ارسالها: 14491
#1,041
Posted: 2 Apr 2014 09:59
رودست
نمیدونم چرا اینجوری رفتی
تو حتی یه خداحافظ نگفتی
نمیدونم شاید میخواستی اینجور
تو حتی از چشای من نیفتی
نمیدونم شاید تقدیرم این بود
که اینجوری به چشمات دل ببندم
تو ساده از نگاهم رد بشی و
من ان جوری به تقدیرم بخندم
نمی دونم شاید تقدیرم این بود
که حالم با نبود تو عوض شه
که شب چشمامو با گریه ببندم
که گریه واسه من نوعی مرض شه
کدوم نفرین تو پشت سرم بود
که اینجوری دعامو بی اثر کرد
که اینجوری تورو از من گرفت و
منو اینجوری از تو بی خبر کرد
تو رفتی به همونجایی که جات بود
من اما توی این بن بست مردم
یه ذره باورش سخته بفهمم
که حتی از تو هم رودست خوردم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,042
Posted: 2 Apr 2014 10:05
( پاییز یه فصل کهنه بود )
یه فصل پر از بهونه و یه فصل سرد غصه دار
یه فصل پر از شبای تلخ فصل غروب و انتظار
فصل کلاس اولیا فصل شروع مدرسه
فصلی که از تو می گذره به گریۀ من می رسه
پاییز یه فصل کهنه بود یه فصل بی حوصله تر
یه فصل پر از خندۀ تلخ یه فصل پر از چشمای تر
فصل جدایی درخت از برگای مریض و زرد
دوباره فصل لحظۀ ابر سیاه و باد سرد
بارون میاد ولی زمین از تشنگی بازم پره
از این فصل پر از دروغ بدش میاد و دلخوره
پاییز یه فصل کهنه بود فصل بدون تازگی
فصل عقیمی که نشد یه شعر تازه ای بگی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,043
Posted: 2 Apr 2014 10:09
(گرگ)
نه اینکه عشق بد ذاته من از ذات تو می ترسم
داری بد جور بد میشی از افراط تو می ترسم
نمی ترسم که عاشق شم میترسم عشق عادت شه
دارم اون روزو می بینم که لبخندات خیانت شه
چشات موج بلا داره نگاهت مثل قبلا نیست
دلت صدجای دیگه ست و دیگه تو دستای من نیست
تو حست مثل قبلا نیست داری انگار بزرگ میشی
دیگه از عشق نمی ترسی تو هم داری یه گرگ میشی
زبونت نیش دار و تو طعنه می زنی هر دم
عصابت وقی خورد میشه باید از پیش تو گم شم
داری کم کم مث گرگا درنده خو و بد میشی
همش می پیچی و میری تو هم داری بلد میشی
بزرگت کردم اما از نگاهت سخت بیزارم
می خوام از تو شناسنامه ام نشونه هاتو بردارم
برم از خاطرات تو فراموشت کنم حتی
ببینم که بدون من می تونی باشی پابرجا
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,044
Posted: 2 Apr 2014 10:12
رد نگاه
تو رو میشه از عبور باد گرم کوچه پرسید
اون ور نگاه خورشید میشه چشمای تو رو دید
میشه با رد نگاهت صد تا آتیشکده چرخوند
جای آیه های تاریک میشه شعرای تو رو خوند
با تو میشه از دوباره تا خود همیشه خندید
میشه هر لحظه تو رو خوند میشه هر دم تو رو فهمید
با تو میشه از تموم سایه های کهنه رد شد
میشه از شبا گذر کرد کوچۀ صبحو بلد شد
حتی واسه پر کشیدن میشه روی تو حساب کرد
با تو میشه مثل خورشید قلبای یخی رو آب کرد
با تو میشه مثل دریا مثل بارون شد و بارید
هر چی که سؤال سخته میشه از لب تو پرسید
با تو میشه آسمون شد میشه ابرارو تکون داد
میشه با تو زندگی کرد میشه واسۀ تو جون داد
تو رو میشه از عبور باد گرم کوچه پرسید
اون ور نگاه خورشید میشه چشمای تو رو دید
میشه با رد نگاهت صد تا آتیشکده چرخوند
جای آیه های تاریک میشه شعرای تو رو خوند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,045
Posted: 2 Apr 2014 10:13
تعلیق مدت دار
نه این دیوار میمونه نه این دلتنگیای بد
رها میشم همین روزا از این شبگریه ممتد
همین روزا تموم میشه همین روزا که میدونم
همین روزا که از چشمات ته قلبت رو میخونم
رها میشم تو میخندی منم نو میشم از خندت
به تو نزدیکتر میشم تو هم نزدیک آیندت
به هم نزدیک میشیم و دور از این همه دیوار
جدایی فصل سردی بود مث تعلیق مدت دار
از این کابوس دورم کن به فصل تازه برگردم
واسه خوشبختی چشمات من این کارارو میکردم
از این کابوس دورم کن به رویایی که میدونی
دچارم کن به یه تغییر به تغیری که میتونی
بذار از نو به عشق تو دلم با تو برابر شه
بذار این غربتی بازم با چشم تو برادر شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,046
Posted: 2 Apr 2014 10:14
تو مال من میشی
تو مال من میشی حتی اگه دورت دیوار چین باشه
حتی اگه سهم من که تو رو میخوام میدون مین باشه
از این گریزی نیست تو مال من میشی این کار تقدیره
تو مال من میشی تو اون شبی که غم از خونمون میره
این خیلی آسونه تو مال من میشی بی من نمیتونی
تو مال من میشی با اینکه از دستام هر دم گریزونی
تو مال من میشی حتی اگه دورت دیوار چین باشه
حتی اگه سهم من که تو رو میخوام میدون مین باشه
تو مال من میشی بانوی هر لحظه اسطوره هر سال
پروانه تقدیر همزاد رخ در رخ تندیس بی اشکال
سهم منی بانو از این گریزی نیست حوای بی تقصیر
این کار تقدیره تو مال من میشی ای عشق دامنگیر
تو مال من میشی حتی اگه دورت دیوار چین باشه
حتی اگه سهم من که تو رو میخوام میدون مین باشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,047
Posted: 2 Apr 2014 10:15
خنده های کج
خاطره های تلخ من تو پرسه های بی هدف
بوی غرور یخ زده رو دامن سرد علف
دوباره خنده های کج دوباره شادی دروغ
یه عالمه ذهن عقیم میون شهر بی فروغ
تو جاده های لعنتی مسافرای بی عبور
آسمونای زندونی پرنده های سوت و کور
اقاقیای معترض کوچه های پر از فرار
مغزای خیس شستشو با چهره های ماندگار
ترونه های ممنوعه شعرای همرنگ خطر
سانسور حرفای درشت یا حذف کل یک اثر
قطار های قرنطینه ریل های عاشق سفر
تو ذهن این دیونه ها هنر مساوی خطر
****
دکمه های مه گرفته یقه های از هوس پر
عصر مردای عزیزم کلی از شما تشکر
از زنای لب جاده تا قشنگترین شب سال
از صدای تند ترمز تا سقوط مهر ابطال
ساعتای خواب گرفته لحظه های مرگ لبخند
قصه شوم جدایی قصه ی تلخ یه پیوند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,048
Posted: 2 Apr 2014 10:16
سه تا گل سفید رو میز
یه نامه وا نشده سه تا گل سفید رو میز
یه قاب عکس نیمه جون چند تا نگاه تند و تیز
یاد شب بارونی و دعوای باد و پنجره
گونه سرخ و بی رمق، بغضایِ خشکِ حنجره
از یه بگو مگوی تُرد تا اختلافِ بی هدف
یه گوش ِکر دمِ اتاق ،زبونِ تلخ هم اون طرف
هرچی شنیده بود نگفت هر چی نگفته بود شنید
دنیا خراب شد رو سرش چشاش دیگه نوری ندید
چشاش سیاهی رفت و زود نشست روی زمین سرد
تو ذهنِ خسته خودش خاطره هارو دوره کرد
یادِ شبِ بارونی و خیابون و بوسه ی گرم
از امتناع و خنده و گونه ی سرخِ زیر شرم
یاد یه غافلگیری از یه هدیه ی خیلی قشنگ
یاد روزایی که دلش خیلی واسش می شده تنگ
یاد همیشه های خوب یاد قرار و دلهره
ذهن ملولش حالا از این اتفاقاست که پره
حالا به جا مونده از اون یه خونه ی بی همنفس
یه خسته با خاطره هاش نشسته تو کنج قفس
سه تا گل سفید رو میز یه جسم خسته رو زمین
از اون همه برو بیا فقط به جا مونده همین :
یه قاب عکس نیمه جون کلی عبور و فاصل
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,049
Posted: 2 Apr 2014 10:23
خندت
چشات مثل یه دریای پر از ماهی دل انگیزه
تو می خندی و از خندت هوای تازه می ریزه
تو می باری مث ابری که باریدن براش جونه
پرنده با پرش زنده ست بدون پر نمی تونه
موهات مثل شب آرومه طلوع دست تو گرمه
صدات واضح مث باده ولی خنده ت پر از شرمه
لبات وقتی که می خندی یه عالم منظره داره
تو می خندی و از خنده ت هوای تازه می باره
تو این قد تازگی داری که از تنها شدن دوری
نمی تونی نخندی تو به خندیدن تو مجبوری
شبات همواره دلچسبه می ارزه دنیا شب باشه
نگا های پر از معنیت تو شعرام معنی می پاشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,050
Posted: 2 Apr 2014 10:29
حوای سرگردون
سرگرم چی باشم وقتی دلم سرده...؟
وقتی نگاه تو دلواپسم کرده
سرگرم چی باشم حوای سرگردون...؟
سرگرم چشم تویا سیب این زندون...؟
سرگرم چی باشم تا غصه هات کم شه...؟
(تا خنده هات بازم امری مسلم شه)
حوای بی مهری بانوی بی تکرار
عاشقترم کردی با دیدنت هر بار
عاشقترم کردی قلبم گرفتاره
درگیره هر لحظه حتی خودآزاره
عاشقترم کردی آدم شدم با تو
حوای بی مهری دوس دارم حرفاتو
سرگرم چی باشم وقتی دلم سرده...؟
وقتی نگاه تو دلواپسم کرده
سرگرم چی باشم حوای سرگردون...؟
سرگرم چشم تویا سیب این زندون...؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟