ارسالها: 14491
#1,031
Posted: 2 Apr 2014 09:44
رویای شیرین
سرَم گرمِ رویایِ شیرینیه
تو این لحظه حالم چقد بهتره
به من فرصتِ عاشقی داده شد
ببین یک نگاهت دلو می بره
محاله که این لحظه یادم بره
همین چند لحظه خوشَم با غمِت
بگو دردِ دوریت عذابم نده
من از ماهِ نو آرزو کردَمِت
همین چند لحظه نگاهم کن و
بذار با دلِ خوش عبادت کنم
بذار حسی از تو به من رو کنه
بذار من به حال خوش عادت کنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,032
Posted: 2 Apr 2014 09:45
وطن
وطن یعنی تو آغوشت یه جا تا خستگیم باشه
یه جا تو قلب کوچیکت واسه وابستگیم باشه
وطن یعنی نگاهت رو ندزدی از نگاه من
و دستات مثل یه خونه بشن بازم پناه من
شکوهت یعنی یک لبخند حضورت یعنی آزادی
بازم پیدا شدم از تو منو به من نشون دادی
وطن یعنی همیشه تو بتابی و بباری باز
ویعنی صبح من با تو فقط با تو بشه آغاز
و آزادی اگر معنی بشه باتو فقط میشه
یه کشور واسه سربازت شدن هردم به خط میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,033
Posted: 2 Apr 2014 09:45
چه سالی چه عیدی ...
چه سالی چه عیدی کدوم تازگی
بهار از همیشه زمستون تره
کی گفته بدون تو سالَم نوئه
من حس میکنم این شب آخره
من حس میکنم این شب آخره
تو نیستی و بازم عزادارتم
ببین چند وقته بدون توام
ببین چند ساله وفادارتم
هنوزم بدون تو عیدم عزاس
هنوزم نباشی دلم با توئه
من اینجا بهاری نمیبینم و
کی گفته بدون تو سالم نوئه
چه سالی چه عیدی کدوم تازگی
بهار از همیشه زمستون تره
کی گفته بدون تو سالَم نوئه
من حس میکنم این شب آخره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,034
Posted: 2 Apr 2014 09:46
جهان آفرین
هنوزم زمستون تو دستات اسیره
بهار از نگاهت اجازه می گیره
عطش رو تو گفتی بشینه رو لبها
بکارن ستاره توو تقدیر شبها
به جاده تو دادی غم تلخ رفتن
ِدِلارو نوشتی کنار شکستن
تو بارون نوشتی ولی من کویرم
اگه تو نباری دوباره می میرم
به دریا تو گفتی که دریا بمونه
به قلبی که تنهای تنها بمونه
تو زیبایِ محضی، تو زیباترینی
سرآغازِهستی ،جهان آفرینی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,035
Posted: 2 Apr 2014 09:47
کافه کرج
کی میرسه اومدنت کافه پر از نیازه
تو کافه لبخند تُو یه روز نو می سازه
درُ که وا می کنی می پیچه عشق تو کافه
تازه می شه هوای این کافه ی کلافه
میای کنارم می شینی قهوَ تو میخوری زود
دَس که تو جیبت میکنی کافه میشه پر از دود
خیره میشم به چشمات نگات یه جور دیگهَ س
انگار بازم دل تُو فکر عبور دیگهَ س
خسته می شم از اینکه سرت توی کتابه
چراچیزی نمیگی که این سکوت بخوابه
موهات پریشون شده بذار مرتب کنم
بذار دوباره باعشق کنار تو تب کنم
کافه پر از نیازه کرج دوباره سرده
اینجا یکی کنارت دنبال تو می گرده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,036
Posted: 2 Apr 2014 09:51
ترانه
تو دستات عاشق صبحه می تونه شب شکن باشه
می تونه مثل یه خونه می تونه سقف من باشه
می تونه پنجره باشه رو دیوارای این خونه
تو دستات اوج پروازه تو دستات مرگ زندونه
می تونه راه من باشه به سمت خندۀ خورشید
با دستات میشه آغاز یه صبح تازه رو فهمید
می تونه شوق تو باشه برا پرواز یه بوسه
دلم درگیره دستاته تو دستای تو محبوسه
عطش از من سرازیر و تو دستات چشمه بارونه
همیشه با گلوی رود از عشق دریا می خونه
همیشه تازگی داری تو دستات مثل بارونه
اگر چه دستتو هیچ کس نمی فهمه نمی دونه
تو دستات عاشق صبحه چرا شب رو نمیشکونه؟
نگو دستاتو باد برده نگو دست تو ویرونه
نگو از غربت دستات زمین دستاتو کم داره
بدون دست تو کار تموم عاشقا زاره
تو دستات عاشق صبحه می تونه شب شکن باشه
می تونه مثل یه خونه می تونه یه وطن باشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,037
Posted: 2 Apr 2014 09:53
تو
چه آرامشی داره دیدن تورو
درست وقتی که از خودم خسته ام
دارم می برم از همه جز خودت
بدون که به تو خیلی دل بسته ام
کنارت نشستن منو تازه کرد
من از نو به دنیا نگا می کنم
خودم رو به کلی رها می کنم
من از تو به دنیا نگا می کنم
به دنیا نگا می کنم که تویی
یه دنیا که از خنده هات نو شده
ببین اینجا پیشت یکی خیلی بد
تو رو می خواد و عاشق تو شده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,038
Posted: 2 Apr 2014 09:55
من.خونه.تو
هنوز با بردن اسمت دلم درگیر غم میشه
هوا باروون می گیره مثِ حالِ خودم میشه
هنوزم توی این خونه یه عکس از تو رو دیواره
تو رفتی ، یادِ تو اما منو تنها نمی ذاره
خرابه حالم از اینکه تو اشکامو نمی بینی
توو این شبهایِ دل تنگی تو میزِ شام نمی چینی
هنوزم توی این خونه من از هرچی دو تا دارم*
یه حسی از تب دستات به این خونه بدهکارم
از اون روزی که تو رفتی با کلِّ خونه درگیرم
تو نیستی و با این خونه برات مهمونی میگیرم
یه کیکِ تازه با طعمِ نبودن هایِ تلخِ تو
یه شالِ آبیِ نفتی یه کیفِ سِت با این مانتو
...............
هنوز با بردن اسمت دلم درگیر غم میشه
هوا باروون می گیره مثِ حالِ خودم میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,039
Posted: 2 Apr 2014 09:56
پدر
میشناسمش خیلی
هر روز پیر میشه
هر روز از این بودن
صدبار سیر میشه
میشناسمش خیلی
دستاش پر از پینه س
قلبش مث چشمه س
چشماش یه آیینه س
اهل روزای سخت
مرد سفر بوده
میشناسمش خیلی
واسم پدر بوده
بابای خوب من
تنهات نمی ذارم
پیرم که باشی من
خیلی دوست دارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,040
Posted: 2 Apr 2014 09:57
تقدیر خوب
کنار تو فردامو رقم می زنم
بذار از تو پر شه تموم تنم
چقد حس خوبی داره بودنت
چقد پیش تو من شبیه منم
چقد حالم از بودنت خوب شده
چقد لحظه هام از تماشا پره
نگاهم کن و رد نشو از نگام
نگاهت سکوت منو می بره
بیا از حضورت منو تازه کن
برام با تو بودن خودش ارزشه
یه حسی منو سمت دستای تو
یه حسی تو رو سمت من می کشه
چه تقدیر خوبی که من با توام
چه تقدیر خوبی که تو با منی
چقد خوبه که لحظه هامو خودت
کنار خود من رقم می زنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟