفارشش رفته است،
چرا که ما همواره به پيمانيم.
۱۵
انجام هر کاری به کام ماست،
چرا که پذيرفتيم از راستی،
خشت اول دنيا را بنا نهيم.
به آرامش و آموزش از هر شبی میتوان گذشت،
پس انديشهها را با کجانديشان مفرساييد.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,294
Posted: 4 Apr 2014 13:28
۱۶
دارايی من راستی است.
مرا به ياری اگر خواستار نمیشويد،
من خود اين را خواستارم که بخشندگی بياموزيد،
آن هم در احوالی همهگون ...
چرا که انسان،
فريفتهی اين روشنايی اعظم است.
۱۷
و اين آيين را از آموزگار نخستين آموختهام.
پس شمايان هم اين را برگزينيد،
آنانی که در پناه اين شيوهها شوند
در امان حقيقتاند.
آری جويا شويد اين همه رازِ سرگشاده را.
۱۸
کوشندگان را بياگاهانيد،
درست با کرداری که نيکتر است.
همانا که آنان دانش دنيايند،
و چون آشنايی بيابيد،
بی اين اشاره از کنارش مپرهيزيد،
نيکی بياموز!
که تفسير سعادتِ وارثان زمين است.
۱۹
اين بخشايش را بر ما ارزانی داريد
ای کسانی که همه
همگامِ اين راستی بیکرانهايد!
برخيزيد تا ستوده شويد،
مردمان شما را به ياری خواندهاند.
۲۰
اويی که يک جمله به پا برانگيزاند،
همگام جنبش جهان است،
اوست که گشايش و راستی را بر میافزايد،
او منجی منشهای مهربانان است،
و من بزرگشاعر مردمان،
آرزومند ديدنش هستم.
۲۱
او را که از برای مردمان
سرودها برآوَرَد،
بیشک که گمنام نخواهد مرد،
و اينان را که بوده و هستند،
با درودِ فراوان خواهم ستود.
به آنان بگوييد که نوانديشگان
ياوران شمايانند.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,295
Posted: 4 Apr 2014 13:30
وَهيْشْتوايْشْتگات
يَسنا، هات ۵۳
۱
برترين دانشی را که من شناختهام
همين راستی بیکرانه است،
که کوشندهی کردارش را
فرشته میبيند.
آری،
آن خُرمیِ زندگی همچنين از اينان است،
که به کار برآيند،
کار و کار و کار.
۲
آن راهِ رهايیبخش را فرانمای
تا شادمانه مشغول آرايشِ آزادگان شويم،
اينان که راست بر پندار و گفتار و کردار نيک
قيام کنند
رهانندگان قبيلهی انسانند.
۳
پاکتر پارسايی
و
نيکانديشهورزی اينچنين،
شماييد
ای دخترانِ زرتشت!
پدر
اين آزمودهها را به شمايان سپرد
تا
خِرَد و خرسندی را
به امانت داريد.
آه ای جوانترين دختر زرتشت!
پندهای پنهان را پُرسان شو!
۴
آری
انسان را به دلگرمی برآرايم،
تا او
ديگرانِ روی زمين را
رسند کند.
برزيگران و آزادگان را به بهرههای شگفت و
منشهای نيک، نويدهای مطمئن دهيد،
و به آنان که زندهاند.
۵
سخنانی شعلهور در سر دارم،
آنان را
به خاطر بسپاريد،
آنان را به راستی و رفتارتان دريابيد،
اينک
نهادِ توست که ترا حقير میکند،
يا که فريشتهوَشانی انگشتشمار!
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,296
Posted: 4 Apr 2014 13:31
۶
به درستی که اين چنين است
ای نران و ای مادينگان سخنورز!
هر آن گشايشی که نزدِ پيرو دروغ مینگريد
از او گرفته خواهد شد.
دريغ بر دروغزنان
که اين گونه به آزار،
هستیِخويش را
تباه میکنند.
۷
اگر اين آيين فَرهوَشی را فرو هليد،
بانگ دريغ در انجامِ گفتارتان برخواهد خاست.
اما
چون اين کيش را برافزاييد
تا چند که کار و کوششتان در سر است،
ظفرمند بر جناح کجانديشانيد.
۸
اين چنين
بدکرداران
فريفته باشند و
به آسيب اندر کشيده شوند،
و همگان دريغ برآرند،
اما
نيکانِ خوشقدم را
شادمانی فرا رسد،
و آرامششان زود باشد،
که آنان رفيقانِ مردمانِ محرومند.
۹
به بد کيش تباهی سزد،
اينان که آرزومندند
تا ارجمندی را
به خواری هوار کنند،
آن پستروندگانِ بیمقدارند
که به کيفرِ مردمان دچارشان میبينيد،
میآيند آن داورانی
که آزادی را از گلوگاهِ گُندگان بگيرند و
مردمان را
رهايی دهند.
میآيند ...!
س.ع.صالحی - ۱۳۶۰ - تهران
پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــایـــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــان
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,297
Posted: 4 Apr 2014 13:32
اشعار کتاب : يادت بخير شادمانی بیسبب - گزينه چهار دفتر ۱۳۶۶ - ۱۳۶۱
نام: يادت بخير شادمانی بیسبب
شاعر: سيد علی صالحی
تاريخ چاپ: چاپ اول - ۱۳۸۴
تيراژ: ۲۲۰۰ جلد
تعداد صفحات: ۱۹۹ صفحه
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,298
Posted: 4 Apr 2014 13:33
منظومهها
- بازخوانیِ شهودِ عشق در زبان اول
- به همين سادگی
- عاشقانهی اول
- عاشقانهی دوم
- عاشقانهی سوم
- بياييد ... همه با هم ترانه بخوانيم
- سرگذشت حوصلهی انسان
- من اهل دنيايم
- منظومهی تولد در مرگ
- بازخوانیِ شهودِ عشق در زبان دوم
- او
- منظومهی تيرگان، جشن نيلوفر
- ده ترانه در ستايش حوصلهی عاشقان
- منظومهی ظهور
- غزل هفتم
ليالی لا
- نشانیها
- مردهام باز خواهد گشت
- در خانه
- سال
- حروف و نقاط
- باشد ...!
- راه به راه
- ممکن است دير برگرديم
- فقط فاصله بود
- پس چرا اين همه دير!؟
- ماه در خواب هور
- گفت و گو در پارک
- سلام يعنی برای هميشه، خداحافظ
- ملايک شبنمها
- چيزی نيست
- بگومگوی کلماتی که ...
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,299
Posted: 4 Apr 2014 13:47
مثلثات و اشراقها
- بينالطلوعين
- در اخطار خاکستر
- پستوها
- واژهی باد
- زودا
- ملائک موعود
- دواير گيسو
- سادگی
- هاتانه
- قرينهی يالها
- از او بودن
- آرامش
- حافظانه
- از همه سو
- عاشقانه
- اين کُشته را
- کرانهای ديگر
- ويرانی (خطبهی حلبچه)
- سال نو
- تو شمالها
- غُنوس
- معبر و ماه
- تفکر پنهان تشنگی
- صدای زخم
- آخرين اقرار
- حواشی
- سرودِ پلنگ در هفتبندِ چوپانان
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 6561
#1,300
Posted: 4 Apr 2014 13:51
اشعار کتاب : وقتی رسيديم که قطار رفته بود
نام: وقتی رسيديم که قطار رفته بود
شاعر: سيد علی صالحی
تاريخ چاپ: چاپ اول - ۱۳۸۱
تيراژ: ۲۲۰۰ جلد
تعداد صفحات: ۴۳۶ صفحه
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "