ارسالها: 14491
#741
Posted: 2 May 2014 10:08
تنگ شرابي پر شده از تنهايي من
نويسنده: مجتبي معظمي
ناشر: آنابنا
مروري بر كتاب
یک بار خواب دیدن تــــــــــــو ... به تمام عمر می ارزد
پس نگو ... نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست
قـــــــــــبول نـــــــــــدارم
گر چه به ظاهر جسم خسته ا ست
ولی ... دل دریائی ست
تاب و توانش بیش از اینها ست
دوســتت دارم و تاوان آن هر چه باشد ... باشد
دوستت خواهم داشت ... بیشتر از دیروز
باکی ندارم از هیچکس و هر کس ...
که تـــــــو را دارم
عزیز ِ دل
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#742
Posted: 2 May 2014 10:14
گزينه اشعار حافظ موسوي
نويسنده: حافظ موسوي
ناشر: مرواريد
مروري بر كتاب
در گمرک مرزی
چمدان سفرم
چون پر کاهی ، بر ریل ابرها
دنبالم می آمد.
مامور گمرک ، با چهره ای عبوس ، اشاره کرد : بازش کنید!
و چمدانم از سوء تفاهم سنگین شد ؛
چندان که از ریل ابر روی ریل بازرسی گمرک سقوط کرد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#743
Posted: 2 May 2014 10:36
فرشتگان عصيانگر مجموعه شعر
نويسنده: مهدي نور زاد
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
مروري بر كتاب
برقي وزيد و فرو مرد ...
تو را مي شناختم از ديرباز و ميدانستم كه رعد از پي مي آيد همواره و آسمان غريد ...
تو را مي شناختم از ديرباز و مي دانستم كه باران در خواهد گرفت ناگزير وابرها گريستن گرفتند .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#744
Posted: 2 May 2014 10:41
با تو امشب تا خدا
نويسنده: پرستو زارعي
ناشر: پوينده
مروري بر كتاب
مي روم گنگ ورخموش عاشق و بي هم نفس
مي روم تابسپرم عشقت به روياي قفس
مي روم شايدكه روزي گم شوم در يادتو
مي روم تا سر دهم با غم فقط آواي تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#745
Posted: 2 May 2014 10:50
خانه ام نزديك آزادي است
نويسنده: حسين قنواتي
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
نه دستانم را مي فروشم
نه دهانم را فقط باد از هر كجا كه وزيد
كمي براي پنجره غمگين مي شوم
نه دلم را مي فروشم نه تلفظ نام تو را گاهي
مي روم آن سوي خيابان فرياد مي زنم
همان جا كه خانه ام نزديك آزادي است
كسي گمان تاريك نخواهد كرد خدا بخواهد
سلامت به خانه برمي گردم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#746
Posted: 3 May 2014 15:06
چه كسي پنهان تر تو را دوست دارد
نويسنده: ري را عباسي
ناشر: مينا
مروري بر كتاب
بر بالاي بلندترين حرف هاي دنيا
يك تكه نور به تماشاي تو ايستاده است.
مي خواهم پرنده شوم پر در آورم
با حرف هاي تو
برايم حرف بزن
تا مثل جادوگران
اگر پرنده اگر زن
رقص آتش ها را با هر ترانه نثارت كنم
اگر زنم
برايم حرف بزن
تا رگ هاي بلوريم آب شوند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#747
Posted: 3 May 2014 15:08
روي خط مرز جيغ مي كشم
نويسنده: ثريا كهريزي
ناشر: مينا
مروري بر كتاب
پنجره در من مي وزد شب
در چراغ تو
سرشار از پنجره و چراغ
واي!
اگر عشق از دهان تو تعطيل شود!؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#748
Posted: 3 May 2014 15:13
از هلو رسيده تر
نويسنده: فرزانه ابراهيمي
ناشر: نويد شيراز
مروري بر كتاب
دير مي كني دير
زنگ آخر كه مي رسد هنوز نيامده اي
كتابهايم را جمع مي كنم
كيفم پاره مي شود
نمي آيي
وقتي مي آيي كه دفترم جايي براي تو ندارد
دير مي كني و باز چشمهايم را مي بوسم
در انتظار تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#749
Posted: 3 May 2014 15:18
اگر باران گيسو باز كند
نويسنده: زهرا قنبرزاده
ناشر: نويد شيراز
مروري بر كتاب
بر شكل تو
ردپاي گنگ كيست؟!
عكس ماه را
اي چاه امشب
به ضيافت كدامين قاب
خواهي برد؟!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#750
Posted: 3 May 2014 15:21
باروت هاي خيس
نويسنده: داوود نگهداري
ناشر: نويد شيراز
مروري بر كتاب
بي رمق رفتم كه پيدايش كنم اما نشد
تا مگر يكدم تماشايش كنم اما نشد
خسته رفتم تا تمام اين تن تفتيده را
محو چشمان فريبايش كنم اما نشد
خواستم تا با نمك هاي عتاب تازه اش
زخم قلبم را مداوايش كنم اما نشد
در پي اش گشتم مگر در حسرت آن چشمها
بوسه ها بر خاك جا پايش كنم اما نشد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟