ارسالها: 14491
#1,131
Posted: 6 Apr 2014 15:30
یادمه.یادم نمیره
یادمه یادتو منو کشوند.........................به جایی که هردومون بچه بودیم.
گم میشدیم تو خاطره ها..................جایی که زیر بارون اما تشنه بودیم.
یادمه.یاد تو منو رسوند.............................به جایی که انگار بیرااهه بود.
همه جا رنگ و وارنگ ............................جایی که شبیه بال پروانه بود.
سکوت از من فراری و..............................دنیا برامون اسباب بازی بود.
ستاره ها میرقصیذندو..................................زمین با زمان همبازی بود.
یادمه صدای خندت.........................................مترسک و از جا پروند.
اون شد شکل قاصدک...................................رفت و قانون و شکوند.
یادمه...یادم نمیره.
وقتی که حسی غریب نبود.....................تو روزهایی که برفی میشد.
چشامون از خنده خیس بود....................حتی بی اونکه حرفی میشد.
هنوز فکر دیدن اون روزام...................روزهایی که ارامش حسرت نبود.
هنوز دنیایی رو میخوام که ........................عشق معنیش غربت نبود.
هنوز فکر شبهای گرمم................شبایی که کسی گم شده نداشت.
سهم ما کم نبود از هم.............شبایی که مهتاب سهمی کم نزاشت.
یادمه..یادم نمیره..
من و تو کنار هم بودیم...........باحسی که جایی شبیهش نبود.
من و تو اغوشی بودیم ..........که توی هیچ اینه ای قرینش نبود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,132
Posted: 6 Apr 2014 15:31
امروز من بودی
ن عاشق مثل تو دیدم!............که زود میادو زود میره.
میگه من عاشق برکم...............اما زود مثل رود میره.
من عاشق مثل تو دیدم!......که دستاشو به باد نسپرد.
نه با بارون سازش کرد.........نه از عاشق کشی پژمرد.
من تو پاییز گم بودم.!...........مثل برگی که می رقصید.
نه شاخه با اون همراه بود.......نه با تنهایی می جنگید.
تو این نقطه تو این نقدیر..........تو امروز جای امن بودی.
کاش این تکرار نمیکردی...........( یکروز امروز من بودی ).
.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,133
Posted: 6 Apr 2014 15:36
فراموش کن
حرفهای گوشه دار تو.........بغض گلومو پاره کرد.
منو از خودم گرفت و...............درد دلامو تازه کرد.
بهونه های مبهمت............منو به فردا خیره کرد.
تو رو از شبم گرفت............همه دنیامو تیره کرد.
منم از رو سادگیم...............به تو خیانت کردم.
اینه که قاضی شد.............از تو شکایت کردم.
تو این محکمه. قاضی.......به من جسارت میکنه .
تو چشام ذول میزنه.............از تو حکایت میکنه.
باشه من محکومم...........اما ازت سرد نمیشم.
حتی اگه پاییزی .............اگه برات زرد نمیشم .
دست خودم نیست دیگه .......من با تو نفس کشیدم.
وقتی فراموش میشی که.......من از نفس دس کشیدم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,134
Posted: 6 Apr 2014 15:39
نترسیدم عادتم باشی
چه خوب بود وقتی.
تقویمم با تو شروع شد.
چه خوب بود وقتی.
جمعه دلگیر دروغ شد.
انتظار هم زیبا بود.
چون تورو یادم میاورد.
لحظه ء نبودنت حتی.
خنده رو لبهام میاورد.
دیدی دارم به تو و .
خوشبختی نزدیک میشم.
فصلهارو بهار کردی.
که با سرما درگیر نشم.
من به تو عادت نداشتم.
نترسیدم عادتم باشی.
دیگه عاشق شده بودم.
نترسیدم که عاشقم باشی.
تو این لحظه ها بود.
که دیگه گم ت کردم.
نفهمیدم کجا موندم.
کجا باید پیدات میکردم.
هنوز فاصله زیاد نیست.
بگو کجا گمم کردی.
چرا توی این تقویم.
بین زمین هوا ولم کردی.
بیا منو ترک نکن.
نزا سوختنم تکرار شه.
دیگه شب و سرد نکن.
نزا جمعه بیمار شه.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,135
Posted: 6 Apr 2014 15:43
لعنت
وقتی رد شدی از اینجا.
که من نیاز و میشمردم.
تو خیال دنبال کسی بودم.
که براش ناشیانه میمردم.
فکر میکردم تورو دارم.
دیگه شمعی خاموش نبود.
غافل از رنگ صدات شدم.
صدایی که شوقی توش نبود.
کوو اوونی که تو ذهنم بود؟
لعنت به اعتمادی که به خودم کردم.
حواسم خالی از دنیای بی رحم.
لعنت به دروغی که باهاش سقوط کردم.
کاش از خودم دور نمیشدم.
لعنت به نیازی که داشتم.
شمعها شدند ضیافت مرگ.
عشقی که تو خودم کاشتم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,136
Posted: 6 Apr 2014 15:49
اغاز من
من هر لحظه بی تو سرد میشم...........کنارت بودنم یک جور نیازه.
من بهاریم که بی تو زرد میشم.............تو توو بازی نباشی نور میبازه.
من از جاده شب تو رد میشم..........دلهره ای نیست وقتی ماه بیداره.
برای شکستن مرز تنهاییییم.............دستای گرمت دیگه تنهام نمیزاره.
مرز خواستن منو تو نا پیداست...........کسی از این مرز نمیتونه رد شه.
برای هردومون این مرز اتیشه............که فقط با نبودنت سرد میشه.
ای هم قبیله خوایهای من ...........شب انتهای دنیاست و اغاز من.
ای هم پیله اشکهای من...........عشق صداقت دستات تو دستای من .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,137
Posted: 6 Apr 2014 15:51
فقط خوابها عاشقانست.
هر درختی که کشیدم سایش از من دریغ کرد.
دور من زود خط کشید و منو لایق حریق کرد.
روی هر برگی نوشتم بی تو دنیای من حسرته.
رنگ برگ عوض شد و دیدم مردنم چقدر راحته.
هر درختی که کشیدم دیگه میوش شده گندم.
رد شد از لای موهامو باز منو سپرد به مردم.
وقتی یک راهی کشیدم برای نجات مرداب.
مرداب محو دریا شد.من خودمو زدم به خواب.
داستان درخت و مرداب واقعی بود فکر نکن اسمش ترانس.
تو خوابم فصلها عوض نمیشن من فقط خوابهام عاشقانس.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,138
Posted: 6 Apr 2014 15:55
میگی قبله همینه
یک چیزهایی قشنگه.................با این که سهم من نیست.
شاید حداقل سهمه................که این هم مرحم من نیست.
یک رفتنی قشنگه..............................شاید این درد باشه.
شاید رویا همینه............................که عشقت سرد باشه.
یک چیزهایی میبینی..............میگی این بهترینه.
وقتی گریه نداری....................میگی قبله همینه.
یک حرفهایی دروغه...............یک نگاهی مهربونه.
فقط از دور یک رنگ.............از نزدیک رنگین کمونه.
دیگه راضی شدم که.....................من تو رو از دست دادم.
تو هم شاهکار رنگی................من با مرگ باز دست دادم.
بارفتن بدون حرفت.............مهربونی از یادم رفت.
تو هم تو خالی و زرد..........با تو نسل ادمم رفت.
بغضم اینرو شکست..........همزبونی از یادم رفت.
از خودم گلایه دارم.............دلمو ساده دادم رفت.
یک روز یادت میارم............عشق تو کتاب و حرف نیست.
عشق اولین نگاه .............عشق ذل زدن به برف نیست.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,139
Posted: 6 Apr 2014 15:59
محکوم به این حسم
اینبار که دستام خواست تورو.............تو با سکوت نزار برو .
احساس غربت میکنه چشمای من.....چشماتو جا بزار برو.
همیشه تو تنهاییام.........................خاطره هات کنارمه.
من ماه و مجبور میکنم......................باور کنه که یار مه.
وقتی دستت مال من باشه...........دیگه از مرگ نمیترسم.
با تو هم اغوش پاییزم..................چیزی از برگ نمیپرسم.
من میخوام عاشقت باشم.........من قربانی این جسمم.
چرا فکر غروب باشم..............من محکوم به این حسم.
تو تموم این قافیه ها.............من محصور چشم حیسم.
نزار پشت غروب باشم.............بزار از طلوعت بنویسم.
اینبار که دستام خواست تورو ..........تو با سکوت نزار برو.
احساس غربت میکنه چشمای من....چشماتو جا بزار برو.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,140
Posted: 6 Apr 2014 16:06
هیس
دارم پاهامو میبندم من از درد ........با اون دردی که یک روز مرهمم بود.
کنار این همه زخمهای بی رحم....رفتو تنهام گذاشت اون که همدمم بود.
دیگه حرفی نداشت برای زخمهام.....من انگار به خودم نیاز دارم.وابستم.
هیس.تنهاها داد نمیزنند دیگه........من سالهاست از این چراها خستم.
باز بی تو سرگرم به نبودنم.........من عاشق بارون تو فضای سر بستم .
تو فریاد رو به من دیکته میکنی........من باغبان این فضای سبز هستم.
شدم سرگرم بارونهای مصنوعی.......دیگه اتیش تو دریای غم هستم.
مرگم از جایی تموم میشه..........که تو خواب با اسمت اشنا هستم.
حالا دستهام بازه تو خواب ..............وقتی از مرگ بیدارم یک لحظه.
به من حق بده خواب بمونم.......با من باش.نزار بیدار شم یک لحظه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟