ارسالها: 14491
#631
Posted: 13 Feb 2014 18:01
موش ها و آدم ها
نويسنده: كاظم عابديني
مترجم: مريم كاوياني
مروري بر كتاب
كتابي در فلسفه ي زمان
فارسي - انگليسي
ترجمه به انگليسي مريم كاوياني
روز و شب چون دو موش سياه و سفيد طناب عمر ما را مي جوند.
ديروز با ماست
امروز با شماست
فردا اما از آن خداست
ديروز سنگي بودي نگونبخت
امروز آهني هستي سرسخت
فردا راه آهني خواهي بود امن و تخت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#632
Posted: 14 Feb 2014 08:34
ويرانه
نويسنده: هادي حسين نژاد
ناشر: الماس دانش
مروري بر كتاب
مجموعه اشعار
تا ويرانه ويران نشود ويرانه نخواهد شد
مسخ آنم كه جهان جز ويرانه نمي بيند
خوشا آنكه در بشكست و معبد ويرانه ساخت
سقف فرو ريخت و صحرا لانه ساخت
بني آدم خاك چو مي بينند، همه مست عالم خاكند
ليك پير مي زده خاك عالم ز مي آلوده كند
ساقيا، رستاخيز مي ز خاك و خاكم كن
تا ز خاكم، پيري تا كي به خوشه رستگار كند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#633
Posted: 14 Feb 2014 08:40
باغ رز
نويسنده: علي جان بزرگي
ناشر: طراوت
مروري بر كتاب
اي يار چرا مرا چنين مي خواهي
مستانه فتاده بر زمين مي خواهي
آب و گل من تو اين چنين بنهادي
گويا كه مرا چو انگبين مي خواهي
ساغر به كفم نهادي و غيب شدي
مخمور شدم مگر تو اين مي خواهي
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#634
Posted: 14 Feb 2014 08:48
تا رستاخيز عشق
نويسنده: غ - بيدسرخي
ناشر: نوآور
مروري بر كتاب
مجموعه شعر
دنياي شگفت انگيزي داريم پر از اسرار سربسته و رمزهاي ناگشوده ، كه با وجود اينكه گفتني هاي بسياري را در گوش آدميان قرون و اعصار زمزمه كرده است ولي هنوز هم حرفها و حكايتهاي ناگفته فراواني را در سينه پير خويش پنهان كرده است .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#635
Posted: 14 Feb 2014 08:56
تو كه نيستي ...
نويسنده: فرزانه ابراهيمي
ناشر: ورسه
مروري بر كتاب
دل دريايي من ، واسه درياي نگات تنگ شده
ميون عقل و دلم ، واسه عاشق شدنت جنگ شده
قلب تو آيينه بود ، ساده بود و بي ريا
ولي امروز آينه دلت پر از زنگ شده
ساده، دل نمي دادم به كسي اما حالا
همه وجود من ، واسه رقصيدن تو چنگ شده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#636
Posted: 14 Feb 2014 09:06
قاصدك خيال
نويسنده: مجتبي آبهشت
ناشر: ارم
مروري بر كتاب
آسمان دل من تنهائيست
روزها سيب خدا مي چينم از بدنم
مي رسم تا ته باغ
بوي آبستني تك گل سرخ
مردماني كه پر از زندگي اند
نه صداي جهش ماهي ذهن
بازي نور خدا در رگ برگ
همگي بي رگ و احساس و سكوت
نام زيباي تو را مي خوانند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#637
Posted: 14 Feb 2014 09:08
بهار تا برگريزان
نويسنده: غلامحسين جمعي
ناشر: دايرة المعارف ايران شناسي
مروري بر كتاب
دفتر شعر
با مقدمه اي به قلم پروفسور سيد حسن امين
برگ درختان سبز، چون بشود زرد و خشك
باز همان آيت است گر ندهد بوي مشك
چرخش الوان آن، جمله به فرمان تست
آن كه تاسف خورد، بنده ي نادان تست
هر كه در آن برگ سبز، ديده صفاي تو را
خوانده در آن زردي اش، راز بقاي تو را
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#638
Posted: 14 Feb 2014 09:11
سيلاب
نويسنده: بتول مومن
ناشر: دايرة المعارف ايران شناسي
مروري بر كتاب
من خدا را روز تنگي ديده ام
من خدا را وقت لنگي ديده ام
دست من بگرفت وقتي گم شدم
تا اسير حلقه مردم شدم
بر خودش سوگند، آنجا ديدمش
در كمك بر هر زمان سنجيدمش
دست من بگرفت بر راهم ببرد
در حقيقت راه او بر من سپرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#639
Posted: 14 Feb 2014 09:13
گوش به زنگ باران
نويسنده: بيژن اوشيدري
ناشر: نشر مركز
مروري بر كتاب
تصاوير از محمد علي بني اسدي
برداشت هايي از طبيعت بي جان و جان بخش، طبيعت جان دار و جان ستيز و دنياي پندار استوار بر آن: قطعه شعرهاي كوتاه شاعر در دهه ي هشتاد همراه با تصويرهايي چالشگر با خيال كه برداشت نقش پردازند از لحظه هاي بيم و اميد زيستن در چنين دنيايي.
پرنده باز كوچك فرش
پشت ميله هاي نخي
پرنده مي بافد بر آسمان شباب.
پرواز با دو بال كركي
در لاجورد پشمينه.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#640
Posted: 14 Feb 2014 09:16
گوش هاي هركس غارهاي كله اوست در غارهايتان به نيايش بنشينيد...
نويسنده: مجتبي احتياط
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
امروز
سيب كهنه اي درترازو خفته بود
و گياهي كه از گلوگاه تو
به رستن خويش
خويش را ملامت مي كرد
رعد و برق پنجه اش را در مربا فرو كرد
و نان گرمي كه باور داشت
جنگل در رستن است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟