ارسالها: 24568
#31
Posted: 22 Dec 2013 13:25
۴
یک ماه خشک
در دلوی کهنه.
از روزنه رویاها
به دنیا نگاه می کنم
البته
این هم غیر ممکن نیست
که کسی
دلو خود را به آسمان پرتاب کرده باشد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#32
Posted: 22 Dec 2013 13:31
۵
نخستین سفرم
با اسبی آغاز شد
- که در جیبم جا می گرفت -
از اتاق تا بالکن .
سفر کوتاهی بود
اما من دریاها را پشت سر می گذاشتم
شهرهای پر ستاره را
از ابتدای جهان
تا انتهای جهان رفتم
و این سفر
تنها سفر بی خطر من بود .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#33
Posted: 22 Dec 2013 14:32
۶
در جستجوی خوشبختی به راه افتاده بودم
اما رد پائی که باید
مرا به عمارت سفید می رساند
به یک چاه ختم شد
به دایره خلوت مار
که در ظلمت چرت می زد
در بیداری
رنگ همه چیز تغییر می کند
دیگر نمی خواهم
خواب هایم تعبیر شوند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#34
Posted: 22 Dec 2013 14:39
۷
این دهکده بیهوده زیباست
آسیاب ها
بیهوده می چرخند
شعر
دست مرا گرفته
به دوردست ها می برد
بیچاره پدر
بیچاره مادر
بیچاره لیلا
من دیگر باز نمی گردم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#35
Posted: 22 Dec 2013 14:43
۸
من یک مهاجرم
از رویائی به رویائی.
گاه از قطب جنوب سر در می آورم
گاه از دریای کارائیب.
گاه سفیدم
گاه ، سیاه
با زردها چای می خورم
با سرخ ها چپق می کشم
من در همه جا زندگی می کنم
سرزمین من
به پای غازهای وحشی چسبیده است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#36
Posted: 22 Dec 2013 14:47
۹
اشیاء
تغییر می یابند
آدم ها
عو ض می شوند
و بعضی از سئوال ها نیز
هیچ جوابی ندارند ....
پس من نباخته ام
اگر عاشق کسی
و یا صاحب چیزی نبوده ام
و باید هم
در این بعد از ظهر داغ
راحت دراز بکشم و
چرت بزنم ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#37
Posted: 22 Dec 2013 14:50
۱۰
همه چیز مسخره است
از خنده ریسه می روم
و بعد گریه می کنم
از اینکه شب ها
امتداد می یابند
همین طور گیسوی بادها را شانه می کنم
تا همه چیز مرتب
و زندگی زیبا باشد .
چند نفر آدم مضحک
متفکر
شجاع
و احمق
د رمن جمع شده
نام مرا یدک می کشند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#38
Posted: 22 Dec 2013 14:57
آسمان ابری بود
ما غصه هایمان را شمردیم و
به خواب رفتیم
باید هم کابوس می دیدیم .
پرواز کمیک یک شتر مرغ
۱
به یک کارت پستال سیاه و سفید می مانیم
پسرانی با چهره هائی از ابر
انگار گیر افتاده باشیم
در باران های تابستانی
گریه هایمان را
به دشت برده ایم
و آوازهای عاشقانه مان را .
مخفیانه عاشق شده ایم .
تا پدرها
دیگر سرزنش مان نکنند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#39
Posted: 23 Dec 2013 10:31
۲
هراس از باد
و این خاک پوک
در حاشیه شهر
آه ، ای گل کوچک
تو بر باد خواهی رفت
کاش
در قلب ما
ریشه می دواندی .!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#40
Posted: 23 Dec 2013 10:33
۳
عبور بعد از ظهر
در ناله غم انگیز گربه ها .
من و برادرم ،
واهه آرمن
سخت تنهائیم
طوری که
قاچ هندوانه را او به دهان می گذارد
اما از گلوی من پائین می رود
کاش
یک نفر به ما گوشزد کند
که ما دو نفریم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند