ارسالها: 14491
#991
Posted: 1 Apr 2014 23:00
ک و د ت ا
پیشم بمون دارم بهت بدجوری عادت می کنم
هرجای دنیا که برم با تو حکومت می کنم
پیشم بمون دنیای من بی تو همیشه شاد نیست
هیچکی به اندازه ی من نسبت به تو معتاد نیست
تو مثل بارونی برام ،رو غصه های من ببار
با عطر خوشبوی خودت،دنیا رو از پا در بیار
این حقمه تو زندگی آرامشو از تو بخوام
با بودنت آشوب کن من عاشق این کودتام
من بی تو کامل نیستم،احساسمو تکمیل کن
این عشقو بر کل جهان با بودنت تحمیل کن
من واسه موندن پیش تو شهرو به آتیش می کشم
این کمتر از یک جنگ نیست، من عاشق این شورشم
تو مثل بارونی برام، رو غصه های من ببار
با عطر خوشبوی خودت دنیا رو از پا در بیار
این حقمه تو زندگی آرامشو از تو بخوام
با بودنت آشوب کن، من عاشق این کودتام
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#992
Posted: 1 Apr 2014 23:00
ارتفاع
گلوم سرشار از بغضه،که داره عادتم میشه
یه جوری از تو دورم که،فروپاشیدم از ریشه
تلاشم اینه هرجوری،بتونم از زمین پاشم
تصور می کنی بی تو کجای این جهان باشم
خودت فکر میکنی دنیا تا کی اینجوری میمونه
همیشه اونکه بازندس یه روز پیروز میدونه
یه عمره توی این خونه،همش دنبال تسکینم
ازم دوری به حدی که،تو رو واضح نمی بینم
دارم می افتم ازچشمات،دارم پی تو میگردم
نمی خواستم ولی بازم سقوطو تجربه کردم
از ارتفاع ترسیدم،تو یاد من نیفتادی
اگه واست مهم بودم،منو نجات می دادی
خودت فکر میکنی دنیا تا کی اینجوری میمونه
همیشه اونکه بازندس یه روز پیروز میدونه
یه عمره توی این خونه،همش دنبال تسکینم
ازم دوری به حدی که،تو رو واضح نمی بینم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#993
Posted: 1 Apr 2014 23:01
کنارم باش
تب سرما رو حس کردم،زمستونم کنارم باش
بدون تو پراز دردم،نمی تونم،کنارم باش
برای اینکه برگردی تمام سعیمو کردم
به دوران خوشم با تو ،یه کاری کن که برگردم
تو می فهمی منو اما دلت درگیر بودن نیست
تو چندین ساله که فکرت دیگه همراه با من نیست
عذابم میده تنهایی،چقدر این عشق بی رحمه
جهان من بدون تو سقوطو خوب می فهمه
من از دنیای تو تنها یه کم آرامشو می خوام
توانی تو وجودم نیست،آخه من آخر دنیام
تمام زندگیمی تو، چقد واسه تو دلتنگم
برای اینکه برگردی،با هرچی باشه می جنگم
عذابم میده تنهایی،چقدر این عشق بی رحمه
جهان من بدون تو سقوطو خوب می فهمه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#994
Posted: 1 Apr 2014 23:02
اندوه لبخندم
یک عمره لبخندم رو گم کردم
اندوه لبخندم رو دزدیده
این خونه دیگه مثل سابق نیست
وقتی بهم حس بدی میده
از خاطرات توی این خونه
اندازه ی یک قرن بیزارم
اونقد خرابه حال و روزم که
حتی واسه خودم ضرر دارم
ده سال باهم زندگی کردیم
اما هنوزم عشقو کم داریم
یادت نره ما غیر همدیگه
یک دختر شش ساله هم داریم
من از شکست چیزی نمیدونم
ترکم کنی از غصه می میرم
هرشب خیال خودکشی دارم
هرشب دارم دلشوره می گیرم
این خونه هم از رفتنت حتی
ناراحته ، بدجوری غمگینه
چند روزه که از شدت گریه
چشمام دیگه چیزی نمی بینه
حالم بده، دستام می لرزه
روز و شبم هم مرز کابوسه
من هیچ حتی دخترت بی تو
عکساتو بر می داره می بوسه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#995
Posted: 1 Apr 2014 23:03
حس مخصوص
برای آخرین بارم که میشه،منو با حس مخصوصی بغل کن
بگیر دستامو،لمسم کن، تنم رو همینطوری که می بوسی بغل کن
نمی خوام بعد تو،بعد از نبودت،به کمبود محبتام ببازم
من از دلگرمیای هر شب تو،می تونم قطب آرامش بسازم
یه مدت میشه از ترس نبودت،شبا با استرس از حال میرم
تو واسم مثل یک اسطوره هستی،مگه میشه که نادیدت بگیرم؟
همه دنیامو میدم تا بدونی،بزرگیتو به یک دنیا نمی دم
جهان از چشم من افتاد وقتی،بزرگیتو به این اندازه دیدم
میدونم رفتنت دست خودت نیست،تو می فهمی منو،من شک ندارم
باید ثابت کنم می خوامت اما،از احساس خودم مدرک ندارم
نمی خوام بعد تو،بعد از نبودت،به کمبود محبتام ببازم
من از دلگرمیای هر شب تو،می تونم قطب آرامش بسازم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#996
Posted: 1 Apr 2014 23:03
تندیس
نمیدونم چرا هرجا که میرم
به سمت تو حواسم پرت میشه
چه احساس قشنگی با تو دارم
تو رو بی وقفه می خوامت همیشه
بهت اونقد نیاز دارم که بی تو
تو اوج ثروتم بازم فقیرم
واسم این بهترین حسه که از تو
به قدر کافی آرامش بگیرم
نباشی زندگیم از دست میره
با تو می گیره جون اعماق ریشم
تو وقتی دستای منو می گیری
بهت بیشتر علاقه مند میشم
تو رو اونقدر می خوامت که چشمام
به محض دیدن تو خیس میشه
واسم عین مدال افتخاری
داره جسمت واسم تندیس میشه
چه لذت بخشه توی مشکلاتم
یکی مثل تو رو دارم کنارم
کنارت حال من خیلی عجیبه
من این حال عجیبو دوس دارم
نباشی زندگیم از دست میره
با تو می گیره جون اعماق ریشم
تو وقتی دستای منو می گیری
بهت بیشتر علاقه مند میشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#997
Posted: 1 Apr 2014 23:05
حس سقوط
از شدت سردرد هر روزم
سرگیجه های ممتدی دارم
دستام میلرزه،تبم بالاس
چند روزه که حال بدی دارم
اونقد ضعیفم که دیگه پاهام
من رو نمی تونه نگه داره
اندازه ی یک قرن بی تابم
فکرت منو تنها نمی ذاره
افت فشارم محرزه وقتی
عکست همیشه روبروم باشه
هیچی به اندازه ی این دوری
رو زخم من نمک نمی پاشه
حس سقوطو خوب می شناسم
از لحظه ای که دل به تو دادم
از ارتفاع ترسی ندارم چون
یک عمره از چشم تو افتادم
حال و هوای این روزای من
مثل همون روزای سابق نیس
من شک ندارم که خدا حتی
با رفتنت اصلا موافق نیس
کم سو شده چشمام به حدی که
حتی خودم رو تار می بینم
زجرآوره برای من وقتی
نیستی و تو دنیا قرنطینم
حس سقوطو خوب می شناسم
از لحظه ای که دل به تو دادم
از ارتفاع ترسی ندارم چون
یک عمره از چشم تو افتادم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#998
Posted: 1 Apr 2014 23:06
آرامش
چقد خوبه اینکه می تونی هنوز
با آغوش من جسمتو ست کنی
بذاری رو لبهام انگشتتو
یه چند لحظه بغضم رو ساکت کنی
چه دنیای خوبی واسم ساختی
همین لحظه که تو کنار منی
چقد خوبه دردامو یادم بره
با اون عطر خوشبویی که می زنی
یقین دارم آرامشی بین ماست
که می تونه درد منو کم کنه
تو اونقد بزرگی که آغوشتم
منو هم می تونه بزرگم کنه
منو با تمام وجودت بخواه
کنار تو تضمینه آرامشم
من عمدا خودم رو زمین می زنم
که با فکر تو از زمین پا بشم
واسه تکیه کردن به تو لازمه
یه وقتایی از هرکسی بگذرم
چی می تونه بهتر از این لحظه ها
بسازه یه سقفیو روی سرم
منو لمس کن تا بفهمی تنم
با دستای تو درد دل می کنه
ببین فکر اینکه نباشی یه روز
منو بی نهایت کسل می کنه
یقین دارم آرامشی بین ماست
که می تونه درد منو کم کنه
تو اونقد بزرگی که آغوش تو
منو هم می تونه بزرگم کنه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#999
Posted: 1 Apr 2014 23:07
صدام میلرزه
صدام میلرزه وقتی استرس دارم
واسه اینه صدام هیچ وقت عادی نیس
اگه غیر طبیعی شده رفتارم
این از استرسه، اصلا ارادی نیس
با اینکه از تب دوریت میسوزم
تظاهر می کنم آروم و خونسردم
به محض اینکه از چشمات افتادم
سقوط واقعی رو تجربه کردم
از اون روزی که رفتی سقف این دنیا
شده کوتاه تر از قدی که من دارم
به هر در "میزنم" شاید که برگردی
یه جورایی منم "دست بزن" دارم
واسم زجر آوره وقتی که می بینم
غرور من رو له کردن چقد سادس
پاهام میلغزه وقتی حس کنم دنیا
واسه لغزیدنم یک عمره آمادس
دقیقا مثل دیوار ترک خورده
دارم می پاشم از ریشه بدون تو
به آرامش شدیدا احتیاج دارم
مگه آرامشم(هم) میشه بدون تو؟
با اینکه از تب دوریت میسوزم
تظاهر می کنم آروم و خونسردم
به محض اینکه از چشمات افتادم
سقوط واقعی رو تجربه کردم
از اون روزی که رفتی سقف این دنیا
شده کوتاه تر از قدی که من دارم
به هر در "میزنم" شاید که برگردی
یه جورایی منم "دست بزن" دارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,000
Posted: 1 Apr 2014 23:07
پشتم به تو گرمه
تو بر خلاف هرکسی داری
با من مدارا می کنی بازم
من با همین احساس پاک تو
آینده و دنیامو می سازم
تو بر خلاف مردم این شهر
احساست از روی ترحم نیس
وقتی که هستی پیش من،جز تو
هیچ چیزی قابل تجسم نیس
اونقد تو چشمای تو غرقم که
آرامشم حس جنون داره
وقتی دارم می افتم از چشمی
دستای تو نقش ستون داره
پشتم به تو گرمه،به حدی که
جز تو به هیچ چیزی حواسم نیس
وقتی به آغوش تو نزدیکم
مرزی به جز عطر لباسم نیس
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟