ارسالها: 14491
#621
Posted: 12 Feb 2014 18:15
مه چهره هايمان را با خود مي برد
نويسنده: رضا چايچي
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
تو
درختي سبز
كه پرندگان رنگارنگ
بر آن نشسته اند
من
جوي كوچكي
كه از پايت مي گذرم
و با حسرت
تنها، سايه هايت را
به سوي اقيانوس مي برم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#622
Posted: 12 Feb 2014 18:20
بنفشه هاي لاي برف
نويسنده: بهاره فريس آبادي
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
مرا هركس كه پيدا كند
براش تا آخر دنيا چشم مي گذارم.
نمي گردم اصلا كسي را
و به جاي تو نمي گيرم
كه با جشمان بسته تا صد هزار
با هر چند صفر كه تو بخواهي...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#623
Posted: 12 Feb 2014 18:24
روياها رازهايمان نيستند
نويسنده: رضا قربانپور
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
ما نيز
روياي خود را داريم
اين خواب
درست به مانند اين خون
اين خاك
واقعي ست
كلمات در شعرها آفريده مي شوند
اميدها در رويا
مثلا لب هاي من
كه با بوسه ات به دنيا آمد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#624
Posted: 13 Feb 2014 17:36
لابه لاي فريادها
نويسنده: پروانه حسين زاده
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
مي شويد اين باران تمام تلخي ما را
و آن هنگام مي خواهند شكوه هستي ما را
زمين، غرق شكفتن ها
زمان، تكرار خواهش ها
و باران مي شويد جاي پاي مات و ساكن را
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#625
Posted: 13 Feb 2014 17:38
از وطن
نويسنده: منصور اوجي
ناشر: نگاه
مروري بر كتاب
شعر در ستايش شيراز
بر دهانم سخن از نام تو رفت
بعد از آن بود كه آن گل روييد
اي تو، اي عطر تمام
اي تو شيراز
شگفت!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#626
Posted: 13 Feb 2014 17:40
رزم و بزم و كوچ
نويسنده: هادي گل زاده
ناشر: لحظه
مروري بر كتاب
ترسم از شيخان سنگ انداز نيست
طعنه هاي نيم يارانم مي كشد.
عجبا! با اين همه سنگ دلي كه مي نمايم
قلبم چه زود به زود مي گيرد
و چشمانم چه بي پروا به گريه مي نشيند.
دشنه اي اگر داري
و اندكك جسارتي
و ميلي به دريدن
سينه ام را هديه ات مي كنم
تا در دهليزهاي قلبم
چشمانت به گوهر مقدسي از كينه
روشن شود!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#627
Posted: 13 Feb 2014 17:42
مرد و چاه + نقاب
نويسنده: عليرضا بي پناه
ناشر: مولف
مروري بر كتاب
سري كتابهاي كافه پاره
مرد دوباره به آسمان نگاه كرد و دوباره به چاه.
ارتفاع و عمق در تاريكي.
تاريكي آسمان بلند با هزار ستاره و تاريكي چاه عميق بدون ستاره اين چاه به جايي بود كه صداي آن زن، آوازي غمگين هر شبه تكرار مي شد در خواب او.
اين چاه هدف مرد بود براي پيدا كردن صدا.
براي دانستن راز آن آواز.
اين چاه نقطه بود در انتهاي خط.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#628
Posted: 13 Feb 2014 17:44
پيچكهاي پيچ در پيچ پيچيده
نويسنده: عليرضا بي پناه
ناشر: مولف
مروري بر كتاب
سري كتابهاي كافه پاره
ذهن او پر از پيچك بود و مي دانست كه آنها دليل مرگ هستند.
پيچك ها زمان مرگ خود را مي دانند.
جنس مرگ با جنس آنها يكي است و هردو از مسيري سبز مي گذرند.
هر دو پيچيده اند و هر دو ردي مرطوب به جا خواهند گذاشت.
پيچك ها بر ديوار و مرگ بر گونه آدمها.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#629
Posted: 13 Feb 2014 17:53
مجموعه تكرارها
نويسنده: عليرضا بي پناه
ناشر: مولف
مروري بر كتاب
سري كتابهاي كافه پاره
در ميان اين همه دست، در تب انتظار تنها يك لمس.
در لرزشي خفيف از ترس.
ترس رها شدن از اين دست.
تب داغ بيماري در بستري از ترس.
چشم ها خيره به سقف.
نگاه معلق در درك يك ثانيه بين در و ساعت.
حرف از جنس اين همه ترس.
كار من ماندن است، در تبي تكراري ترانه اي از خواندن است.
كار من ماندن است، در درك يك ثانيه معلق ماندن است.
كارمن ماندن است.
در اين هجوم بودن، تنها ماندن است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#630
Posted: 13 Feb 2014 17:55
تو را يك روز باراني ببينم
نويسنده: رضا عبدالهي
ناشر: فرهنگ تارا - مرواريد
مروري بر كتاب
مجموعه دوبيتي
دلم شد آب، بر جويش نياورد
شدم غمگين، كه بر رويش نياورد
دو چشمم را، ز گريه كور كردم
دريغا، خم به ابرويش نياورد
خيالش را به سمت باد مي برد
براي مال دنيا، سخت مي مرد
كنار سفره رنگين هستي
هميشه نان به نرخ روز مي خورد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟