ارسالها: 14491
#321
Posted: 3 Jan 2014 17:58
پایان راههای موازی
نویسنده : آذر نادی
ناشر: اخوان
, "مجموعه حاضر، حاوی شعرهایی در قالب غزل، نو، و دوبیتی با مضامین عاشقانه، اجتماعی، و تقدیمی است. پاره‌ای از عناوین شعرها عبارت‌اند از: سهمی از عشق؛ رجعت؛ حادثه عشق؛ بی‌همتا؛ بعد از زلزله؛ پشت پرده اندوه؛ تقویم روزهای تلخ؛ تولد؛ دوستت دارم؛ در پایان راه؛ صافی دل؛ لحظه مرگ؛ روز حضور؛ فاتح؛ راهی به ناكجا؛ كوچ؛ و دریچه طلوع."
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#322
Posted: 3 Jan 2014 18:22
ماه را به هیچ‌کس نمی‌دهم
نویسنده : مژگان ضحاکی
ناشر: شور آفرین
می دانم از این پس زندگی معمولی ای
نخواهم داشت
چه می توان کرد
با مردی که زیاد عاشق است
همه چیز دارد خوب پیش می رود
و همین من را می ترساند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#323
Posted: 3 Jan 2014 18:33
تنهایی دونفره
مرتضی بخشایش
ناشر: کوله پشتی
زندگی وصیتی بود كه باید درحضور همه باز می‌شد
مهمان‌ها كمی دیر رسیده بودند
فرصت برای گریستن كم بود
پدر برای جغرافیایی كه یك عمر زحمت كشیده
و حالا تو را در هر لباسی ببیند
سرش راه بالا نمی‌‌گیرد
روزهای سختی بود
مرگ تا نفس‌های ما را سیاه كرده بود
و هیچ گلویی
نایِ گفتن از وصیتی دیگر نداشت
سقف‌هاكه تقاص بی‌آسمانی ما بودند
زیارتگاهی تكیده بر چشم‌ها شدند
و با صدای هواپیما
دخیل از دیوارها بازكردند و آواره شدیم
پاره‌های آجر و مشق‌های مدرسه...
صدای بوق‌های پیاپی...
كسی كه می‌خواست از تمام دنیا پیاده شود
پایش را جای دیگری گذاشت
و اردیبهشت را
بی هیچ گناهی به چهل سالگی رساند
زندگی وصیتی‌ست كه باید در حضور همه باز شود
آسمان برای پرنده‌های سرگردان
زمین برای خواب‌های پلاسیده...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#324
Posted: 3 Jan 2014 18:38
پله‌ها را مواظب باش مرضیه
نویسنده : مرتضی بخشایش
ناشر: کوله پشتی
دور که می شوی
مغول ها حمله می کنند
دورتر که می شوی
مجلس را به توپ می بندند
موهایت که پریشان می شود
یعنی قیام جنگل
دلت که می گیرد
کودتا
بخند
بخند تا دوباره سربازها
به خانه شان برگردند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#325
Posted: 3 Jan 2014 18:46
بانوی اعتدال بهار
نویسنده : امیرحسین مدرس
ناشر: نیستان
دفتر شعري از اميرحسين مدرس. شامل غزل و سپيد و نيمايي‌ها... شعر «تاك گيسو» از همين دفتر است: نه تنها از دو چشمِ سِحربارت شور مي‌ريزد كه از تسبيحِ دستت دانه‌ي ماهور مي‌ريزد نيازي نيست حرفي يا حديثي بر زبان آري نگاهت، از زبان‌هاي جهان، دستور، مي‌ريزد پريشان كن شبم را با سرانگشتي كه مي‌داني پريشاني، غرورِ سركشم را دور مي‌ريزد بيا و مشتِ اسپندي بپاش امشب بر اين آتش كه از چنگِ زمانه هر نفَس كافور مي‌ريزد سكوت، آوازِ مقبولي‌ست بي‌شك در چنان جايي كه از هُرمِ نفَس‌ها شعله‌ي تنبور مي‌ريزد بيا آغوش بگشا بغضِ مستِ بي‌محابا را كنون كز عطرِ تاكِ گيسويت انگور مي‌ريزد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#326
Posted: 3 Jan 2014 18:51
نام کتاب : وابند نامه
نام شاعر : فرشته مرزبان
نام انتشارات گلدسته
سال انتشار : بهار 92
درخشیدن گرفت
آفتاب
روزی دیگر سایه های جدید آدم های کهنه
می آیند
تا باشند
تا روزی دیگر
تا ساعتی دیگر
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#327
Posted: 3 Jan 2014 18:56
پرنده مردنی نبود
فرزادآبادی
نشر شانی
ازکتاب " پرنده مردنی نبود "
آفتاب گردان
به : خاطره ی سینما رفتن با پدرم
باد بود
باد ِسرد ِکولر
داغ بود
داغ ِدلی که سینما را برگزید
پدر مرا تا روزنه نور عبور داد
بعد رفت
آن جا که رویا ها می میرند
نسیم ِخنک می میرد
باد بود
روی پرده کلاه ِمرد ِکابوی می رقصید
آن جا می دانستند با چه سازی برقصند
اما استخوان هایم را دزدیده اند
و تابوت خالی حوصله خندیدن ندارد
فقط دست پدر است که می گوید همین جا بمان
" - من شب کارم بابا
خودت به خانه برگرد "
باد بود
کار بود
مثل ِ سگی که هست و روی پای خودش ایستاده پارس می کند
مرد اگر تفنگی داشت
مرد اگر گلوله ای در تفنگ داشت
مرد اگر شلیک می کرد
مرد اگر هدفی داشت ...
باد بود
باد ِسرد ِکولر
ای تخمه آفتاب گردان آفتاب را برگردان
به سردخانه رسیده ایم ...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#328
Posted: 3 Jan 2014 19:02
کسی از شنبه هایمان عکس نمی گیرد
شاعر : ناهید عرجونی
انتشارات : ئاراس
از هرکجا که بیایی
به مرز می رسی
از مریوان و موهای خیس من
تا دکمه های یکه بسته ام
وباز نمی شود
سر صحبت ام
با سربازهایی که شب
خواب های درهم ستاره و زن را
پنهان می کنند در پوتین هایشان
ناهید عرجونی در مجموعه ی جدیدش با نام « کسی ازشنبه هایمان عکس نمی گیرد» تلاش کرده است تا با هویت زنانه ی خود هم از جنگ انتقاد کنند و هم با جایگزینی کلمات و واژه هایش نقشی در برقراری صلح داشته باشد ، در عین حال در این مجموعه شاعر با فضاسازی های زنانه و استراتژیکی ، فضای جنگ و تبعیض های اجتماعی را نقد کرده و قادر است تا فرمی از مبارزه ی زنانه علیه این پدیده ارائه دهد وبتواند معضلات جامعه اش را به چالش کشد.
زبان دراین مجموعه روایی و ساده است، در اولین شعر، شاعر از کلمه‌ی خدا برای بیان اعتراض خود به روزمرگی‌های اجباری زنان استفاده می‌کند، زمانی که شاعر در حال صحبت با خدا است، می توان ترسیم او را از این روزمرگی ها دید. گرچه در ابتدا فضای شعر محدود است، اما به تدریج شاعر در نقد اجتماع فعال تر می شود
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#329
Posted: 6 Jan 2014 15:07
سخن رمز دهان
نویسنده : شمس آقاجانی
ناشر: سرزمین اهورایی
سال انتشار: ۱۳۹۲
معرفی کتاب
در اين كتاب موقعيت زبان در شعر به طور كلي بررسي شده كه شامل شعرهايي از رودكي تا شاعران معاصر و همچنين شاعران ديگر ملل مي‌شود. البته «سخن رمز دهان» كتاب تاريخي نيست و تنها به ضرورت، هر جا كه لازم بوده، مثالي از شاعران مختلف در آن آورده شده است و به دوره‌هاي خاص ربطي ندارد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#330
Posted: 6 Jan 2014 15:22
ثانیه‌های گیج
نویسنده : فرناز جعفرزادگان
ناشر: لیان
«ثانیه‌های گیج» در دنیای شعر امروز کتابی متفاوت است و در آن دگرگونی و پویایی دیده می‌شود. جعفرزادگان شاعری جست‌وجوگر، نوگرا، صادق و ساده‌نویس است که اشعاری کوتاه دارد که در آن‌ها می‌توان عناصر شعری شعر بلند را به خوبی مشاهده کرد. مثل شعرسجاده آسمان و سجده ستارگان بر مهر ماه...
باور کن اتفاق افتاده است
شکل تازهای از من
شکلی شبیه باران
شکلی شبیه مه
اتفاق افتاده است
شکل کسی که جای من قدم میزند
و هوا را میبوسد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
صفحه 33 از 85