ارسالها: 14491
#701
Posted: 1 Mar 2014 15:43
دستم به داد دهانم نمي رسد
نويسنده: محمد سوري
ناشر: طراوت
مروري بر كتاب
دندانم درد مي كند
واز جويدن اين همه شعر بيزارم
دستم به داد دهانم نمي رسد
واز خطوط بي خيال اين صفحه مي ترسم
نگاه كن!
شهر پر است از دندان هاي فاسد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#702
Posted: 1 Mar 2014 15:49
مي خواهم دست به كار بزرگي بزنم
نويسنده: كمال شفيعي
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
پدرم خانه اي نداشت
اگرچه
فاتح سرزمين بزرگي بود
كه در سينه ي مادرم مي تپيد
و پرندگان به استواري شانه هايش
نماز مي بردند
من
سرزميني ندارم
و تا آنجا كه به ياد دارم
خشكسالي دستان پدرم را
هيچ بارشي تر نكرد
اگرچه
چشمان مادرم
هيمشه باراني بود
براي تو
چه مي توانم كرد
جز خريد قسطي رايانه اي
و شعرهايي كه با آن
رد پرنده هاي بي سرزمين را بگيري
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#703
Posted: 1 Mar 2014 15:57
جوجه اردك زشت زيبايي آفريد
نويسنده: اميد نيك فرجام
ناشر: رسپينا
مروري بر كتاب
آهسته بگو خورشيد چه رنگي دارد
خوشه هاي گندم چه بويي دارد
آهسته بگو صادقانه زيستن چگونه جاريست
يقين داشته باش مرداب نيز جاريست
جنگل و رودخانه نيز جاريست
كوه بي فرياد جاريست
آهسته بگو
آسمان به نعره هاي بي دليلش جاريست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#704
Posted: 1 Mar 2014 16:04
آب بانو
نويسنده: ميترا واحدي
ناشر: مولف
مروري بر كتاب
عصر يخبندان فرا رسيده است
و همه در انجماد سخت خويش به خواب رفته اند
خاكسپاري بلورين آغازيدن گرفت...
فريادهاي واژگان
به دانه هاي برف بدل گشت
و دهان هاي مبهوت
به حفره هاي غارهاي يخي مانند
اشك هاي رميده
قنديل هاي سخن برنده شد
و شريان ها در روند حياتشان
به رودهاي يخين مبدل گشت
سرما
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#705
Posted: 2 Mar 2014 16:47
هنگام كوچ من
نويسنده: فريبا عرب نيا
ناشر: فرگان
مروري بر كتاب
هفت سال
چهره ي نفرت انگيز زني
آينه ي من است
كه حالم را به هم مي زند
افسوس
شكستن آينه، هفت سال دوباره است
نشستن در خلوت اتاق كار
در ساعت ناهار
ريختن اشك هايي بي دليل
اما
آشكار
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#706
Posted: 2 Mar 2014 20:50
يادگار بهار
نويسنده: اميد مجد
ناشر: اميد مجد
مروري بر كتاب
دوستش دارم ولي از عشق بگريزد چرا
ترك من مي گويد و با غير آميزد چرا
جاي آنكه جان تازه بخشدم با وصل خويش
خون دل را با فراق خويش مي ريزد چرا
او كه باشد در نگاهش مهرباني آشكار
اينچنين با عاشق تبدار بستيزد چرا
زان لب شيرين جوان نه شنيدن بهر چيست
شكر گفتار را با خاك مي بيزد چرا
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#707
Posted: 2 Mar 2014 21:04
اين خيال كودكانه وحشي
نويسنده: زهرا خلعتبري
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
هيچكس نمي داند تو كجاي اين دنيا
براي اين همه بچه ي كوچك آينده مي بافي
اما
شايد زماني كه من بچه بودم
ناگهان ميل ها از دستت افتاد و براي من
هرچه بافتي پر بود از گره
خوابيدي و سيگار از دستت افتاد
و آينده ي من پر از لكه هاي سياه
به گره خوردگي پيوست
اگر مي دانستم كجاي اين دنيا..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#708
Posted: 3 Mar 2014 15:12
وقتهاي ماه زردي
نويسنده: محمد اسديان
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
تا بداني آن
چشم انداز سوخته
جادوي بي باران هيچ سالي نيست
و اين
خط خط شكسته و رنج پينه در روي ريخته
تاوان به اندك همان
آبي كه هميشه از سرگذشت
و سرگذشت تب و لرزي
ما گرفت
ما وقت هاي ماه زردي داشتيم
مي آمد و...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#709
Posted: 3 Mar 2014 15:18
بنفشه در زمستان
نويسنده: حسن رمضانعلي پور
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
در شب مهتابي
در كنار پنجره
به چه مي انديشي؟
به چه مي انديشم؟
به ميلادش
و به لبخند ماه اش
كه چراغ ام را روشن كرد
در زمستان سرد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#710
Posted: 3 Mar 2014 15:20
من گرگ خيالبافي هستم
نويسنده: الياس علوي
ناشر: آهنگ ديگر
مروري بر كتاب
شعر من
تو نيز آواره اي
روزي در فلوجه دود مي شوي
روزي در پاريس به زندان مي افتي
روز ديگر در گوانتانامو، بند بندت
پاره پاره مي شود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟