ارسالها: 14491
#691
Posted: 26 Feb 2014 14:27
اين شهر شاعر ندارد؟
نويسنده: ونوس جامي پور
ناشر: روزگار
مروري بر كتاب
چو نامش به عالم فروزنده گشت
جهان از گل عشق آكنده گشت
به اعماق دل نام او خانه كرد
مرا مست و شبگرد ميخانه كرد
از آن روزها شعر من جان گرفت
دل كافرم رنگ ايمان گرفت
كبوتر، كبوتر رها مي شوم
و سرمست صدرشناس مي شوم
توكل به نامش دلم باز شد
چو اين شعر با نامش آغاز شد...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#692
Posted: 27 Feb 2014 14:36
نردبام گيلاس ماه را قرمز نمي كند
نويسنده: سوري احمدلو
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
معلوم نيست
اول
تنديس دو قوي سفيد بود
دو سوي تختخواب ام
كه خواب هاي مرا
پر از درياچه كرد
يا
پيرمردي كه دريا را صيد مي كرد
خواب ماهي را به قلاب انداخت
من پريدم
و آبي خليج
در قوسي سبز
چيزي را پنهان كرد
از آن روز
تمام جهان اقيانوسي شور است
كه خواب هاي مرا گريه مي كند.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#693
Posted: 27 Feb 2014 14:39
روي پل آلما چه مي كنيد خانم؟
نويسنده: آزاده طاهايي
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
روي پل آلما چه مي كنيد خانم؟
در اين روزهاي طوفاني
حتي پل ها پاهاشان را جمع كرده اند
رودها فراري اند
هيچ دري باز نمي ماند
و آدم ها
كوچك ترين روزنه هاي روحشان را
با معجوني از سكوت و لبخند
درز مي گيرند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#694
Posted: 27 Feb 2014 14:42
زانو به زانوي پنجره
نويسنده: فرزانه شهفر
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
خيال كن دست مي شويم از ماه منهدم
در اين آب ديوانه
خيال كن دست هاي پر رفت و آمد باد
هر روز چفت ترم مي كند با اين هوا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#695
Posted: 27 Feb 2014 14:46
از تو باران تر كيست؟
نويسنده: زهرا مرادپور
ناشر: راشين
مروري بر كتاب
اس ام اس هاي شاعرانه
تشنه نوشيدن صدايت هستم!
هفت پشت دلم از صميمت نگاه تو گرم است!
رفو كن لحظه هاي پاره ام را!
تو ممكن ترين لحظه ي شكفتني!
امروز ديدمت، تا همه ي زيبايي ها قد كشيده بودي!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#696
Posted: 27 Feb 2014 14:52
رقص در رويا
نويسنده: راحله نيازي
ناشر: مرسل
مروري بر كتاب
روزها را
به انتظار ديدنت
و
شب ها
به اميد دميدنت
چشم به راهم
اي خورشيد زندگاني من!...
در اين سوي پنجره هاي تنهايي
منتظرم
تا با آمدنت
بهار را معنا كني
و به زندگي سياهم
رنگي دوباره ببخشي
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#697
Posted: 27 Feb 2014 15:04
خون برف
نويسنده: محسن مومني
ناشر: ورجاوند
مروري بر كتاب
خزانپوش توام آذر، چه مهري و چه آباني؟
همه كينه فروشانند در اين شبگل به مهماني
فقط سرشار دل از تو كبوترهاي ميدان بود
فقط سرشار گل از عشق تمناي بيابان بود
نه دستي فاتح معبد نه مستي راست پيمان بود
فقط"خونبرف" و"خونباران" دعاي سربداران بود.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#698
Posted: 27 Feb 2014 15:07
پنجره اي به اندازه ي قرص ماه
نويسنده: حسين پيرتاج
ناشر: مرواريد
مروري بر كتاب
موج كلمات، امروز
از كرانه هاي صبح
بر كف اطاقم پاشيده
و كبوتران شادمانه ي ذهنم
دانه مي چينند
قلم و كاغذ و اشتياقم كو؟
در اين ساعت صبح
دستي سبد شهر را
پر مي كند از جوجه
و سر هركوچه كه نارنج پاشيده
غوغا نيست.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#699
Posted: 1 Mar 2014 15:31
يك آدم با آرواره هاي معمولي
نويسنده: كيانا رشيدي
ناشر: ثالث
مروري بر كتاب
تنها كه مي شود
به تنهايي اش ادامه مي دهد
تنها كه مي شود
زيبا مي شود
اين تابلو را به دوش مي كشد
اين تابلو را زندگي مي كند
زيبا مي شود
زيبا كه مي شود
به تنهايي اش ادامه مي دهد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#700
Posted: 1 Mar 2014 15:39
اي فنا گشته سلام ...
نويسنده: علي رضازاده زارع
ناشر: مرسل
مروري بر كتاب
دري ديگر مهيا كن كه جانان جان نمي خواهد
متاعي را كه خود بخشيده واگردان نمي خواهد
طبييم كرده بيمارم و تو هرگز نمي فهمي
كه بيمار محبت بي ادب درمان نمي خواهد
به جانانم بگو از بهر صيقل دادن تيغش
نهد شمشير بر فرق سرم سندان نمي خواهد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
صفحه 70 از 85