انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 84 از 85:  « پیشین  1  ...  82  83  84  85  پسین »

معرفی دیوان اشعار


زن

 
شب را ورق بزن
نويسنده: ازي آزبورن - روني جيمز ديو
مترجم: كارن رشاد
ناشر: مس
زبان كتاب: دو زبانه




مروري بر كتاب
بلك سبث

گروه بلك سبث در طول مدت حضور خود، كه مدتي بيشتر از طول مدت حضور موسيقي هوي متال است پيوسته گروهي نوآور و قدرتمند محسوب مي‌شده است و سرمشق گروه‌هاي بسيار زيادي نيز بوده است، گروه‌هايي چون مگارث، متاليكا، نيروانا و صدها گروه ديگر كه حضور قدرتمند خود را به نوعي مديون بلك سبث هستند.
به جرأت مي‌توان گفت كه تأثيرات هيچ گروهي بر موسيقي متال به اندازه تأثيرات اين گروه نبوده است منتقدان به همين علت گروه بلك سبث را طراح و بنيانگذار تفكر هوي متال و راهگشاي موسيقي متال اوليه مي‌دانند.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
برشت، برشت شاعر
نويسنده: برتولت برشت
مترجم: علي عبداللهي
ناشر: آهنگ ديگر




مروري بر كتاب
مجموعه شعرهاي برتولت برشت
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
به لطف شب ...
مترجم: فرشته دونلو
ناشر: علم و ادب




مروري بر كتاب
گزيده اي از شعر شاعران فرانسه همراه شرح حال احوال كوتاهي از آنها

اين كتاب مشتمل بر چهل قطعه شعر از شاعران فرانسه است كه نخست اندكى درباره‏ى زندگى، و پس از آن ترجمه‏ى اشعار، درج شده است.
ژاك برل:
هنگامى كه جز عشق
چيزى براى قسمت كردن نيست
روز سفر بزرگ
آن كه مى‏پرستيم
وقتى جز عشق نباشد
عقش من، تو و من
براى هستى قول‏هايمان
بدون دارايى ديگر
همواره بدان وفا داريم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
۸۳۵ سطر
نويسنده: ناظم حكمت
مترجم: ايرج نوبخت
ناشر: دنياي نو




روري بر كتاب
در شعرهايم از عشق، صلح، زندگي، مرگ، شادماني، اندوه، اميد و نااميدي سخن مي گويم.

مي خواهم هر چيزي كه به انسان اختصاص دارد به شعرم اختصاص داشته باشد.

من مي خواهم شعرهايي بنويسم كه هم از خودم سخن بگويد، هم يك يا ميليون ها انسان را مورد خطاب قرار دهد. شعرهايي كه از يك سيب، از زمين شخم زده از روح و روان انساني كه از زندان بازگشته، از مبارزه ي مردم براي رسيدن به روزهاي زيبا و از دردهاي يك انسان عاشق سخن بگويد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
یونانیت و آخرین قرن قبل از بشر
نويسنده: يانيس ريت سوس
مترجم: ليلي گلستان




مروري بر كتاب
خانه
جاده
درخت انجير
و پوسته‌هاي آفتاب
كه مرغ‌ها در حياط خانه بر مي‌چينند.
ما اين‌ها را مي‌شناسيم
آن‌ها ما را مي‌شناسند
روي زمين، ميان خار و خس‌ها
مار صحرايي جامه زردش را رها كرده
روي زمين ،
ويرانه مورچگان
و باروي زنبور با نيش‌هاي مهلكش ..
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ایوان بونین
نويسنده: ايوان بونين
مترجم: سهند آقايي - پروانه فخام زاده
ناشر: مشكي




مروري بر كتاب
گزیده شعرها ، سخنرانی نوبل ، ویژگی های شعر ، زندگی نامه

مجموعه نوبلي‌ها تلاشي است براي معرفي شاعران برنده جايزه ادبيات نوبل در دوره‌هاي مختلف. اين شاعران اگر مهم‌ترين شاعر دوره خود نباشند، بي‌ترديد از برجستگان شعر دنيا هستند. شاعراني كه با نگاهي نو و سالم به زبان و جامعه خود، توانسته‌اند آثاري ارزشمند خلق كنند. كتاب‌هاي اين مجموعه، علاوه بر شعرها، حاوي مقالاتي درباره زندگي و شعر هر شاعر، همراه با سخنراني وي در آكادمي نوبل است تا چشم‌انداز روشني از روزگار و دغدغه‌هاي او پيش‌روي خواننده قرار گيرد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اسب را در نیمه‌ی دیگرت برمان
سروده عطیه عطارزاده




در پشت جلد این کتاب آمده است: «برای ما که مشکوک به شکستگی‌های دایم‌ایم/ قطعی‌ترین درمان/ گرفتن یک مغار و کندن اسبی سپید روی سینه است»


در یکی از شعرهای این کتاب به نام «من» می‌خوانیم:
«من
و آهن
و گوشت
و مثلثی دردآور
طوری به‌هم آمیخته‌ایم که جدایی ناپذیریم
تنها می‌توانی اره‌ای برداری
قدری از استخوان پایم راببری
و به پیراهن مردی ببندی
که دارد ما را به قصد جهان بهتری ترک می‌کند.»
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 

تسکین
سید رسول پیره




در شعری از این کتاب می‌خوانیم:

تو برای این رودخانه خشک شده
دو ماهی قرمز آوردی
تو برای این علف غمگین که میان دره و کوهستان بود
نامی انتخاب کردی
هربار نگاهت می‌کنم
غم را در دلم مثل طاقه های پارچه روی هم می‌چینند
و هربار بیشتر دوستت دارم
ماهی قرمزی در حوض قلبم می‌غلتد
به من بگو
چطور می‌شود بهار را در قوطی‌های عطاری تازه نگه داشت؟
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
علیه سنگ
مسعود ضرغامیان




بنای ساده‌ای‌ست پدر
مصالح دیگران را فراهم می‌کند
خانه‌های‌شان را می‌سازد
و خودش زیر باران خیس می‌شود
هر ماه
پاهای عقب افتاده را
با دست‌هایش به سرکار می‌برد
غروب که می‌شود
تاول‌هایش را پشت در می‌گذارد
و با قلب به خانه می‌آید
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
پروین اعتصامی : (Parvin E'tesami)،:

با نام اصلی رخشنده اعتصامی، در تاریخ 25 اسفند 1285 در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر او، یوسف اعتصامی آشتیانی، علاقه‌ی زیادی به فرهنگ و ادبیات داشت و در آن زمان در انتشار ماهنامه‌ی ادبی «بهار» همکاری می‌کرد. درسال 1313 با یک افسر شهربانی که چندماه بیشتر دوام نیاورد.وسرانجانم درسال 1320 پروین به حصبه متلا شد وبه همان بیماری درگذشت .ومزار درشهرقم ودرحرم حضرت معصوه (ع) میباشد .وشعری برای سنگ قبرش سروده که درخاتمه تقدیم میگردد.

برای سنگ مزارم :

اینکه خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است



گر چه جز تلخی از ایام ندید

هرچه خواهی سخنش شیرین است



صاحب آنهمه گفتار ، امروز

سائل فاتحه و یاسین است



دوستان به که ز وی یاد کنند

دل بی دوست ، دلی غمگین است



خاک در دیده ، بسی جان فرساست

سنگ بر سینه ، بسی سنگین است



بیند این بستر و عبرت گیرد

هرکه را چشم حقیقت بین است



هر که باشی و ز هرجا برسی

آخرین منزل هستی ، این است



آدمی هر چه توانگر باشد

چون بدین نقطه رسد ، مسکین است



اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسلیم و ادب تمکین است



زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و ره دیرین است



خّرم آنکس که در این محنت گاه

خاطری را ، سبب تسکین اس

تیره بخت :

دختری خرد شکایت سر کرد

که مرا حادثه بی مادر کرد

دیگری آمد و در خانه نشست

صحبت از رسم و ره دیگر کرد

موزه سرخ مرا دور فکند

جامه مادر من در بر کرد

یاره و طوق زر من بفروخت

خود گلوبند زسیم و زر کرد

سَوخت انگشت من از آتش و آب

او به انگشت خود انگشتر،کرد

دختر خویش به مکتب بسپرد

نام من کودن و بی شعر ، کرد

به سخن گفتن من خرده گرفت

روز وشب در دل من نشتر کرد

هرچه من خسته و کاهیده شدم

او جفا و ستم افزون تر کرد

اشک خونین مرا دیده، همی

خنده ها با پسر و دختر ، کرد

هر دو را دوش به مهمانی برد،

هردو را غرق زر و زیور کرد

آن گلوبند گهر را چون دید

دیده در دامن من گوهر کرد

نزد من دخته خود را بوسید

بوس اش کار دوصد خنجر کرد

عیب من گفت همی نزد پدر

عیبجویش مرا مظطر کرد

همه ناراستی و تهمت بود

هر گواهی که در این محضر بود

هرکه بد کرد بداندیش سپهر

کار او از همه کس بهتر کرد

تا نبیند پدرم روی مرا

دست من بگرفت وبه کوی اندرکرد

شب به جاروب و رفویم بگماشت

روزم آواره بام و در کرد

پدر از درد من آگاه نشد

هرچه او گفت زمن باور کرد

چرخ را عادت دیرین این بود

که به افتاده، نظر، کمتر کرد

مادرم مرد و مرا دریم وهر

چو یکی کشتی بی لنگر کرد

آسمان حر من امید مرا

زیکی صاعقه خاکستر کرد

چه حکایت کنم از ساقی بخت

که چه خونابه درین ساغر کرد

مادرم بال وپرم بود و شکست

مرغ پرواز ببال و پر کرد

من سیه روز نبودم زازل

هرچه این فلک اخضر کرد
G. N
     
  
صفحه  صفحه 84 از 85:  « پیشین  1  ...  82  83  84  85  پسین » 
شعر و ادبیات

معرفی دیوان اشعار

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA