انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 1 از 8:  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

قرائت دوم من تویی (منصور بنی مجیدی)


زن

 
عرض ادب و احترام .
درخواست ایجاد تاپیکی در :

تالار شعرو ادبیات
با عنوان : قرائت دوم من تویی
نام شاعر : منصور بنی مجیدی


بیش از ۶ صفحه را دارم .

با تشکر
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
بیو گرافی شاعر :

نام : منصور بني مجيدي شاعر نوپرداز

متولد : در سال 1334 در روستاي سيبلي آستارا ديده به جهان گشود.

رشته تحصیلی : زبان و ادبيات فارسي

گرايش : شعر

خاطرات کودکي : "دوران كودكي و نوجواني را علي رغم موفقيت در درس و مشق ، با مشقات و دردسرهاي فراوان پشت سر نهاده ام . شايد هم پيشامدهاي ناگوار زمينه ساز مقوله ي شعر و شاعري در من شده است ؛"

خاطرات و وقايع تحصيل : منصور بني مجيدي از نحوه شاعر شدنش چنين مي گويد: "آنچه به يادم مانده است وقتي با بچه هاي يك كلاس ، يك تنه مشاعره مي كردم سالهاي آخر دوره ي ابتدايي بودم اول بعضي شعرها را بخاطر حروف خاص اش عوض مي كردم و اين دگرگوني به شكلي صورت مي گرفت كه كسي از بچه ها متوجه نمي شد بعدها در دبيرستان تنها انشاء نويس كلاس بودم كه از روي كاغذ سپيد انشاء مي خواندم چرا كه هميشه ، بچه ها انشاءهاي مكتوبم راكش مي رفتندوآن زمانها هم جوري بود كه آدم كسي را لو نمي داد يعني اين كارها به دور از جوانمردي بود "

آرا و گرايشهاي خاص : در شعرهاي منصور بني‌مجيدي توجه به انسان معاصر و دغدغه‌هاي آن موج مي‌زند بني‌مجيدي در غزل تركي حرفي براي گفتن داشت و از استقبال عموم برخوردار بود در شعرهاي فارسي كه اغلب در مطبوعات ادبي به چاپ رسيده شاعري اجتماعي و دردآشنا ديده مي‌شد او از روح لطيفي برخوردار بود و به كمال انسان مي‌انديشيد شعر او، خطابه‌هاي مكرر درد بود بازباني ساده و نگاهي انساني، او به نوعي از قصه ـ شعر رسيده بود كه در عين بلندي گيرا و دلنشين بود. واژگان شعرهايش آميزه‌اي از كلمات عاميانه و گفتاري بود با طنزي نهان و استفاده سرشار از فولكلور و امثال و حكم شعري سرزنده و شاداب اما دردمند و تفكربرانگيز.

همسر و فرزندان : در سال 53 مقدمات ازدواج منصور بني مجيد فراهم شده و در سال 56 عروسي كرد .از ايشان سه فرزند ، دو دختر و يك پسر به يادگار مانده است.

زمان و علت فوت : منصور بني مجيدي در 11 تيرماه سال 1387 در ساعت 1:30 نيمه شب پس از جدال طولاني با بيماري سرطان، چشم از جهان فرو بست.


:·:·:·: روحش شاد و یادش گرامی باد. :·:·:·:
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
فهــــرست اشعار :


هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
كاراكتر


به قلم جا افتاده ات بگو !
كه دست از كاغذ كاهي من ، بردارد
و گرنه : حرام زاده ام اگر
عمري را – كه چيزي از آن نمانده است –
به پايش حرام كنم
آه از اين سهميه ها ...
كم مانده است / همه چيزمان بفروشند
وقتي پاي هر نهادي ، پيش مي آيد
گزاره هاي غريب ! بكار مي افتند
حالا ، چه اجباري باشند چه اختياري
-به قلم جا افتاده ات قسم
جرئتم بيشتر از اين ها بود
اما بگذار به زندگي فعلي خود / ادامه دهيم !؟ ...
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
عقده هاي آدم !



جايي كه مردمش به پيري نمي رسند
حاشا و كلا به دَر مكوب ...
كه همه چيز زير آفتاب
سايه مي گيرند !

- ما ، در سونوگرافي اوليه
پسر نشان داديم
دختر به دنيا آمدنمان
شك كسي بر نيانگيخت
زير پوست خود از شادي ، گردو مي شكستيم
مثل بچه ي آدم، شكلك در مي آورديم
مي خواستيم در مدح زيبائيهاي خود
قصيده اي بي نقطه بپردازيم ...
يكي آمد و گفت : فردا تحقير مي شويم ...
شايد تغيير جنسيت داديم
- شما لااقل در شمارش انگشتان
اشتباه نكنيد
حوُا هم ، آدمش را
خود انتخاب ، نكرده بود !؟
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 

ترجمه ي حال


من در جهان شعر
تنها گناهم ، سرودن است
خون كاغذهاي سپيد و سياه ...
به گردن نمي گيرم !
شجره ي زبان ِالكنم
هنوز از ريشه
قوام ، نگرفته است
سعي مي كنم
در خودم ، به جستجوي محال برخيزم !؟
اما ...
مردي ، ذهن سپيد كاغذم
به زبان غير رسمي خود
ترجمه مي كند !؟
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
چه چيزي فرزندان خود مي خورد ؟!


يك كرباس كهنه
چركين و چروك خورده
در چوب رختي متروكه اي
خود ، مترسكي ست مخوف
كه با نعره هاي باد ِهرجايي
شب را ، حوالي مرگ ، كشته است

- اينك ، از دايره ي بسته ، سخن مي گويم
آنجا كه : سايه ها ، با هم ، همسايه اند !
اين زهر خند تازيانه ات را ...
حدي نگه دار !
- اين شب دمق شده
از صبح فسرده ي ما
چه كم دارد كه اين مقدار ، بي تابي مي كنيم ؟!
وقتي ، بچه هاي خود را ، خورديم
مار ماهي ، آخرين شكل ما شد
امروز ، خود را
دم در ِدروازه اي بسته ايم
تا با خيال راحت
كمي علف ، بچريم !؟

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
حسرت


در حوالي آتش تر و خشك مي شويم
در حوالي آب ...
- خواب چشمانم تن مي شويم !
كتابهاي دستم لب گشوده
با ذهن تهي ... خميازه مي كشند !؟
O
با فوت وقت
چه صفحات شيريني
از دست مي دهم !
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
دور باطل


مرده ها
آب زير كاهند
توي شستشو ، مكرٌر غلغلك مي گيرند
دهان ِمُچاله ، آماده ي بوسه مي كنند !؟
به همه كس ، شب بخير مي گويند
با لب هاي پر ترانه ، سفر مي كنند
مزه ي نفس كشيدن را ...
بايد از آنها آموخت

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
" فقط بخاطر تو " !



مي خواهم
به بچه هاي زمين
- كه آيه هاي روشن من هستند –
نام شريف تو را ، بگذارم
و در هفت توي كيك تولدت
پنهان كنم
هنوز يادم هست
چقدر ، دوستم مي داشتي
شايد : به ياد داري كه من برايت مي مردم
از ما كه اينچنين گذشت به نا كامي
سوء تفاهم نشود
مي خواستم بچه هامان
با هم ، دوست باشند

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 1 از 8:  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
شعر و ادبیات

قرائت دوم من تویی (منصور بنی مجیدی)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA