ارسالها: 14491
#791
Posted: 5 Aug 2014 22:36
قدم ها و سایه ها
نويسنده: هنریک ادویان
مترجم: مارینا بنیاتیان
مروري بر كتاب
اين كتاب در سال ۱۹۶۶ میلادی منتشر شد و آخرین مجموعه شعر ادویان است. وی علاوه بر سرودن شعر، به عنوان پژوهشگر ادبی نیز شناخته میشود و مقالات متعددی از وی به چاپ رسیده است.
او آمد،
پالتو را پوشید،
یقه را بالا زد،
زیر باران ایستاد،
سیگاری روشن کرد،
پک زد،
در زیرسیگاری خاکستر پِرِوِر را باقی گذاشت
منتظر ماند،
منتظر ماند،
مُرد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#792
Posted: 5 Aug 2014 22:38
همسرایی زنبورها
نويسنده: میشائیل کروگر
مترجم: علي عبداللهي
مروري بر كتاب
گزیده شعرهای شاعر معاصر آلمان
فارسی،آلمانی
این کتاب مجموعهای از اشعار شاعر آلمانی میشائیل کروگر است و تعدادی از اشعار اجتماعی و غنایی این شاعر را در بر میگیرد
بعد از بخش شعرهای شاعر، مصاحبهای با او انجام شده که ترجمهاش، بخش پایانی کتاب را تشکیل خواهد داد. «همسرایی زنبورها» به صورت دو زبانه آلمانی و فارسی چاپ شده و حدود ۱۵۰ قطعه شعر از میشائیل کروگر را در بر میگیرد ...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#793
Posted: 5 Aug 2014 22:39
مجموعه اشعار فدریکو گارسیا لورکا
نويسنده: فدريكو گارسيا لوركا
مترجم: زهرا رهباني
قصيده ي كبوتران تاريك
برشاخه هاي درخت غار
دو كبوتر تاريك ديدم،
يكي خورشيدبود
و آن ديگري، ماه .
« - همسايه هاي كوچك ! ( با آنان چنين گفتم .)
گور من كجا خواهد بود ؟ »
« -در دنباله ي دامنِ من » چنين گفت خورشيد .
« - در گلوگاه من »چنين گفت ماه .
و من كه زمين را
بر گُرده ي خويش داشتم و پيش مي رفتم
دو عقاب ديدم همه از برف
و دختري سراپا عريان
كه يكي ديگري بود
و دختر هيچ كس نبود .
« - عقابان كوچك ! ( بدانان چنين گفتم )
گور من كجا خواهد بود ؟
« - در دنباله دامن ِ من » چنين گفت خورشيد .
« - در گلوگاه من » چنين گفت ماه .
بر شاخساران در خت غار
دو كبوتر عريان ديدم.
يكي ديگري بود
و هر دو هيچ نبودند .
آي!
فرياد
در باد
سايه ي سروي به جاي مي گذارد .
[ بگذاريد در اين كشتزار
گريه كنم . ]
در اين جهان همه چيزي در هم شكسته
به جز خاموشي هيچ باقي نمانده است .
[ بگذاريد در اين كشتزار
گريه كنم . ]
افق بي روشنايي را
جرقه ها به دندان گزيده است .
[ به شما گفتم ، بگذاريد
در اين كشتزار گريه كنم . ]
ترانه ي ناسروده
ترانه يي كه نخواهم سرود
من هرگز
خفته ست روي لبانم.
ترانه يي
كه نخواهم سرود من هرگز .
بالاي پيچك
كرم شب تابي بود
و ماه نيش مي زد
با نور خود بر آب .
چنين شد پس كه من ديدم به رويا
ترانه يي را
كه نخواهم من هرگز .
ترانه يي پرُ از لب ها
و راه هاي دور دست ،
ترانه ي ساعات گمشده
در سايه هاي تار ،
ترانه ي ستاره هاي زنده
بر روز جاودان .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#794
Posted: 5 Aug 2014 22:41
درخت درون
نويسنده: اكتاويو پاز
مترجم: ابوالقاسم اسماعيل پور
مروري بر كتاب
برگزيده اشعار اكتاويوپاز
از شهادت نامه
عشق، جزیره ی نازمان
جزیره ی محصور در زمان
روشنایی
محصور شب.
هبوط بازگشت است،
هبوط
عروج است.
زیستن
چشم دوختن است
به سرانگشت کسی،
لمس گره ای است
گره خورده ی سکون و حرکت.
هنر عشق
آیا
هنر مردن نیست؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#795
Posted: 5 Aug 2014 22:42
در ساحل غم ؛ مجموعه اشعار جم سلطان
نويسنده: عبدالرحمن ناجي طوقمان
ناشر: موسسه فرهنگی اکو
مروري بر كتاب
جم سلطان ، شاهزاده عثمانی، پسر كوچك سلطان محمد فاتح.
وی در صفر 864 در اَدِرنهبهدنیا آمد مادرش، چیچك خاتون، از جاریههایحرم محمد فاتح و احیاناً از خاندان سلطنتی صرب بود جماز پنج سالگی به معلم سپرده شد و در ده سالگی به حكومت قَس'طَمونی(سَنجَقِ ایالتِ آناطولی) منصوب گردید و در رجب، همراه دولله خویش، به آن سَنجق رفت و در آنجا، ضمن ادامه تحصیل اشتیاق فراوانی به ادبیات فارسی پیدا كرد .
در 878، هنگامی كه سلطان محمد فاتح برای جنگ با اوزونحسن آق قوینلو عازم آناطولی بود، جم را برایادارهروم ایلی در ادرنه مستقر كرد. چون بعد از مدتی خبر شكست فاتح شایع شد، للههای جم با وی بیعت كردند، كه منجر به تنبیه جم و اعدام آنان شد با مرگ برادر جم سلطان، مصطفی، در ربیع الآخر 879 در قونیه، جم در اواسط شعبان به جای او والی قرهمان* شد ...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#796
Posted: 5 Aug 2014 22:43
حیوانات ب ب ب ب بد
نويسنده: تیفانی استون
مترجم: نیاز اسماعیل پور
مروري بر كتاب
شعرهاي تيفانی استون
تصاوير : کریستینا لیست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#797
Posted: 5 Aug 2014 22:44
فلامینگویی به نام فلوید و گروه دوستانش
نويسنده: تیفانی استون
مترجم: نیاز اسماعیل پور
مروري بر كتاب
شعرهاي تيفانی استون
تصاوير : كاترين شوميكر
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#798
Posted: 5 Aug 2014 22:46
بير سبد قيزيل يومورتا
نويسنده: صالح سجادي - مرتضي سلماني
ناشر: افكار
مروري بر كتاب
آنتولوژی شعر هجایی ترکی در کتابی با عنوان «بیر سبد قیزیل یومورتا» (یک سبد تخممرغ طلا)
این آنتولوژی به شاعران نسل اول شعر مدرن ترکی اختصاص دارد و برخلاف سایر آنتولوژیهای شعر ترکی که در ابتدا بیوگرافی شاعر ارایه میشود، در این کتاب تنها به ذکر تاریخ و محل تولد یا تاریخ فوت شاعر اکتفا کردهایم. همچنین شاعران به ترتیب تاریخ تولد در این کتاب معرفی شدهاند.
در حقیقت این کتاب به معرفی پیشگامان مدرنسازی شعر ترکی به شکل مکتوب اختصاص دارد.
در شعر ترکی، قالبهای کلاسیک شعر فارسی چون غزل، مثنوی یا رباعی وجود دارد و حتی حدود پنج یا 6 سال پیش از آنکه احمد شاملو شعر سپید را در زبان فارسی پایهگذاری کند، شعر سپید در زبان ترکی شکل گرفته است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#799
Posted: 5 Aug 2014 22:47
نمود خود
نويسنده: راجر مک گاف
مترجم: يگانه وصالي - وحید روزبهاني
مروري بر كتاب
مجموعه شعری از سرودههای طنز راجر مگاف، شاعر بریتانیایی
این سرودهها همگی با نگاه طنزآمیز شاعر همراه شدهاند. طنز مگاف، طنزی تلخ است که مسایل اجتماعی و روزمره را در برمیگیرد؛ البته تعدادی از کارهای این شاعر از درونمایه عاطفی برخوردارند اما همین سرودهها نیز رگههایی طنزگونه دارند.
کتاب مقدمهای به قلم مگاف دارد. او در این مقدمه ضمن ابراز رضایتمندی از ترجمه و انتشار اشعارش به زبان فارسی، درباره زندگی خود و چگونگی فعالیتش در عرصه شعر توضیحاتی داده است.
در اغلب شعرهای او یک بازی زبانی بسیار شیطنتآمیز دیده میشود. این مساله امر ترجمه را بسیار دشوار کرده بود. تعداد شعرهایی که انتخاب و در این کتاب ترجمه شدهاند نیز براساس قابلیت ترجمهپذیری آنها به زبان فارسی انتخاب شدهاند تا ظرافت این سرودههای طنز در زبان فارسی حفظ شود.
مگاف متولد 9 نوامبر 1937 است. سرودن شعر را از دوران تحصیل در دانشگاه آغاز کرده است، اما پس از پیوستن به آدریان هنری و برایان پتن و انتشار دو مجموعه شعر مشترک با آنان، به شهرت بسیاری دست مییابد. مگاف از مشهورترین شاعران طنزپرداز ادبیات انگلیسیزبان است. وی جایزه ادبی کالماندلی (1983) و دکترای افتخاری دانشگاه رائه همپتون و لیورپول را به خود اختصاص داده است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#800
Posted: 5 Aug 2014 22:48
زبان پدري
نويسنده: آلبرت اوسترماير
مترجم: بهمن دخت اويسي - فرشته مهرابي
مروري بر كتاب
مجموعه شعر «زبان پدری» از سرودههای آلبرت اوسترمایر، نمایشنامهنویس و شاعر ۴۱ ساله آلمانی است.
یکی از ویژگیهای این سرودههای این است که بدون نقطه و کاما و بدون هیچ مکثی نوشته شدهاند. شاعر در این سرودهها یک نوع اضطراب درونی را منکعس کرده و بدین جهت چایی برای مکث در آنها نیست.
یک انسجام درونی در این کتاب وجود دارد و با این دیدگاه باید به سرودهها نگاه کرد.
سرودههای این کتاب با اشعار متداول متفاوت است و از آنجایی که شاعر تلاش کرده تا نوعی اضطراب درونی خود را منعکس کند و سرودهها برای او دردآور است،وضعیتی پدید میآید که باید تمام کتاب را یک جا مطالعه کرد و به تفکر در آن پرداخت.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟